هدایت شده از سلام برابراهیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری از شهید ابراهیم هادی ❤️
@SALAMbarEbrahimm
#پیشنهاددانلود
▪️بازنده
توی سنگر کوچک کمین حوصله مان سررفته بود.
همانطورکه تنگاتنگ وروبروی هم نشسته بودیم زانوهایمان به هم چسبیده بود گفتم
گل یا پوچ؟
لبخندزد سرش را تکان داد
هسته های آلبالو توی قوطی کمپوت را نشان دادم گفتم:
اول تو
سخت مشغول بازی بودیم، بیشترمن برنده بودم تا او .
خمپاره شصت با نامردی تمام کنارسنگرنشست.
دود وخاک که رفت حمید سرش رابه گونی سنگرگذاشته بود چشمانش بسته بود
خطی خون از زیرموهایش روی صورتش کشیده شده بود.
گریان دستانش را دردست گرفتم انگشتانش بازشد.
رمز برنده شدنم را فهمیدم😔
کف هردو دستش هسته آلبالویی بود
من بازنده بودم ...😭😭
@salambarebrahimm
1_10243026.mp3
8.57M
◀️حامدزمانی
#شناسنامه
❤️ ستاره ها رفتن و نوبت ماست...
@SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
#سلام_برابراهیم 🌸 🌹داخل کانال (قسمت)1 🕊یکی از باز ماندگان درعملیات والفجر مقدماتی، ابراهیم همراه
#سلام_برابراهیم 🌸
🌹داخل کانال (قسمت)2
🕊یکی از باز ماندگان
کار بعدی ابراهیم جمع کردن شهدا از میان مجروحین و رزمندگان داخل کانال بود.
قسمتی از کانال، از بچه ها فاصله داشت و به خاطر شیب، در دید نبود.
بچه ها با سختی بسیار، شهدا را به آنجا بردند.
حمل پیکر شهدا سخت نبود.
بلکه دل کندن از رفقا، کار را بسیار سخت و طاقت فرسا می کرد.
غمِ سنگینی بر دل های دوستان نشسته بود.
در طول این مسیر کوتاه، نزدیک بود عده ای از بچه ها قالب تهی کنند.
شیر مردانی که در مقابل دشمن، شجاعانه جنگیده بودند، اینک توان جا به جا کردن پیکر دوستان شهیدشان را نداشتند !
یادم هست کسی با کسی حرف نمی زد.
فقط قطرات اشک بود که آرام آرام از گونه ها می چکید.
بچه ها نگاهشان به صورت آرام و مظلوم شهدا گره خورده بود.
اشک بود که از گونه های رنگ پریده و خاکی شان به آرامی می لغزید و می افتاد.
خاطرات شیرین روزهای با هم بودن، لحظه ای ما را آرام نمی گذاشت.
اما ...
اینک با حسرت و اندوه، پیکر شریف دوستان را به دوش گرفته و غریبانه آن ها را به جایی می بردند که از دیدشان پنهان باشد !
غم و اندوه تمام وجودشان را گرفته بود.
پس از انتقال شهدا به انتهای کانال، نوبت پیدا کردن جای امنی برای مجروحین بود.
مجروحین کانال، تعدادشان زیاد بود.
عده ای دست و پایشان قطع شده بود،
عده ای هم بر اثر ترکش و تیر، دل و روده هایشان بیرون ریخته بود !
نگاه جست و جو گر ابراهیم در کانال، به دنبال جایی بود که بتواند مجروحین را از ترکش خمپاره هایی که گاه و بیگاه میهمان ناخوانده کانال می شدند،
در امان نگه دارد...
#ادامه_دارد...
@SALAMbarEbrahimm
📚برگرفته از کتاب سلام برابراهیم2
✨موفق ترین انسانها آنهایی نیستند که
به ثروت یا قدرت رسیده اند،
بلکه کسانی اند که هیچگاه
دیگران را نرنجانده اند،
دل کسی را نشکسته اند
و باعث غم و اندوه
هیچکس نشده اند.♥️
#مهربانی
@SALAMbarEbrahimm
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین
كسانی بودن كه از تمام هست و نیستشون گذشتن...
یه عده زیر زنجیر تانك با بدن های له شده...
یه عده هم روی مین فسفری ذره ذره آب می شدند حتی جیك هم نمی زدند...
تا عملیات لو نره!!!
