عصر پنجشنبه هست و یاد و خاطره شهدای عزیزمون
لطفا یه فاتحه بخونیم برای روح مطهر این شهید عزیز #شهید_زینب_کمایی و همه شهدای مدافع حرم و همه اموات و رفتگان
🥀🥀🥀
یکم از کتاب و #شهید_زینب_کمایی؛ براتون بگم...
کنار زینب نشستم و صورت لاغرش را بوسیدم، چشم های بسته اش را یکی یکی بوسیدم.
لب هایش را بوسیدم.
سرم را روی سینه اش گذاشتم ،قلبش نمیزد.
روسری اش هنوز به سرش بود ، چند تار مویی را که از روسری بیرون زده بود پوشاندم.
دخترم راضی نبود نامحرم موهایش را ببیند.
زینبم روی کشوی سرد خانه آرام خوابیده بود
سرم را روی سینه اش گذاشتم و بلند گفتم:
(بای ذَنب قُتلَت)