🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
°🌿 اینان فرشته نبودند... نکته هایی از زندگی خانوادگی علما #حاج_شیخ_عبدالکریم_حائری( ره) وقتی از ا
°🌿
اینان فرشته نبودند...
نکته هایی از زندگی خانوادگی علما
#آیتالله_مرعشی_نجفی(ره)
مدت ۶۰ سال با آیتالله مرعشی زندگی کردم و در این مدت هیچ گاه نسبت به مت با تحکم سخن نگفت و با تندی با من رفتار نکرد ...
تا آنزمان که قادر به حرکت کردن و انجام کاری بود ، نمیگذاشت دیگران کاری برایش انجام دهند حتی هنگامی که تشنه میشد ، برمیخواست وبه آشپزخانه میرفت و آب مینوشید و به من نمیگفت.
او غیر از اینکه همسر خوب و مهربان بود ، برای من مانند یک رفیق صمیمی و همکاری غمخوار بود و در کارهای منزل به من کمک میکرد.
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب #ارزش_زن
•|🕊سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
بیعت میکنم 🤚🏻.mp3
8.11M
🌱استغفار ازگناهانی که مانع ظهور است...!
#امام_زمان♥️
#استاد_رائفی_پور🌿
•|🕊سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
12.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ایرانیها چقدر در سوریه هزینه کردند؟
اگر این هزینه انجام نمیشد به هر ایرانی چقدر پول میرسید؟
🔹 پاسخ به یک شبههی قدیمی و پرتکرار
حتما ببینید
#امام_زمان #ایران_قوی #لبیک_یا_خامنه_ای #حاج_قاسم
•|🕊🇮🇷 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🔴 وضعیت کنونی اوباش بعد از شنیدن خبر انتصاب سردار رادان
🔹 تسلیت ما را پذیرا باشید 🙏🏻😂
🔹 طبق اخبار موثق، با آمدنِ سردار رادان، قیمت سوراخ موش به بالاترین نرخ خود در ۱۰ سال گذشته رسید .
🔹 اراذل و اوباش و آشوب طلب و اغتشاشگر هم اکنون: الفرار الفرار ...😂
#امام_زمان #ایران_قوی #لبیک_یا_خامنه_ای #حاج_قاسم
•|🕊🇮🇷 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره جالب یک سارق از سردار رادان
#امام_زمان #ایران_قوی #لبیک_یا_خامنه_ای #حاج_قاسم
•|🕊🇮🇷 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🔴 حامیان اغتشاشگران و شعار «زن، زندگی آزادی» چه کسانی هستن؟
1️⃣ پادشاه عربستان که به چند همسری نه، به شصت همسری معتقد است.
2️⃣ مسعود رجوی که همه زنان سازمان مجاهدین را به عقد خود در آورده و رحم آنها را خارج کرد تا باردار نشوند! خاطرات خانم مریم سنجابی را درباره کثافت کاری های مسعود رجوی بخوانید. منافقین بازیگر مهم رسانه ای در آزادی زنان هستند.
3️⃣ بن سلمان که حتی به مادر خودش هم رحم نکرد و او را حبس خانگی کرد. وی شبکه اینترنشنال را برای آزادی زنان ایران تاسیس کرده است!
4️⃣ مولوی عبدالحمید هم در حالی حامی حقوق زنان شده که زنان حق ورود به مسجدش را ندارند اما خب شعار آزادی زن میدهد!
5️⃣ عبدالله اوجالان موسس پ ک ک و سازنده شعار زن زندگی آزادی معتقد بود که ازدواج، مرد کُرد را فلج می کند پس زنان باید بصورت مشترک در اختیار همه اعضای حزب مخصوصا خودش باشد. حجم کثافت کاری اوجالان به حدی بود که همسرش از دستش فرار کرد با اینحال، بخاطر آزادی زنان ایرانی تروریست تربیت میکند!
👌 حالا اگر کسی به این شعار و پدران آن علاقه دارد، خود داند😆
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_دویست_و_پنجاه_و_ششم قلبم در برابر نگاه
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_دویست_و_پنجاه_و_هفتم
عبدالله مات و متحیر مانده و خبر نداشت که این آتش خشم بیسابقه، از لرزش قلب عاشق مجید برای همسر و دخترش شعله میکشد که نگاهی به من کرد و میخواست با حالتی منفعالنه از خودش دفاع کند که مجید امانش نداد و دوباره خروشید:
اگه قراره بیای اینجا و الهه رو آزار بدی، همون بهتر که نیای!
همه که ما رو تحریم کردن، تو رو همه!
سپس بلند شد و به دلداری دل بیقرارم، کنار کاناپه روی زمین نشست.
نگاهم به عبدالله بود و دلم برایش میسوخت که بیخبر از همه جا، اینطور تنبیه شده و دل مجید پیش من بود که آهسته صدایم کرد:
الهه جان! تو رو خدا آروم باش! اصلا ً بهش فکر نکن! بخاطر حوریه آروم باش!
باز کمر دردم شدت گرفته و دست و پا زدنهای دخترم را درون بدنم احساس میکردم که انگار او هم از پرپرَ میزد.
