eitaa logo
~•|ســـلام_بـر_شـــهیدان|~•🇵🇸
263 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
90 فایل
🌷بـِسـم ِربـــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن🌷 #اللهم_صل_علے_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجەم ⚘ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ⚘ « اَگریڪ نفررابہ مَہــــــــدےرساندے براےسپاهش تو سرداریارے⚘ #خادم_کانال @Majnoon83
مشاهده در ایتا
دانلود
یک روز مادر دوست برادرم می‌بینن چند تا با حجابای نامناسب و حرکات زننده دارن تو خیابون راه میرن، خیلی ناراحت میشن و میرن بهشون میگن؛ این طرز لباس پوشیدن حتی جلوی پدر و برادراتون هم مناسب نیست چه برسه به جوونای مردم...😔 این نوع حرکات هم در شأن دخترای مسلمون نیست😞 یک دفعه یکی از دخترا میپره به اون مادر که فلان فلان شده به تو چه؟؟ اون مادر میگه: منم مثل مادرتونم، هم دلسوز شمام هم پسرای مردم که دلشون با دیدن شماها میلرزه! دل جوون مردم بلرزه تو زندگی هم خوشی نمی‌بینین!💯 اون دختر میاد جلو و میگه غلط کردی مامانمو با خودت مقایسه می‌کنی! و اون مادر رو هل میده!💥 مادر زمین می‌خوره و پاش می‌پیچه، مردم می‌برنشون درمانگاه و با بدبختی پاشون خوب میشه. پسر ایشون با برادر من همکار بودن و از مهندسین محل کارشون بودن که اتفاقا روی مادرشون خیلی حساس بودن...❤️ کارخونه محل کارشون هر چند وقت یک بار بازدید از کارخونه همراه با شام میذاشت، چند روز بعد از طریق همکارای مختلف پیغام دادن یکی از همکاران جدید دختر خوبی داره که خیلی مناسب جناب مهندسه و پیشنهاد دادن جناب مهندس حتما خواستگاریشون برن!💐 ماجرا از این قرار بود که توی یکی از این بازدیدهای خانوادگی که از قضا خانواده مهندس حضور نداشتن، دختر یکی از همکارا یه دل نه که صد دل عاشق آقای مهندس میشه💕 و پدرش از طریق واسطه قرار دادن یکی از همکارای قدیمی درخواست می‌کنن که حتما دختر و مهندس آشنا بشن... ماجرا تو کل کارخونه پیچید... چون مهندس بود و همه می‌دونستن برای ازدواج دنبال دختر و است، ولی از اون طرف هم اصرار زیاد بود. و فقط گفته بودن دختره چادری نیست اما اگه همسرش بخواد چادری میشه!! بالأخره خانواده راضی شدن یک بار هم که شده برن دختر رو ببینن چون خیلی تعریف‌شون رو شنیده بودن، اما... اون دختر همون دختر بدپوششی بود که مادر مهندس رو هل داد!😐 قضیه همونجا منتفی شد. مادر هیچی نگفته از جلسه میاد بیرون. وقتی پسرش می‌فهمه که این دختر عامل چند ماه درد و سختی پای مادرش بوده، می‌خواد بره یه چیزیم بهشون بگه...😡 که مادر نمیزاره! اگه اون دختر خیلی محترمانه، حرف و اون مادر رو قبول می‌کرد، اینجوری خودش و خانواده‌‌اش سبک نمی‌شدن و شاید به اون کسی که بهش خیلی دلبسته بود می‌رسید ... @Salam_bar_shahidan
••🦋•• ✍🏻 °• [راوے: رضا هادے] در خانھ اے ڪوچڪ و اجاره اے در حوالے میدان خراسان تهران زندگے مے ڪردیم. اولین روزهاے اردیبھشت سال ۱۳۳۶ بود. چند روزے بود ڪه از خوشحالے در پوست خود نمے گنجید. در اولین روز این ماھ ، پسرے به او عطا ڪرد. او دائما از خدا تشڪر مے ڪرد.🖇 هرچند در خانھ سھ پسر و یڪ بودیم ، ولے پدر براے این نو رسیده خیلے ذوق مےڪرد. البته حق داشت ، پسر خیلے با نمڪے بود. اسم بچه راهم انتخاب ڪرد:《ابراهیــــم》 پدرمان نام پیامبرے را بر او نھاد ڪه مظھر صبر و قھرمان و توحید بود و این اسم واقعا برازنده او بود.🕯 بستگان و دوستان هروقت او را مےدیدند ، با تعجب مےگفتند: حسین آقا ، تو سھ تا فرزند دیگه هم دارے ، چرا براے این پسر اینقدر خوشحالے مےڪنے؟! پدر با آرامش خاصے جواب مےداد: این پسر حالت عجیبے داره! من مطمئن هستم ڪه ابراهیم من ، بندھ خوب خدا میشه ، این پسر نام من رو هم زندھ مےڪنه!🔎 راست مےگفت. محبت پدرمان به ابراهیم ، محبت عجیبے بود. هرچند بعد از او ، خدا یڪ پسر و یڪ دختر دیگر به خانوادھ ما عطا ڪرد ، اما از محبت پدرم به ابراهیم ، ڪم نشد.❤ ابراهیم دوران دبستان را به مدرسھ طالقانے در خیابان زیبا مےرفت. خاصے داشت. توے همان دوران دبستان نمازش نمےشد. یڪ بار هم در همان سال هاے دبستان به دوستش گفتھ بود: باباے من آدم خیلے خوبیھ. تا حالا چند بار (عج) رو توے خواب دیدھ. وقتے هم ڪه خیلے آرزوے داشته ، (ع) رو توے خواب دیدھ ڪه به دیدنش آمده و با او حرف زده.🦋 زمانے هم ڪه سال آخر دبستان بود ، به دوستانش گفتھ بود: پدرم میگھ آقاے خمینے ڪه شاه ، چند سالھ تبعیدش ڪرده آدم خیلے خوبیھ. حتے بابام میگھ: همه باید به دستورات اون عمل ڪنن. چون مثل دستورات امام زمان (عج) مےمونھ.🕸 دوستانش هم گفتھ بودند: ابراهیم دیگھ این حرف هارو نزن. آقاے ناظـــم بفھمه ، اخراجت مےڪنه. شـــاید براے دوستان ابراهیم شنیدن این حرف ها عجیب بود. ولے او بھ حرف هاے پدر خیلی داشت.💭 •┈••✾❄♥❄✾••┈• •.⏳ .. •.📚برگرفته از کتاب •|کپی به شرط دعای خیر😌
داخل اتـوبوس پیرمرد بـه دختری که کنارش نشسته بود گفت: دخترم این چه حجابیه که داری؟ همه ی موهات بیرونه!!! خیلی بی‌ادبانه به پیرمرد گفت تو نگاه نکن. بعداز چند دقیقه پیرمرد کفشش رو بیـرون آورد ، بوی جوراب در فضا پخش شد دختر در حالی که دمـاغش رو گرفته بود گفت: اَه اَه، این چه کاریه میکنی خفمون کـردی؟ پیرمـرد با خونسردی گفت: تو بو نکن! امیرالمومنین على عليه‌السّلام فرمود و محفوظ داشتن زن مايه آسايش بيشتر و دوام زيبايى اوست. غررالحكم حدیث ۵۸۲۰ 💕💕💕
‍ پنجم جمادی الاول ولادت حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) پنجم جمادی الاول سال ۵ هجری قمری (سلام‌الله‌علیها) در مدينه طيبه به آمدند، اقوال ديگری نیز در ولادت ایشان وجود دارد که آن اقوال بر اساس بررسی دقیق تاریخ، مربوط به بیتِ وحی یعنی حضرت ام کلثوم (سلام‌الله‌علیها) و شاید دیگر دختران باشد، که بخاطر اسم و کنیه بعضا در تاریخ اشتباهاتی رخ داده است، اما آنچه که معلوم است پنجم جمادی الاول حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) و هجدهم شعبان حضرت زینب صغری ، حضرت ام کلثوم (سلام‌الله‌علیها) است، هنگام حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) اميرالمؤمنين (علیه‌السلام) فرمودند: من برای بر پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نمی‌گيرم، بشارت اين مولود را به (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) دادند و حضرت نیز آمده و منتظر وحى شدند، نازل شد و عرض كرد: یا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) سلام میرساند و می‌فرمايد: اين دختر را نام بگذار، چه اينكه اين را در نوشته‌ايم، پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نوزاد را طلب كرده، بوسيدند و فرمودند: او را نهادم و وصيت می‌كنم به حاضرين و غائبين كه اين را بخاطر من احترام کنید، كه همانا وى به حضرت خديجه كبرى (سلام‌الله‌علیها) دارد، همچنین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) به (سلام‌الله‌علیها) فرمودند: ای پاره تن و نور چشمانم، هرکس برای این و مصائبش بگرید؛ مانند کسی است که بر برادرانش حسن و حسین (علیهم السلام) گریه کند، (سلام‌الله‌علیها) عصمت کبری داشته و در امامت بودند کما اینکه برهه‌ای از زمان بعد از امام حسین (علیه‌السلام) تا مراجعت به مدینه، ودایع و وصایای امامت را حمل نموده و در امامت بوده‌اند، و در مدینه به امام سجاد (علیه‌السلام) تحویل دادند، و وقار آن ایشان را به حضرت خديجه كبری (سلام‌الله‌علیها) و حيايشان را به حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) و بلاغتشان را به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و بردباری حضرت را به امام حسن (علیه‌السلام) و و قوّت قلب را به امام حسین (علیه‌السلام) تشبيه نموده‌اند. منابع: عقيله بنى هاشم (سلام‌الله‌علیها) ص ۵ ، خصائص الزینبیة (سلام‌الله‌علیها) ، طرازالمذهب ناسخ التواریخ حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) ، منتخب التواريخ ص ۹۴ ، زينب كبری (سلام‌الله‌علیها) شیخ جعفرنقدی ، رياحين الشريعة ج ۳ ص ۳۳