و سایر همرزمانشون شهید نشن...
و فقط بوی گوشت كباب شده بود كه..
یكی از یادگاران اون روزها می گفت
با چشم خودش دیده كه یه جوونی خودش رو انداخته بود روی سیم های خاردار تا بقیه از روش رد بشن و عملیات كنند...
میگفت صدای خرد شدن استخوان هاش رو میشنیدیم😞
یادمون نره كی بودیم...
یادمون نره كی هستیم...
یادمون نره چرا هستیم...
و در آخر یادمون نره
خیلی خون ها ریخته شد
تا من و تو توی آرامش باشیم..
الانم خیلی ها دارند به سختی نفس می كشند
تا من و تو راحت نفس بكشیم...
پس حواست باشه آقاپسر 👇
وصیت شهدا و راه شهدا چی بود!؟ #تقوا #غیرت #حیا #عزت مرد باش داش گلم ❤️ مرد باش...
باشمام هستما خواهر گلم🌸
جونای این مملکت تیکه تیکه نشدن که پا رو خونشون بذاریم...
وصیت هاشون رو بخونید و راهشون رو فراموش نکنید 💢
باهزار قدرت توجیه به جنگ با عقاید نرید😉
خانم #حیا دیروز و امروز نداره ها🌸
@SALAMbarEbrahimm
🌹شهید دکتر مصطفی چمران🌹
@salambarebrahimm
💠یـه روز یـه ایرانیــه
توی عملیـات آزادسازی سوسنـگرد
تنها مونـده بــود با لشکـری از
تکـاوران و تانـکهای بعثـی !
در میـان نبــرد پاهاش مجـروح شــد !
با پـای مجـروح خـودش شروع بـه راز و نيـاز کرد :
«اي پـای عزيــزم،
ای آنـكه همـه عُمـر وزن مـرا متحمل كـردهای،
و مـرا از كـوهها و بيابـانها و راههای دور گذرانـدهای،
ای پـای چابــک و توانــا،
كه در همه مسابقـات مرا پيروز كــردهای،
اكنـون كه ساعت آخــر حيات مـن است
از تو میخواهم كه با جراحت و درد مدارا كنی،
مثـل هميشـه چابــک و توانـا باشـی،
و مرا در صحنــه نبــرد ذليـل و خـوار نكنـی»
و به خـون خــود نهيب زد :
«آرام باش، اين چنيــن به خـارج جـاری مشـو،
من اكنون با تــو كـار دارم
و میخواهـم كه به وظيـفهای درست عمل كنـی !»
به نبــرد ادامـه داد و حماسـهای خلق کـرد
که زبانــزد خـاص و عـام شـد !
تک و تنــها یـک لشکر از تانکهــا،
زرهپــوشها و تکاوران بعثــی را
مجبـور به عقب نشینـی کرد !
اون شخص کسی نبــود جــز
"شهیـد دکتــر مصطفـی چمــران"
#خاطرات_ناب_شهدا
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
@salambarebrahimm
🔴از همين امروز تلاش كنيد تا در پنج زمينه ي زير، هر روز حداقل يك درجه پيشرفت كنيد.
1⃣← تسلط بر جسم:
ورزش، تغذيه، كنترل وزن، رسيدگي به ظاهر بدن، ترك سيگار، قهوه و وابستگي هاي جسماني ديگر.
2⃣← تسلط بر هيجانات:
خشم، پرخاشگري، عصبانيت، افسردگي، دمدمي مزاجي، نااميدي، خوشي هاي بي اساس، لذت جويي با پيامدهاي منفي.
3⃣← تسلط بر مسائل مالي:
تعادل بين دخل و خرج، اقتصاد در مصرف و مديريت مالي زندگي.
4⃣← تسلط بر زمان:
مديريت زمان، جلو افتادن از برنامه ها، پيگيري كارها و به موقع عمل كردن.
5⃣← تسلط بر روابط:
مديريت روابط بين فردي و اجتماعي خود با ديگران
(دوستان، خانواده، فاميل و رفت و آمدهاي ديگر).
💠زندگي درصدف خويش گهر ساختن است
آیتالله حــقشناس(ره) :
🌺اگر #اراده کنی که خودترا حفظ
ڪنی پروردگـار هم در ارتڪاب به
#معاصی برایتو ایجاد مانعمیکند
@SALAMbarEbrahimm
امروز پنج شنبه است ...🌷
یادی کنیم از گذشتگان
یاد کنیم شهدا را
شهدای مدافع حرم...