از غمی که از بردگی پدرم به جانم افتاده بود، بیتاب شده و با بیقراری شدت سر درد چشمانم سیاهی میرفت که پلکهایم را روی هم گذاشتم و شنیدم مجید با لحنی ملامتر رو به عبدالله کرد:
امروز دکتر به الهه گفت باید خیلی مراقب
باشه. میگفت ممکنه بچه زودتر به دنیا بیاد.
میگفت نباید هیچ استرسی داشته باشه. فشارهای این مدت به اندازه کافی اذیتش کرده، تو رو خدا تو دیگه یه چیزی نگو که بیشتر اذیت شه.
نمیخواستم برادرم بیش از این چوب دلنگرانیهای همسرم را بخورد که چشمانم را گشودم و با لبخندی بیرنگ خیال مجید را راحت
کردم:
من حالم خوبه! آرومم!
و عبدالله که تازه علت این همه جوش و خروش
ِ مجید را فهمیده بود، از جایش بلند شد، کنار مجید روی زمین نشست و با مهری برادرانه عذر خواست:
ببخشید الهه جان! ای کاش بهت نمیگفتم!
ومجید هنوز آرام نشده بود که پاسخ شرمندگی عبدالله را با ناراحتی داد:
از این به بعد هر خبری شد به الهه نگو! بذار این دو ماه آخر الهه آروم باشه!
ادامه دارد...
به قلم فاطمه ولی نژاد
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_دویست_و_پنجاه_و_هفتم عبدالله مات و متحی
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_دویست_و_پنجاه_و_هشتم
از اینکه اینهمه برادرم سرزنش میشد، دلم به درد آمد و خواستم در عوض اوقات تلخیهای مجید،
دلش را شاد کنم که با خوشزبانی پرسیدم:
چیزی شده که گفتی گرفتاری؟
و دیگر دل و دماغی برای عبدالله نمانده بود که با لحنی گرفته پاسخ داد:
نه، یخورده سرم تو مدرسه شلوغ بود، کلاس خصوصی هم داشتم. ولی امروز دیگه کلاس
نداشتم، گفتم بیام بهتون یه سر بزنم...
و مجید حسابی حالش را گرفته بود که با خاطری رنجیده ادامه داد:
ولی فکر کنم مزاحم شدم.
و دست سرِ زانویش گذاشت تا بلند شود که مجید دستش را گرفت و اینبار با مهربانی همیشگیاش
تعارف کرد:
کجا؟ حالا بشین! منم دلم برات تنگ شده!
ولی عبدالله عزم رفتن بود که با همان چهره گرفتهاش، پاسخ تعارف گرم مجید را به سردی داد و دوباره خواست برخیزد که مجید با لبخندی نجیبانه عذرخواهی کرد: ببخشید!
نمیخواستم باهات اینجوری حرف بزنم.
سپس خندید و در برابر سکوت سنگین عبدالله، حرف عجیبی زد:
من که هیچ وقت برادر نداشتم. تهران که بودم برادرم مرتضی بود، ولی اینجا داداشم تویی!
و با همین جمله غرق احساس، مقاومت عبدالله را شکست که خودش دست گردن مجید انداخت و او هم احساس قلبیاش را ابراز کرد:
منم خیلی دوستت دارم مجید جان! ببخشید اذیتت کردم!
و خدا میداند در پس ناراحتی خبری که عبدالله برایم آورده بود، این آشتی شیرین چقدر دلم را شاد کرد که نقش غم از قلبم محو شد. حالا پس از مدتها در این خانه کوچک میهمان داشتیم و عبدالله پذیرفته بود که برای شام پیشمان
بماند.
خجالت میکشیدم که من بانوی خانه و مسئول طبخ غذا بودم، ولی تمام مدت روی کاناپه دراز کشیده و نه تنها کمکی به مجید و عبدالله نمیکردم که مدام برایم میوه و آب میوه هم میآوردند.
شام که تمام شد، عبدالله کنار من نشست و مجید برای شستن ظرفها به آشپزخانه رفت. حالا برای من که این مدت از دوری و بیوفایی نزدیکترین
عزیزانم حسابی دل شکسته بودم، این خلوت صمیمی با برادرم به قدری لذتبخش بود که احساس میکردم میتوانم تمام غمهایم را به این شب رؤیایی ِ ببخشم.
هر چند هنوز ته دلم برای دخترم میلرزید، اما به همین شادی شیرین به قدری انرژی گرفته بودم که عزم کردم از همین امشب با همه غم و غصههایم مبارزه کنم تا فرزندم به سالمت متولد شود.
ادامه دارد...
به قلم فاطمه ولی نژاد
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
﷽
❣#سلام_امام_زمانم❣
🔰مــولایــم ....
تو بیا تا گره از کار دلم وا گردد
سبب وصل به دلدار مهیا گردد
دمد از خاک، گل و سبزه به یُمن قدمت
آسمان آبی و خوشرنگ چو دریا گردد
چشمها منزل خورشید جمال تو شود
عالمی خیره به تو، غرق تماشا گردد
یوسف خویش به نسیان بسپارد یعقوب
غرق در حسن رخ یوسف زهرا گردد
🔶🔸🔶🔸🔶🔸🔶🔸
ســــلام رفـــقای جــــان ✋
حال امروزتان بهتر از هر روز 🌹🌿
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #جانفدا
•|🕊سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