🌹شهید دکتر مصطفی چمران🌹
@salambarebrahimm
💠یـه روز یـه ایرانیــه
توی عملیـات آزادسازی سوسنـگرد
تنها مونـده بــود با لشکـری از
تکـاوران و تانـکهای بعثـی !
در میـان نبــرد پاهاش مجـروح شــد !
با پـای مجـروح خـودش شروع بـه راز و نيـاز کرد :
«اي پـای عزيــزم،
ای آنـكه همـه عُمـر وزن مـرا متحمل كـردهای،
و مـرا از كـوهها و بيابـانها و راههای دور گذرانـدهای،
ای پـای چابــک و توانــا،
كه در همه مسابقـات مرا پيروز كــردهای،
اكنـون كه ساعت آخــر حيات مـن است
از تو میخواهم كه با جراحت و درد مدارا كنی،
مثـل هميشـه چابــک و توانـا باشـی،
و مرا در صحنــه نبــرد ذليـل و خـوار نكنـی»
و به خـون خــود نهيب زد :
«آرام باش، اين چنيــن به خـارج جـاری مشـو،
من اكنون با تــو كـار دارم
و میخواهـم كه به وظيـفهای درست عمل كنـی !»
به نبــرد ادامـه داد و حماسـهای خلق کـرد
که زبانــزد خـاص و عـام شـد !
تک و تنــها یـک لشکر از تانکهــا،
زرهپــوشها و تکاوران بعثــی را
مجبـور به عقب نشینـی کرد !
اون شخص کسی نبــود جــز
"شهیـد دکتــر مصطفـی چمــران"
#خاطرات_ناب_شهدا
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
کانال کمیل
شهید محمد کیهانی سر میدهم سنگر نمیدم... اصابت تیر اسنایپر به سر.
🌹شهید مدافع حرم محمد کیهانی🌹
💠خوابی که تعبیر شد💠
محمد با شهیدان قربانی و کردونی در آزادسازی نبل و الزهرا همرزم و همسنگر بود. میگفت که من جاماندهام و رفقای شهیدم من را فراموش کردهاند. شهید قربانی و کردونی به محمد قول داده بودند او را هم به جمع خود ببرند اما یک مقدار که بین شهادت آن بزرگواران و شهادت محمد فاصله افتاد محمد گله میکرد. همسرم یک بار خواب شهید جاویدالاثر نظری را دیده بود. شهید نظری به محمد قول میدهد و میگوید هر گرهای که باشد من خودم باز میکنم. اصلاً نگران نباش خودم ضامن شده و میبرمت. دو ماه گذشت و خبری نشد. محمد میگفت: انگار از سر ناراحتی یک خوابی دیدم و... خبری هم نشد. آن روز که با من تلفنی در مورد خواب صحبت میکرد عملیاتی نشده بود. محمد میگفت چند روز دیگر میمانم. گویی هنوز به آن خواب و وعده شهید نظری دلخوش بود و امید داشت. کمی بعد هم یعنی #8_آبان_95 خواب محمد با شهادتش تعبیر شد. محمد نقش تعیینکنندهای در عملیات آزادسازی نبل و الزهرا داشت و از اولین فرماندهانی بود که پس از فتح وارد این شهر شده بود.
روای : همسر شهید
#خاطرات_ناب_شهدا
#شهید_محمد_کیهانی
❤️شهید مدافع حرم رسول خلیلی❤️
💠وابستگی نداشت💠
رسول خیلی دست و دل باز بود
حتی با ارزش ترین وسیله زندگیش رو به راحتی میداد به رفیقش ، یعنی اصلا وابسته به چیزی نبود...
یادمه یه بار یه ماساژور خریده بود که تقریبا گرون بود
یه ماه بعدش که سراغش رو ازش گرفتم گفت یکی از دوستاش ازش خوشش اومده و رسول هم خیلی شیک داده بهش!
وقتی به چیزی دلبسته نبود خب از چیزی هم دریغ نمیکرد
البته بماند که من آآآآآآآآآی حرررررص خورررردم 😅
🔺نقل از برادر شهید
#خاطرات_ناب_شهدا
#شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی