eitaa logo
~•|ســـلام_بـر_شـــهیدان|~•🇵🇸
262 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
90 فایل
🌷بـِسـم ِربـــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن🌷 #اللهم_صل_علے_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجەم ⚘ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ⚘ « اَگریڪ نفررابہ مَہــــــــدےرساندے براےسپاهش تو سرداریارے⚘ #خادم_کانال @Majnoon83
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌یا 🕯 خبر ازیک زن بیمار شود میمیرمـ😔 مادری دست به دیوار شود 😭 بازمین خوردن بالو پرمـ🕊 میریزد را نتکان عرش بهم میریزد😭😭 شهادت (س) تسلیت🏴
شروع ایام فاطمیه ایام شهادت حضرت زهرا «سلام الله علیها» به مظهر امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» و شما عزیزان تسلیت باد🖤
اندازه ے تمام نَفَـس هاے خسته ات به من نَفَس بده تا ڪنم ❣️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#پروفایل_طور #شب_اول_ایام_فاطمیه #تسلیت_امام_زمان_«عج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 فرارسیدن دهه ی اول فاطمیه و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را به آقا امام زمان و نائب بر حقش و تمام شیعیان و محبین آن حضرت تسلیت عرض می کنیم. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 حاج قاسم جایت خالی است در مجلس مادر...😭😭
9353391_377.mp3
9.19M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 سید مجید بنی فاطمه بمناسبت ایام فاطمیه 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
چقدر نام زینب زیباست اصلا گویی زینب ها آمده اند تاسفیرو پیغام آور حقیقت باشند
➖➖➖➖ ▪السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطمه الزهرا ▪السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ الله چند ماهی می شود ،حیدر شده خانه نشین چند ماهی می شود زهرا میان بستر است . دست هایی را که می بوسید پیغمبر شکست راستی زینب چه حالی داشت وقتی در شکست؟ دست در دست حسن می رفت زهرا ، ناگهان... روی خاک افتاد قرآن...سوره ی کوثر شکست . دست های بسته ی مولا گواهی می دهد بارها بعد از پیمبر حرمت حیدر شکست یک مَلَک ای کاش چشمان حسن را می گرفت لحظه ای که بی هوا بال و پر مادر شکست نیمه های شب زمان غسل زهرا بود که بعد چندین ماه بغض فاتح خیبر شکست سال های بعد عصر روز عاشورا که شد پیش چشم مادرش گهواره ی اصغر شکست . چوب محمل حال زینب را فقط فهمید بود... راستی زینب چه حالی داشت وقتی "سر"شکست ▪آجرک الله یا صاحب الزمان ▪شهادت جانسوز یاس نبی تسلیت 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
« بسم رب الشهداء و الصدیقین » «شهید نسرین افضل» متولد: 1338 – شیراز شهادت: 10/4/61 - مهاباد آغاز راه: وی از همان دوران کودکی اهل نجابت و حیا و انجام فرایض (نماز و روزه) بود. در دوران دبیرستان، اعتراضات خردمندانهاش به رژیم شاه آغاز میگردد تا جایی که یک بار نیروهای امنیتی او را مورد تعقیب قرار میدهند. ایشان با معدل 18 دیپلم خود را میگیرد و فعالیت های او در کمیته امداد – کمیته امام – سپاه و بویژه جهاد سازندگی آغاز میگردد. ابتدا به «روستای دودج» شیراز و سپس دیگر روستاهای استان رفته و به برگزاری کلاس های فرهنگی و نمایشگاه عکس و کتاب مبادرت میورزد. عزیمت به کردستان: در آغاز سال 1360 با آگاهی از فقر فرهنگی شدید کردستان، با مشورت با علمای شهر و برادرش احمد افضل، تعدادی از خواهران را سازماندهی کرده و به آن دیار سفر مینماید و در مهاباد مستقر میشود. رفتار محبت آمیز او موجب جذب سریع زنان کرد میگردد و آوازه او منتج به درخواست بسیاری از ارگانها برای جذب شهیده نسرین افضل میشود. او حتی زمان استراحت شبانهاش را در فرمانداری به اموری نظیر تقسیم کوپن های مردم صرف میکند و شجاعانه در نیمه های شب با وجود خطر ضد انقلاب، برای آموزگاران متعهد کرد جلسات گوناگونی برگزار می کند. شهادت برادر: شهریور سال 60 با شنیدن خبر شهادت برادرش به شیراز میرود و مدت کوتاهی را برای آرامش مادر سپری کرده و اینبار با انگیزه ای بیشتر به مهاباد باز میگردد. شبانه روز خود را در سپاه – جهاد – بنیاد امور جنگ زدگان – فرماندهی و آموزش و پرورش میگذراند. از جمله مسئولیتهای او « تبلیغات و انتشارات سپاه مهاباد » است. به جهت نیاز شدید تربیتی در آموزش و پرورش معلم تربیتی شده و سایر معلمین را نیز آموزش می دهد. (یک دوره معلمین نهضت سواد آموزی نیز تحت تعلیم وی قرار میگیرند.) از جمله فعالیت های دیگرش نظارت بر صندوق های رأی انتخابات بود. ازدواج: در نخستین روزهای بهار سال 1360 با یکی از مجاهدین مومن که پاسدار بوده است ازدواج می کند. شهیده افضل به برگزاری مجالس ذکر و دعا اهتمام داشت و پیوسته دعای حضرت امیر (علیه السلام) را بر لب زمزمه می کرد: « الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب » شهادت: شهیده افضل: شهادت بالاترین درجه ای است که یک انسان می تواند دبه آن دست یابد و با خون خویش به بازماندگان راهش پیام می دهد. در آخرین شب فروزندگی اش در حالی که در تب می سوخت همسرش را راضی می کند تا او را به مجلس دعای توسل برساند. به گواه دوستانش، آن شب مثل همیشه بشدت منقلب بود. پس از مراسم دعا، همه سوار اتومبیل میشوند. شهید افضل، یکی از خواهران را از جای بلندکرده و میگوید: اینجا جای من است و خود مینشیند. ماشین حرکت می کند که در مسیر با حمله ضد انقلاب و با اصابت گلوله به سر مبارکش به شهادت میرسد. آرزوی او این بود که همانند الگوی اصلیاش استاد شهید مطهری به شهادت برسد و این چنین نیز شد.
🔸 دخـتـری می گفت : وقتـی دختران کرده با لباس می بــیـنم‼ یادم میـآد و یاد ایــن ســخن متعال مــیوفتم کــه گفت : {وَقِفُوهُمْ ۖ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ} {آنان را نـگاه داریـد که بایـد شــونــد}. صــافات : 24 💢 واقــعا مـن نمیخوام کاری کنـم که ؛ روز بــخاطـر من بازخــواسـت و عــذاب بــکشـد •┈┈••❉🕊🌹🕊❉••┈┈• کلامی با والدین … پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «کُلُّکُمْ راعٍ، وکُلُّکُمْ مسئولٌ عنْ رعِیَّتِه، والأَمِیرُ رَاع، والرَّجُلُ راعٍ علَی أَهْلِ بَیْتِه ، والمرْأَةُ راعِیةٌ علی بیْتِ زَوْجِها وولَدِه، فَکُلُّکُمْ راع، وکُلُّکُمْ مسئولٌ عنْ رعِیَّتِهِ» " همه ى شما مسئول هستید و همه ى شما در مقابل رعیت خویش مسئول هستید. مرد بر خانواده خود مسئول هست، و زن در خانه ى شوهر و فرزندش مسئول هست، پس همه ى شما مسئولید و همه ى شما از رعیت خویش مورد سوال قرار میگیرید". •┈┈••❉🕊🌹🕊❉••┈┈•