eitaa logo
شاید این جمعه بیاید
78 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
162 فایل
ادمین کانال: fars130@
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ پست ویژه ✡ فاصله خروج سفیانی تا ظهور امام مهدی: 1️⃣ اول: 🔰 بین سفیانی تا ظهور، 6 ماه فاصله است اگر بر این مبنا باشیم که بین ظهور و خروج (قیام) امام مهدی علیه‌السلام، تفاوتی وجود ندارد. نتیجه می گیریم 6 ماه قبل از ظهور و خروج (قیام) حضرت، سفیانی و یمانی و خراسانی، در ماه رجب، به عنوان نشانه های حتمی، در دو جبهه مقابل، قیام خویش را آغار خواهند کرد. زیرا سفیانی و یمانی و خراسانی، در ماه رجب، خروج می کنند و ظهور و قیام امام عصر نیز در ماه محرم می باشد. و فاصله بین خروج سفیانی و ظهور (قیام) امام عصر، 6 ماه فاصله است (تصویر ). 2️⃣ دوم: 🔰 بین سفیانی تا ظهور، 15 ماه فاصله است بدین صورت که امام عصر در ماه رمضان و در شب قدر (23 ماه رمضان)، ظهور می فرمایند و آنگاه در عاشورای ماه محرم قیام (خروج) علنی خویش را به عموم جهانیان اعلام می فرمایند. طبق این مبنا، از آنجا که سفیانی در ماه رجب خروج می کند و حضرت 15 ماه بعد (به مدت حمل ناقه) در ماه رمضان، ظهور می فرمایند. و سپس در دهم عاشورا ماه محرم، قیام و خروج خویش را به جهانیان اعلام می کنند؛ پس بین خروج سفیانی و خروج (قیام) امام مهدی علیه السلام، حدود 18 ماه و 17 روز فاصله است. (15 ماه + 3 ماه و 17 روز). 🔸 بنابراین، ابتدا سفیانی در ماه رجب سال فرد قمری، خروج می کند و بعد امام مهدی علیه السلام هم در جمعه شب قدر ماه رمضان سال زوج قمری، ظهور (به معنای پایان عصر غیبت کبری) می فرمایند و امکان ارتباط خاص و مستقیم امام عصر تنها برای معتمدین و نائیان خاص امام عصر همچون نفس زکیه، امکان پذیر خواهد بود و در نهایت در شنبه عاشورای ماه محرم سال فرد قمری، خروج و قیام علنی امام مهدی برای تمام جهانیان، اتفاق خواهد افتاد (تصویر ). 🔸 دیدگاه اول (تصویر اول)، با روبرو خواهد بود و آن اینکه: 🔹 1. در اثبات نادرستی و بطلان دیدگاه اول -که بیان می کند فاصله بین خروج سفیانی و ظهور امام عصر، تنها 6 ماه فاصله است- این است که در صورت التزام به این دیدگاه، بایستی حوادثی چون: جنگ قرقیسیا و حمله لشکر سفیانی به عراق، بعد از ظهور امام عصر (بعد از ماه محرم)، رخ دهد، در حالیکه همگان می دانند، این حوادث ( جنگ قرقیسیا و حمله لشکر سفیانی به عراق)، قبل از ظهور امام عصر است و نه بعد از ظهور. زیرا سفیانی، به مدت 6 ماه می‏جنگد و در این مدت 6 ماه، تنها و فقط بر منطقه شام و سوریه، مسلط میشود و بعد از 6 ماه (بعد از محرم)، آنگاه در جنگ قرقیسیا، شرکت می کند و سپس به عراق حمله می کند. پس آیا منطقی است، امام عصر، 6 ماه بعد از خروج سفیانی، یعنی در ماه محرم همان سال، ظهور کرده باشند ولی هنوز، سفیانی به عراق و عربستان حمله نکرده باشد؟ 🔹 2. و اگر ملتزم به دیدگاه اول شویم، باید چنین باشد: در حالیکه، هنوز سفیانی بر مناطق پنج گانه شام و سوریه، مسلط نشده است اما لشکر اعزامی سفیانی به عربستان، دچار خسف بیداء می شود. آیا این امر، منطقی است؟ زیرا هنوز سفیانی به عربستان، لشکر نظامی اعزام نکرده است تا چه رسد به خسف این لشکر در بین مکه و مدینه. 🔵 بنابراین دیدگاه دوم (تصویر دوم) در فاصله بین سفیانی تا ظهور و قیام امام مهدی، ارحج است. و در سال فرد قمری و صحیه و ظهور در سال زوج قمری و امام مهدی در سال فرد قمری خواهد بود 🌕الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فرجهم
