motiey-17.mp3
3.5M
حاج میثم #مطیعی
منتظر ماندی مولا که ما برگردیم
@salambarebrahimm
کانال کمیل
#یاصاحب_العصر_والزمان بیا #گل_نرگس جهان جای توست دو صد ترانه به لبها، همه برای توست بیا گل نرگس به
گویند امام هر عصر بابای آن زمان است🌹
میلادتان مبارک بابای مهربانم🌹
ارباب جانم یا مهدی (عج)❤️
صدای قدمت می آید
ای مهربان ترین پدر...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_الساعه
@salambarebrahimm
4_345059257403572348.mp3
1.31M
💠 تو همون حسّ غریبی ..
یا #مهدی(عج)..
@salambarebrahimm
بر منتظــران این خبـــر خــوش برسانید
ڪامشب شب قــدر است همه قدر بدانید
با نـــــور نوشتند به پیشــــانی خـــورشید
ماهی ڪه جهــــان منتظـرش بود درخشید
التماس دعا
@SALAMbarEbrahimm
#ولایت_فقیه_در_وصیت_شهداء
ای امت مسلمان،
ای پویندگان راه اسلام،
هرگز امام را تنها نگذارید و پیرو و پشتیبان ولایت فقیه باشید و امام را دعا کنید؛ و هرگز فریب منافقین و روشنفکران غرب زده و شرق زده را نخورید و روحانیت مبارز را حامی باشید و براین فرموده امام که میفرماید کشور بدون روحانیت مثل کشور بدون طبیب است توجه داشته باشید.
#شهید_هادی_قربانعلی
@SALAMbarEbrahimm
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠ماجرای شهید چمران و رضا لوتی‼️💠
خرید و فروش مواد می کرد و دعواهایش هم دعوای خونین بود.
یک روز که به سمت کوه سنگی میرفت برای دعوا و غذا خوردن ، متوجه ماشینی شد که در تعقیبش بود . نگاهی به ماشین کرد....
لوگوی 🚔 ماشین "ستاد جنگ های نامنظم" بود و راننده اش🌹 شهید چمران🌹
شهید چمران پیاده شد و دست ایشان را گرفت و به او گفت:
+"فکر کردی خیلی مردی؟"
- بروبچ که اینطور میگن...
+اگر مردی بیا بریم جبه...
به غیرتش برخورد و بعد از اندکی مکث قبول کرد و با🌹 شهید چمران🌹 به جبه رفت.
☀️چندروزی گذشت☀️
شهید تو اتاق نشسته بود ، که یکدفعه متوجه صدای دعوا شد.
با دست بند، رضا لوتی رو آوردن تو اتاق ⛺️ و به زمین انداختنش و گفتند:
-حاجی این کیه آوردید جبه؟
رضا شروع کرد به فحش دادن..... و فهمید که🌹 شهید چمران 🌹 توجهی نمی کند.
یکدفعه داد زد : "کچل با توام...!!! "
یکدفعه شهید با مهربانی سرش را بالا آورد و گفت : "چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده ؟ "
ماجرا این بود که رضا برای خرید سیگار به سمت بیرون میرفته که یک پاکت بخره و برگرده که با دژبان دعواش شده.
ماجرا رو که متوجه شد شهید گفت:
" آقا رضا چی میکشی؟ برید براش بخرید ، بیارید "
💠شهید با رضا در سنگر تنها شدند....
که رضا گفت : " میشه دوتا فحش بهم بدی؟ کشیده ای چیزی...
شهید گفت: "چرا ؟"
-من یه عمر به هرکی بدی کردم ، بهم بدی کرده... تاحالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه...
+"اشتباه فکر میکنی...یکی اون بالاست ، هرچی بهش بدی می کنم ، نه تنها بدی نمیکنه بلکه با خوبی بهم جواب میده... هی آبرو بهم میده...توهم یکیو داشتی که هی بهش بدی می کردی بهت خوبی میکرده...
بذار یکی بهم فحش بده و بگم بله عزیزم...یکم مثل اون شم !"
رضا جا خورد، رفت تو سنگر نشست... زار زار گریه کرد ، اذان شد رضا اولین نماز عمرش بود رفت وضو گرفت ، سرنماز موقع قنوت صدا گریش بلند شده بود در اواسط نماز صدای سوت خمپاره اومد... صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد... آقا رضا رو خدا واسه خودش جداکرد... فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش.
✅ با یک توبه واقعی و نماز واقعی به خدا رسید ✅
@SALAMbarEbrahimm
کار کـردن ...
تو مملکت امام زمان (عج) رو عشقه !
هر جا لازم باشه حاضرم کار ڪنم ،
چہ فرمانـدهی در جنگ ،
چہ کارگری در کارخانه ...
#سردار_شهید_رضا_شکری_پور
📚 ققنوس و آتش ص ۷۵
@SALAMbarEbrahimm
#پندانه
شاگردی از حکیمی پرسید: تقوا را برایم
توصیف کنید؟
حکیم گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی، چه می کنی؟
شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه می روم تا خود را حفظ کنم.
حکیم گفت: در دنیا نیز چنین کن،
تقوا همین است! از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار، زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند...
🔅امیرمؤ منان على (علیه السلام) :
بدترین گناهان ، آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمرد.
📚كلمة التقوی، ج2، ص294
@salambarebrahimm
4_5812354489780273422.mp3
2.47M
⭕️کجا رفته که بازگردد؟!
🔹انتظار برای آمدن، یا انتظار برای ظهور؛ مسأله این است...
#استاد_حسن_عباسی
@salambarebrahimm