❌شعر خوانی نویسنده ماهشهری در منزل بانوی مدافع حجاب 🔹جمعی از بانوان ستاد عتبات به همراه فاطمه حیاتی ، شاعر و نویسنده بومی هشت کتاب مختلف با حضور در منزل بانوی مدافع حجاب از اقدام اخیر وی تجلیل کردند. 🔹فاطمه حیاتی در این دیدار اشعاری از سروده های خود را قرائت و به بانوان بندرماهشهری تقدیم کرد. ➖➖➖➖➖➖➖ به کانال سـَڵآمٌـ‌عَڵْے‌آݪِ‌یـٰاسـین بپیوندید📲 ◼️@salamalaaleyasiin

🌺💥 ۵۰ نفر از یاران امام زمان از بانوان هستند... استاد پناهیان ‌➖➖➖➖➖➖➖ #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ◼️@salamalaaleyasiin

🔴امروز ما درگیر موج های آخری آخرالزمان هستیم. ✍️آمادگی خود را بالا ببرید، به زودی شاهد رخدادهایی خواهیم بود که تشخیص خیر و شر بودن آن تنها با تقوا و ایمان امکان پذیر است ... ⚠️عصر ما (آخرالزمان) عصر غربال ها و فتنه های بسیار است ... #استاد_رائفی_پور ‌➖➖➖➖➖➖➖ #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ◼️@salamalaaleyasiin

#کلیپ چند درصد مردم میدونن مشکل ما با اسرائیل چیه؟!؟ 👤استاد #رائفی_پور ‌➖➖➖➖➖➖➖ #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ◼️@salamalaaleyasiin

‏بی‌بی‌سی‌ عربی گوینده محجبه داره چون سیاست این شبکه برای کشورهای عربی اساسا دعوای بین #حجاب بی‌حجاب نیست. اما در BBC فارسی و ایران‌ اینترنشنال و بقیه شبکه‌های فارسی زبان معاند با ج‌ا با همه ادعاهایی که برای "پوشش اختیاری" دارن یه مجری محجبه وجود نداره./ماندگار #هشدار_به_چادری_ها #تلنگر 🧐 #اربعین ‌➖➖➖➖➖➖➖ #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ◼️@salamalaaleyasiin

🔴 امام یک دفعه از جایشان بلند شدند، همه تعجب کردند...!! ♦️در یکی از این دیدارها بود که تا امام خمینی آمد توی اتاق و روی صندلی نشست، شهید حسن باقری اجازه خواست با دوربینی که خودش آورده بود، دو سه عکس یادگاری بگیرد. ♦️امام گفت: «چه ایرادی داره پسرم؟!» یکی از محافظ‌ها که اشاره کرد فلش دوربین برای چشم امام خوب نیست، حسن لامپ اتاق را روشن کرد تا عکس‌ها خراب نشود. زود سه چهار عکس پشت سر هم گرفت و نشست روی زمین. سکوت بر اتاق حاکم شد. آقای محسن رضایی آماده‌ی ارائه‌ی گزارش بود که امام از روی صندلی بلند شد. همه همراه او بلند شدند و با تعجب به هم نگاه کردند. امام از کنار فرماندهان رد شد و رفت طرف کلید برق و چراغ را خاموش کرد. در آن وقت روز نیازی به لامپ نبود، اما برای همه‌مان جالب بود که چرا هیچ‌کس به این قضیه توجه نداشت جالب‌تر آن‌که چرا امام به کسی دستور نداد چراغ‌ها را خاموش کند و خودش شخصا بلند شد و کلید را زد. 📌 مراقبت از اعمال، بویژه اسراف را از امام یاد بگیریم.. #امام_خمینی🇮🇷 #اربعین ‌➖➖➖➖➖➖➖ #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ◼️@salamalaaleyasiin

تفاوت حضرت آقا و حضرت والا شمایی که انقلاب کردی بیت حضرت آقا و کاخ حضرت والا چه فرقی با هم دارند؟! ‌➖➖➖➖➖➖➖ #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ◼️@salamalaaleyasiin

💠💠💠 💠💠 💠 رمان #خندید_و_رفت #قسمت_دوم نگاهی به چهره مادرم انداختم. حلقه اشکی که دور چشم های زیبایش را گرفته بود صورتش را خسته و نگران تر نشان می داد. نگاهی به پنجره کردم، آسمان هم دلش گرفته بود. منقلب شدم. کنار مادر نشستم و سرم را روی پاهایش گذاشتم. از حرف هایش چیزی نمی فهمیدم ولی حس آشفتگی مادرم را خوب درک می کردم. به آرامی پرسیدم: مادر، او نیامد؟ گرسنه ام مادر. به آرامی و با مهربانی سفره را آماده کرد. خواهرانم هم گرسنه بودند. گرمای همدلی ما را دور سفره جمع کرد. در سفره یک کاسه ماست، چند تکه نان خشک و یک ظرف آب بود. فردا که با سر و صدای بچه ها از خواب بیدار شدم آفتاب زیبا خودش را به پشت پنجره رسانده بود. روزهای زیبای خدا از صبح روشن شروع می شد و به زیبایی شب و قشنگی ماه می رسید. در کوچه آدم برفی بزرگی درست کرده بودیم. دستان یخ زده مان را با بخار دهان مان گرم می کردیم. بچه ها شادی می کردند ولی من حواسم جای دیگری بود. بی قرار بودم انتظار و باز هم انتظار. دوست نداشتم فکر کنم که او نمی آید #کپی_با_لینک_جایز_است ‌➖➖➖➖➖➖➖ #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ◼️@salamalaaleyasiin

💠💠💠 💠💠 💠 رمان #خندید_و_رفت #قسمت_سوم هوا کم کم سرد می شد. غروب سردی بود. رنگ زرد و سرخ زیبای خورشید فضای برفی را زیباتر کرده بود. دیگر تحمل سرما را نداشتم. داخل خانه شدم و گفتم: مادر باز هم که نیامد ! چشمانم از خستگی سنگین و سنگین تر می شد ولی ذهنم بیدار و قلبم امیدوار بود. خودم را با خاطراتم سرگرم کردم؛ اول در می زد سپس با صدای لرزان ولی متین می گفت: یاالله یاالله، حاج خانم، حاج خانم. آره درسته، هنوز آهنگ صدایش در گوشم بود. حرف هایش از جنس نور امید بود. همیشه پاکت کوچکی در دست داشت که آن را لب حوض آب می گذاشت و می رفت. در افکار کودکانه خود غوطه ور بودم که صدایی رشته افکارم گسست: یا الله یا الله حاج خانم، حاج خانم ... این بار کیسه ای در دست داشت .آن را کنار حوض آب گذاشت و رفت. مادرم را صدا کردم. در کیسه چند عدد کنسرو بود. خوشحالی همه وجودم را فراگرفت ولی سؤالی فکرم را مشغول کرده بود. ‌➖➖➖➖➖➖➖ #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ◼️@salamalaaleyasiin

#سلام_امام_زمانم🧡🌱 🔹‌ أز فِرٰاقـــــت چِشمهـــــآ ، غَرق بــ🌧ــٰـاران مےشَود۔۔۔۔ ؏ــــآشق هِجـــــرٰان ڪِشیده ، زودگِریــــ😭ـآن مےشَود۔۔۔۔ 🔹‌ ڪور؎ چِشـــــم حَسودٰانے ڪہ، طَعنہ مےزَنند۔۔۔۔ ؏ــــآقبت مےآیی ودنیـᰔــــا ٓ، گلستــ🌸ـــآن مےشَود۔۔۔♡ #امام_زمان ﷻ #اربعین ‌➖➖➖➖➖➖➖ سلام همراهان عزیز روزتون پر از آرامش و رحمت #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ◼️@salamalaaleyasiin

زیارت روز یکشنبه 🌹