🍃 📖🍃 🔖| ✨بسم الله القاصمـ الجبارین رمـــــان قسمٺ ساعت از یک بامداد میگذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ١٣٩٠ مانده بود و در این نیمه شب رؤیایی، خانه کوچکمان از همیشه دیدنی تر بود. روی میز شیشه ای اتاق پذیرایی هفت سین ساده ای چیده بودم و برای چندمین بار 🔥سَعد🔥 را صدا زدم که اگر ایرانی نبود دلم میخواست حداقل به اینهمه خوش سلیقه گی ام توجه کند. باز هم گوشی به دست از اتاق بیرون آمد، سرش به قدری پایین و مشغول موبایلش بود که فقط موهای ژل زده مشکی اش را میدیدم و تنها عطر تند و تلخ پیراهن سپیدش حس میشد. میدانستم به خاطر من به خودش رسیده و باز از اینهمه سرگرمی اش کلافه شدم که تا کنارم نشست، گوشی را از دستش کشیدم. با چشمان روشن و برّاقش نگاهم کرد و همین روشنی زیر سایه مژگان مشکی اش همیشه خلع سالحم میکرد که خط اخمم شکست و با خنده توبیخش کردم _هر چی خبر خوندی،بسه! به مبل تکیه زد، هر دو دستش را پشت سرش قفل کرد و با لبخندی که لبانش را ربوده بود، جواب داد _شماها که آخر حریف نظام نشدید، شاید ما حریف نظام شدیم! لحن محکم عربی اش وقتی در لطافت کلمات فارسی مینشست، شنیدنی تر میشد که برای چند لحظه نیمرخ صورت زیبایش را تماشا کردم تا به سمتم چرخید و به رویم چشمک زد. به صفحه گوشی نگاه کردم، سایت العربیه باز بود... ادامه دارد.... نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد @salahshouran313
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان قسمٺ مصطفی را میدیدم که با دستی پر از خون سینه اش را گرفته بود.. و از درد روی زمین پا میکشید. سوزش زخم شانه،.. مصیبت خونی که روی صندلی مانده.. و همسری که حتی 🔥از حضورش وحشت کرده بودم؛🔥 همه برای کشتنم کافی بود.. و این تازه مکافاتم بود که سعد برایم خط و نشان کشید _من از هر چی بترسم، نابودش میکنم! از آینه چشمانش را میدیدم و این چشمها دیگر میداد و زبانش هنوز در خون میچرخید _ترسیدم بخواد ما رو تحویل بده، نابودش کردم! پس کاری نکن ازت بترسم! با چشمهایش به نگاهم شلاق میزد و میخواست تا ابد یادم بماند که عربده کشید _به جون خودت اگه ازت بترسم، نابودت میکنم نازنین! هنوز باورم نمیشد عشقم شده باشد.. و او به قتل خودم تهدیدم میکرد.. که باور کردم در این مسیر شده و دیگر روی زندگی را نخواهم دید. سرخی گریه چشمم را خون کرده و خونی به تنم نمانده بود.. که صورتم هرلحظه سفیدتر میشد و او حالم را از آینه میدید که دوباره بیقرارم شد _نازنین چرا نمیفهمی بهخاطر تو این کارو کردم؟! پامون میرسید دمشق، ما رو تحویل میداد. اونوقت معلوم نبود این جلادها باهات چیکار میکردن! نیروهای امنیتی سوریه هرچقدر خشن بودند،.. این زخم 🔥از پنجه هم پیاله های خودش🔥 به شانه‌ام مانده بود،.. یکی از همانها میخواست سرم را از تنم جدا کند.. و امروز سعد مقابل چشم خودم مصطفی را با چاقو زد.. که دیگر عاشقانه هایش نمیشد.. و او از اشکهایم پشیمانی ام را حس میکرد که برایم شمشیر را از رو کشید.. ادامه دارد.... نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد @salahshouran313 🍃 📖🍃