شهدای هشت سال دفاع مقدس...
شهدای انقلاب اسلامي...
شهدای عرصه ی هسته ای و شهدای مرزبان و تمامی عزیزانی که در راه خدا و حفظ ارزشهای اسلام و برای دفاع از عقاید ناب اسلامی و کشور اسلامی ایران از جان شیرین خود گذشتند...
یادی کنیم از امام راحل و بزرگان و مراجع تقلید...
و همه ی درگذشتگان...
📎روح همگی شاد با نثار فاتحه و صلوات
اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَات
@salambarebrahimm
#شهید_مصطفی_چمران🌹
میگویند تقوا از تخصص لازمتر است، آن را میپذیرم، اما میگویم:
آنکس که تخصص ندارد و کاری را میپذیرد، بیتقواست.
@SALAMbarEbrahimm
خون خود را بر زمین میزنم تا مگر #وجدانی بیدار شود، ولی افسوس که #منافع_مادی و #حب_حیات همه را به زنجیر کشیده است.
۳۱ خرداد سالروز شهادت دکتر چمران گرامی باد.
آیــت الله تقوایی:
🌺در روایـت دارد که هیچ نعمتی بزرگ تر از این نیست که بنـده در قلبش فقط خــدا را داشته باشد و تــمام کار هایش برای خــدا باشد ...
@SALAMbarEbrahimm
1_14280281.mp3
5.01M
💠 نوحه واحد بسیار زیبا
ای کبوتر که میپری تو حرم امام رضا(ع)😔
🎤🎤 جواد مقدم
💠 #تخریب_بقیع #هشت_شوال
@SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
💠 نوحه واحد بسیار زیبا ای کبوتر که میپری تو حرم امام رضا(ع)😔 🎤🎤 جواد مقدم 💠 #تخریب_بقیع #هشت_شوا
آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا
تو که پرواز می کنی تو حرم امام رضا
من کبوتر بقیع ام با تو خیلی فرق دارم
سرمو به جای گنبد روی خاک ها می ذارم
خونه ی قشنگ تو کجا و این خونه کجا
گنبد طلا کجا قبرهای ویرونه کجا
اون جا هرکی می پره طائر افلاکی می شه
این جا هرکی می پره بال و پرش خاکی می شه
اون جا خادما با زائر آقا مهربونن
این جا زائرا رو از کنار قبرها می رونن😔
@SALAMbarEbrahimm
تا ابد در خلوت پنهانی ات
شیعه سوزد از غم ویرانی ات
ای که جبریل آورد بر تو سجود
بشکند دستی که ویرانت نمود.
هشتم شوال، سالروز تخریب بارگاه ملکوتی ائمه بقیع توسط وهابیت ، را تسلیت عرض میکنیم 🏴
@salambarebrahimm
کانال کمیل
تا ابد در خلوت پنهانی ات شیعه سوزد از غم ویرانی ات ای که جبریل آورد بر تو سجود بشکند دستی که ویرانت
بشکند دستی که ویران کرد اینگلخانه را
درعزا بنشاند او،شمع وگل و پروانه را
بشکند دستی که هتکحرمت این خانه کرد
شیعه را سوزاند و خون درقلب صاحبخانه کرد
#برآل_سعود_و_وهابیت_لعنت
کانال کمیل
#سلام_برابراهیم 🌸 🌹داخل کانال (قسمت)2 🕊یکی از باز ماندگان کار بعدی ابراهیم جمع کردن شهدا از میان
#سلام_برابراهیم 🌸
🌹داخل کانال (قسمت3)
تنها جای مناسبی که به ذهنش رسید ٬ دیواره های کانال بود که بخشی از آن بر اثر اصابت خمپاره ها تخریب شده بود .
ابراهیم از بچه ها خواست با کمک سر نیزه ها ٬ دیوارها را بتراشند و در مکان های مختلف کانال ٬ چند جان پناه درست کنند .
بچه ها هم فورا دست به کار شدند . ساعتی بعد و با تلاش بسیار ٬ پناهگاهی برای در امان ماندن مجروحین فراهم شد .
حالا کانال کمی شرایط عادی پیدا کرده . من خوب به بچه ها نگاه می کردم . در چهره هیچکدام از علی اکبرهای خمینی ٬ نشان ضعف و ترس مشاهده نمی شد .
آری ٬ اینجا کانال دوم است . اینجا همان مکانی است که ملائک الهی به نظاره سربازان آخر الزمانی رسول ا... (ص) و امیر المومنین (ع) نشستند .
اینجا محل اتصال زمین به آسمان است . اینجا مکانی است که بعدها به نام کانال کمیل نامیده شد .
✳️✳️✳️
با صدای انفجار ٬ ابراهیم یکباره از جا پرید . از لبه ی کانال بالا رفت و زمین منطقه را تا تپه دوقلو که پشت سر ما قرار داشت بررسی کرد . بعد چند نفر از بچه هایی که سابقه عملیاتی داشتند را صدا کرد .
آن ها آمدند و ابراهیم گفت : « برای عقب نشینی و رفتن به کانال اول و بعد از آن رسیدن به نیروهای خودی ٬ چاره ای جز تنها گذاشتن مجروحین نیست .
نیروهای سالم باید پس از خروج از کانال ٬ در میان میادین مین و سیم خاردارها حدود ۴۰۰ متر سینه خیز بروند . آن وقت اگر بتوانند از انفجار مین ها ٬ آتش مرگبار چهار لول ها ٬ دوشکاها و تیربارهای دشمن نجات پیدا کنند ٬ به کانال اول می رسند....
#ادامه_دارد...
@SALAMbarEbrahimm
📚برگرفته از کتاب سلام برابراهیم2
کانال کمیل
#سلام_برابراهیم 🌸 🌹داخل کانال (قسمت3) تنها جای مناسبی که به ذهنش رسید ٬ دیواره های کانال بود که ب
#سلام_برابراهیم 🌸
🌹داخل کانال (قسمت 4)
❇️بعد از گذشتن از کانال اول، باید دوباره مدتی سینه خیز بروند تا نزدیک تپه های دوقلو برسند.
❇️بعد هم باید با سرعت بروند تا به پشت تپه های دوقلو برسند. یک طرف این تپه ها در تصرف دشمن است و طرف دیگرش در دست نیرو های خودی، بچه ها باید مواظب آتش دشمن هم باشند. آن ها روی تپه ها هستند.
❇️ابراهیم این حرف ها را زد و گفت:بروید و بچه های سالم را توجیه کنید. طبق آنچه ابراهیم می گفت؛با رسیدن به این تپه ها، می شد به نجات یافتن امیدوار بود، اما طی این مسیر، تنها از کسانی بر می آمد که چالاک و سر حال باشند، نه کسانی که چهار روز نه آب و غذا خورده اند و نه توانسته اند خوب بخوابند و مضاف بر این با دشمن در سخت ترین شرایط روحی و روانی جنگیده اند.
❇️ابراهیم هم به قصد احوالپرسی و دلجویی از مجروحین از جا برخاست. به هر مجروحی که می رسید لحظاتی را در کنارش می نشست و او را نوازش می کرد و با او صحبت می نمود. من هم در کنار او بودم. ابراهیم چند پتر جلو تر به یک گروه کوچک دو نفره رسید و کنار آن ها نشست.
❇️یکی از آن ها نوجوانی کم سن و سال بود که به دیواره کانال تکیه داده بود. دیگری اما آرام بر روی پاهای رفیقش خوابیده بود ابراهیم کنارشان نشست. نوجوان به احترام ابراهیم نیم خیز شد. ابراهیم از حال رفیقش جویا شد.
❇️نوجوان خیلی آرام، اما محکم پاسخ داد: دوستم لحظاتی پیش مهمان خدا شد و بعد هم آرام آرام صورت و موهایش را نوازش داد.
❇️ابراهیم با تعجب نگاهش کرد. بعد خم شد و بر گونه های خاک گرفته و خون آلود آن شهید بوسه زد. دیگر انگار رمقی برای برخاستن نداشت. قطرات اشک از چشم ابراهیم جاری شد. بعد به آرامی پیکر شهید را برداشت و به کنار بدن های مطهر شهدا برد...
#ادامه_دارد...
@SALAMbarEbrahimm
📚برگرفته از کتاب سلام برابراهیم2
هدایت شده از کانال کمیل
[WWW.FOTROS.IR]ma95050804.mp3
12.38M
@salambarebrahimm
💠 تخریب قبور بقیع
☑️ حاج محمودکریمی