#سیره_شهدا
شوخی های ابراهیم و دیگر دوستانش، همیشه لبخند را بر لبان تمامی دوستان می نشاند.
یکبار دوستان سپاهی از جنوب به گیلان غرب آمدند، ابراهیم به همراه برخی دوستان در کنار آن ها نشسته بود، تنها چیزی که از جمع می شنیدم صدای خنده بود.
وارد جمع آنها شدم و به ابراهیم گفتم، چیکار می کنید؟!
به شوخی گفت، میخوای گریه کنم؟!
بعد خیلی عادی زد زیر گریه و اشک از چشمانش جاری شد.....
#شهیدابراهیم_هادی.💓
📕 سلام بر ابراهیم۲ ، ص۱۱۳
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ محفل عشق، زندگی به سبک شهدا.
✨
#سیره_شهدا
🌹شوخی های ابراهیم و دیگر دوستانش، همیشه لبخند را بر لبان تمامی دوستان می نشاند.
یکبار دوستان سپاهی از جنوب به گیلان غرب آمدند، ابراهیم به همراه برخی دوستان در کنار آن ها نشسته بود، تنها چیزی که از جمع می شنیدم صدای خنده بود.
وارد جمع آنها شدم و به ابراهیم گفتم، چیکار می کنید؟!
به شوخی گفت، میخوای گریه کنم؟!
بعد خیلی عادی زد زیر گریه و اشک از چشمانش جاری شد.....
#شهیدابراهیم_هادی.💓
📕 سلام بر ابراهیم۲ ، ص۱۱۳
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ محفل عشق، زندگی به سبک شهدا.
✨
🇮🇷
🍃🌸🍃🌸🍃
✍ #سـیره_شهـدا
❣دور هم نشسته بودیم. کنار ابراهیم، یک تکه نان خشک شده افتاده بود. نان را برداشت و گفت: ببین نعمت خدا رو چطور بی احترامی کردند؟! نان خیلی سفت بود. بعد یک تکه سنگ برداشت.
❣همینطور که دور هم نشسته بودیم
شروع به خُرد کردن نان نمود حسابی که ریز شد، در محوطه باز انتهای کوچه پخش کرد! چند دقیقه بعد کبوتر ها آنجا جمع شدند. پرنده ها مشغول خوردن غذایی شدند که ابراهیم برایشان مهیا نموده بود.
🌹 #شهید_ابراهیم_هادی🌹
#سیره_شهدا 🕊
🌷 #شهید_محمد_علی_رهنمون
🍃یزد آن موقع کوچکتر بود. مردم بیشتر همدیگر را میشناختند. هرچه میشد همه جا میپیچید. محمد هم به خاطر درسش و هم برای خطش خیلی معروف شده بود. اسمش سر زبانها افتاده بود.
در یک روز دیدم دستهاش را حنا بسته. به مسخره گفتم «محمد! این دیگر چه کاری است؟»
گفت «این طوری کردم که از شرّ این دختر مدرسهایها راحت بشَم. بگند اُمُّله. کاری به کارم نداشته باشند
⚘🕊🕊❤🕊🕊⚘
درس نمیخواندیم. به خیال خودمان فکر میکردیم مبارزه کردن واجبتر است. محمد نصیحتمان میکرد؛ میگفت: «این چه حرفیه افتاده توی دهن شماها؟ یعنی چی درس خوندن وقتمان رو تلف میکنه؟ باید هم درس بخونید هم مبارزتون رو بکنید. آدم بیسواد که به درد انفلاب نمیخورد
⚘🕊🕊❤🕊🕊⚘
شب عروسیش بود. اذان که شد، همه را بلند کرد که نماز بخوانند.
یکی را فرستاد جلو، بقیه هم پشت سرش نماز جماعت خواندند.
🍃🌸
#سیره_شهدا
مادرمیگفت ازش پرسیدم چرا همیشہ دست به سینہ اے؟گف نوڪرامام حسین بایدهمیشہ دست بہ سینہ باشہ .
برادرشم میگف ازیڪ ماه 20روز_ روزه بود
شهیدمدافع حرم جاویدالاثر
عباس آسمیہ
🍃🌸
#سیره_شهدا
خیلی از اموالش را می بخشید .
باز هم انگشترش را بخشیده بود ، پرسیدم ،
این یکی را به چه کسی دادی !؟
گفت ، یک جوانی انگشتر طلا دستش بود و نمی دانست حرام است ، از دستش در آوردم و انگشتر خودم را دستش کردم....
#شهیدابراهیم_امیرعباسی
📕 امام سجاد و شهدا ، ص90
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج ...
#سیره_شهدا
بدجوری زخمی شده بود ، به خاطر مجروح شدن به قم انتقال داده شده بود .
سر و صورتش به شدت سوخته بود ، اما فقط ۳ روز در قم ماند .
زمانی که می رفت گفتم ،
مادر جان! ، زخمی هستی ، بمان تا حالت خوب شود .
در جوابم گفت ،
اگر صد بار مارا بسوزانند و خاکسترمان را بر باد دهند ، دوباره زنده می شویم و به جبهه خواهیم رفت.....
#شهیدحسن_احمدی
📕 رسم خوبان ، ج2 ص75
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#سیره_شهدا
تقريباً مهمات ما تمام شده بود ،
ابراهيم بچه های بی رمق کانال را در گوشه ای جمع کرد و برايشان صحبت كرد ،
بچه ها غصه نخوريد ، حالا كه مردانه تصميم گرفتيد و ايستاديد ، اگر همه هم شهيد شويم ، تنها نيستيم ،
مطمئن باشيد مادرمان حضرت زهرا (س) می آيد و به ما سر ميزند.
بغض بچه ها ترکيد ، صدای هق هق شان هم هی کانال را پر کرده بود ، به پهنای صورت اشک می ريختند.
ابراهيم ادامه داد ،
غصه نخوريد ، اگر در غربت هم شهيد شويم ، مادرمان ما را تنها نميگذارد ! ....
#شهیدابراهیم_هادی
📕 سلام بر ابراهیم
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🔸همسر شهید موسی جمشیدیان در وصف همسر شهیدش چنین میگوید:
از ویژگیهای بارز شهید انس با قرآن بود تا آنجا که ملزم بودند هر روز صبح ها قبل از رفتن به محل کار خویش قرآن کریم را باز نموده و قرائت نماید و در آیات الهی تأمل کند و بدون اینکه کسی حتی پدر و مادر ایشان بدانند دوازده جزء از قرآن کریم را حفظ کردند.
#پنجشنبه_های_شهدایی
#سیره_شهدا
#انس_با_قرآن
🔸🔸🔸🔸🔸🔸﷽🔸🔸🔸🔸🔸🔸
#تلنگر
چه زیبا گفتـ اسطوره اخلاص:
قلم مےزنید براے خدا باشد؛
قدم برمےدارید براے خدا باشد؛
حرفـ مےزنید براے خدا باشد؛
همه چے؛ همه چے براے خدا باشد ...
#سیره_شهدا
#شهید_همت
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
⭕️یقهتان را میگیرم اگر امام خامنهای را تنها بگذارید!
🔸قسمتی از وصیت نامه شهید مدافع حرم، محمد امین کریمیان:
"من از این دنیا با همه زیباییاش میروم و همه آرزوهایم را رها میکنم اما به ولایت و حقانیت علی ابن ابیطالب و خداوندی خدا یقهتان را میگیرم اگر امام خامنهای را تنها بگذارید.
اگر از سرهای ما کوه درست کنند هرگز نخواهیم گذاشت روزی نسلهای بعدی در کتاب تاریخشان بخوانند امام خامنهای مثل جدش حسین(ع) تنها ماند."
#شهید_محمدامین_کریمیان از یک دانشگاه در آلمان در رشته فلسفه بورسیه شده بود، اما همه را رها کرد و برای جهاد به سوریه رفت...
#سیره_شهدا
#ولایت_پذیری_شهدا
❇️#سیره_شهدا
🌹شهید مدافعحرم خلیل تختی نژاد
🔸خلیل پاسداری ولایتپذیر بود و فرامین مقام معظم رهبری همواره نصبالعین او بود و اعتقاد داشت که اوامر حضرت آقا که فرمودند: «اگر در سوریه نجنگیم، مجبوریم در همدان و تهران با تکفیریها بجنگیم» نباید روی زمین بماند.
🔸بسیار به نمازخواندن مقیّد بود و همیشه نمازش را اول وقت می خواند. خلیل نمازش را هم در مسجد میخواند و در پایگاه بسیج محله فعالیت داشت. با همه مهربان و خوشبرخورد بود. هرکاری که از دستش برمیآمد، برای دیگران انجام میداد.
💐ولادت : ۱۳۷۲/۵/۱۰
🌷شهادت : ۱۳۹۷/۳/۱۴
🥀#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهـید_خلـیل_تختـینژاد
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🎊اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🎊