◼️مهمتر از دعا برای ظهور...
_#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 عاقبت انقلاب اسلامی چه خواهد بود؟
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💬درد دل با #امام_زمان(عج)
•استاد عالی🌿•
#منتظران.مهدی.زهراییم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
💬درد دل با #امام_زمان(عج) •استاد عالی🌿• #منتظران.مهدی.زهراییم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🤚حسن ختام پست های امروز کانال حضرت ولیعصر ارواحنافداه ، این کلیپ زیباست که رزق شب مون شد😍
آقاجانم... شما صبح و شب به یاد مایید.✨
دعاگوی ما هستید... ✨
چقدر دلنشینه که روزمون رو به یاد شما شب کنیم با دعای اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
فداتون بشیم آقاجان
#مامنتظرمنتقمفاطمههستیم
روی لبهایتان ذکر زیبای#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_دویست_و_یازدهم حالا تنها راه پیش پایم
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_دویست_و_دوازدهم
با همه ناتوانی میخواستم حداقل مدارک و داروهای خودم را بردارم تا فرصتی دیگر بقیه وسایل خانه ام را جمع کنم و از همه بیشتر دلم پیش اتاق زیبای دخترم بود که با ذره ذره احساس من و مجید پا گرفته بود.
دیگر نه خانه خاطرات مادرم را میخواستم، نه خانواده ام را و نه حتی دلم میخواست مجید
سنی شود که فقط میخواستم جان دخترم را بردارم و از این مهلکه بگریزم که
میدانستم پدر تا طمع کثیف برادر نوریه را عملی نکند، دست از سر من و دخترم بر نمیدارد.
حالا فقط میخواستم امانت همسرم را به دستش برسانم که اگر جان میدادم، اجازه نمیدادم شرافتم و حیات دخترم به خطر بیفتد.
لحظه ای اشک چشمانم خشک نمیشد و ناله ی زیر لبم به اندازه یک نفس قطع نمیشد و باز با
پاره تنم نجوا میکردم:
آروم باش عزیز دلم! زنگ زدم بابا گفت میاد دنبالمون! نترس عزیزم، بابا داره میاد!
چادرم را با دستهای لرزانم سر کردم و سا ک کوچکی که وسایل شخصیام بود، برداشتم و از خانه بیرون آمدم.
دستم را به نرده میکشیدم و با دنیایی درد و رنج و نفس تنگی، پله ها را یکی یکی پایین میآمدم. دیگر حتی نمیخواستم چشمم به نگاه وقیح پدرم بیفتد که بیصدا طول راهرو را طی میکردم
و فقط نگاهم به دری بود که میخواست پس از روزها حبس در خانه،
مرا به حیاط برساند که تشر تند پدر، قلبم را به سینه ام کوبید:
کجا داری میری؟
از وزن همین سا ک کوچک هم دستم ضعف رفت و ماهیچه کمرم گرفت که سا ک را روی زمین
رها کردم و همانطور که چادرم را مرتب میکردم، به سمت پدر چرخیدم که ابرو در هم کشید و طعنه زد:
حتماً باید در رو قفل کنم تا بفهمی حق نداری از این خونه بری بیرون؟!!!
و در برابر نگاه بیجان و صورت رنگ پریده ام، صدایش رنگ عصبانیت گرفت و قاطعانه تعیین تکلیف کرد:
تا فردا که عماد بیاد دنبالت، حق نداری جایی بری!
و لابد از بغض نگاهم فهمیده بود که به قتل فرزندم رضایت نمیدهم که قدمی به سمتم برداشت و با صدایی که از تیغ غیظ و غضب خش افتاده بود، دنیا را پیش چشمانم تیره و تار کرد: الهه! خوب گوش کن ببین چی میگم!
این بچه از نظر من حروم زاده اس!
بچه ای که از یه کافر باشه، از نظر من حرومزاده اس!
ادامه دارد...
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_دویست_و_دوازدهم با همه ناتوانی میخواستم
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_دویست_و_سیزدهم
اشکی از سوز سخن پدر روی صورتم جاری شده بود، پا ک کردم که انگشت اشاره اش را به نشانه حرف آخر مقابل صورتم گرفت و مستبدانه حکم داد:
فردا با عماد میریم و کار رو تموم میکنیم!
وقتی هم طلاق گرفتی، با عماد عقد میکنی!
و با همه ترسی که از پدر به جانم افتاده بود،
نمیتوانستم نافرمانی نگاهم را پنهان کنم که چشمانش از خشم گشاد شد و به سمتم خروشید: همین که گفتم! حالا هم برو بالا تا فردا!
دستم را به دیوار راهرو گرفتم که دیگر نمیتوانستم سرپا بایستم و با همه لرزش صدایم، مقابل هیبت سراپا خشم پدر، قد علم کردم:
من فردا جایی نمیام.
سفیدی چشمانش از عصبانیت سرخ شد و باز نهراسیدم که با همان بغض معصومانه ادامه دادم: میخوام برم پیش مجید...
و هنوز حرفم تمام نشده، آنچنان با دست سنگین و درشتش به صورتم کوبید که همه جا پیش نگاهم سیاه شد و باز به هوای حوریه بود که با هر دو دستم به تن سرد و سفت دیوار چنگ انداختم تا زمین نخورم و در عوض از ضرب
ً سیلی دیوار محکمتر بود که
سیلی سنگینش، صورتم به دیوار کوبیده شد و ظاهراگوشه لبم از تیزی دندانم پاره شد که دیگر توانم را از دست دادم و همانجا پای دیوار
روی زمین افتادم.
طعم گرم خون را در دهانم احساس میکردم، صورت برافروخته پدر را بالای سرم میدیدم و نعره های دیوانه وارش را میشنیدم:
مگه نگفته بودم اسم این بیشرف رو پیش من نیار؟!!! زبون آدم سرت نمیشه؟!!! تو دیگه ناموس ُ عمادی!
یه بار دیگه اسم این سگ نجس رو تو این خونه بیاری، خودم میکشمت...
ّ خون را از روی دهانم پا ک کردم و با چانه ای که از بارش اشک و خون خیس شده و هنوز از ترس
میلرزید، مظلومانه شهادت دادم:
به خدا اگه منو بکُشی، بازم میرم پیش مجید...
که چشمانش از خشمی شیطانی آتش گرفت و از زیر پیراهن عربی اش پایش را به رویم بلند کرد تا باز مرا زیر
لگدهای بیرحمانه اش بکوبد که به دیوار پناه بردم تا دخترم در امان باشد و مظلومانه ضجه زدم: بخدا اگه یه مو از سر بچهام کم بشه...
که فریاد عبدالله، فرشته نجاتم شد:
داری چی کار میکنی؟!!!
با هر دو دست پدر را گرفت و همانطور که از بالای تن و بدن لرزانم دورش میکرد، بر سرش فریاد کشید:
میخوای الهه رو بکشی؟!!! مگه نمیبینی بارداره؟!!!
و دیگر نمیفهمیدم پدر در جواب عبدالله چه ناسزاهایی به من و مجید میدهد و اصلا به روی خودش نمیآورد که برای دختر باردارش چه نقشه شومی کشیده و شاید از غیرت برادرانه
عبدالله میترسید و من چقدر دلم میسوخت که پدرم با همه بدخلقی، روزی
ِ هم آنقدر غیرت داشت که اجازه نمیداد کسی اسم ناموسش را ببرد و حالا بر سر هم پیاله شدن با این جماعت بی ایمان، همه سرمایه مسلمانیاش را به تاراج داده بود.
ادامه دارد...
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
❣#سلام_امام_زمانم
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا فِلْذَةَ كَبِدِ رَسُولِ الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَآلِهِ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که قلب مهربان آخرین فرستاده خدا، مملو از محبت و انتظار توست.
🌱سلام بر تو و بر روزی که جهان را با آفتاب محمدی روشن خواهی کرد.
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
#اللهمعجللولیکالفرج
〰〰〰〰〰🌷〰〰〰〰
سلام همراهان گرامی
امروزتان پر از لبخند و اتفاقات خوش😍
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
هدایت شده از 🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
10.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زیارت_آل_یاسین
پیشکش به محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف❣
🔴 رفاقت با #امام_زمان(؏َ)
🌼 آیت الله کشمیری(ره):
🦋 روزی یک ساعت با حضرت خلوت کنید. متوجه حضرت بشوید.«زیارت آل یاسین» را بخوانید،سپس بگویید یا صاحب الزمان ادرکنی توسل بکنید به ایشان، یک خرده یک خرده رفاقت پیدا میشود.
•|🕊🥀 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
🌷🍃💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞🍃🌷 🦋 ذکر روز دوشنبه 🦋 🍃یا قاضی الح
🔹زیارت امروز دوشنبه متعلق به وجود نورانی امام حسن عليهالسلام و امام حسین علیهالسلام
التماس دعای فرج
💬 احکام پوشش در میهمانی ها
❇ از آن جا که گاهی در میهمانی ها محرم و نامحرم کنار یک سفره یا دور یک میز می نشینند و زن ها ممکن است هنگام برداشتن چیزی یا غذا خوردن حجابشان کنار برود، واجب است مراقبت کنند که دستانشان (از مچ به بالا) کاملاً پوشیده باشد.
♦【 نشستن زن با پوشش ناکافی بر سر سفرۀ غذایی که افراد نامحرم هم حضور دارند - به طوری که هنگام صرف غذا چشم نامحرم به بدن او می افتد - حرام است.】
◀ تـــــــوجــــــه
➖➖➖
1⃣. خانم ها باید مراقب باشند که مرتب کردن چادر یا روسری در مقابل نامحرم اگر باعث پیدا شدن موی آنها یا به گناه افتادن نامحرم و برانگیختن شهوت گردد، حرام است و باید برای این کار مکانی را که در معرض دید نامحرم نیست، انتخاب کنند.
2⃣. در اسلام چیزی به نام نامحرم و نامحرم تر وجود ندارد و اشخاص یا محرمند یا نامحرم و رابطۀ خویشاوندی سبب کم شدن نامحرمی نیست.
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