eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
112 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
خداوند از مومن ادایِ تکلیف را می خواهد ، نه نوع کار و بزرگی و کوچکی آن را ... فقط و با دیدِ تکلیفی به وظیفه توجه کردن !
وقتی یه چیز زیبا توی کسی دیدی، حتما بهش بگو ، شاید واسه تو یه ثانیه طول بکشه، اما برای اون میتونه یه عمر باقی بمونه... قسمتهای زیبای همدیگه رو دیدن یه هنر محسوب میشه، ایراد و ضعف رو که همه می گیرن😉
اللهم اشف کل مرضانا‌ بحق علی بن موسی الرضا (ع) شِفای تمام بیماران به ویژه کودکان ایران زمین حمد شفایی بخونیم
کسی که کتاب میخونه قشنگ تر میتونه حرف بزنه، قشنگ تر میتونه بنویسه، قشنگ تر میتونه ارتباط برقرار کنه و قشنگ تر میتونه زندگی کنه‌...
همیشه لباس کهنه می‌پوشید. سرآخر اسمش پای لیست دانش‌آموزان کم بضاعت رفت. مدیر مدرسه دایی‌اش بود. همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت‌. مادر عباس بابایی، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباس‌ها و کفش‌های نو را نشانش داد. گفت عباس می‌گوید دلش را ندارد پیش دوستان نیازمندش اینها را بپوشد
عالمیان پروانه تو .._5996702998749774957.mp3
4.93M
@salambarebrahimm 🎤سید مهدی ‌حسینی با تو نباید بر کس و ناکس رو بزنم
بغض مجنون ، بعد لیلی ، بر کسی پوشیده نیست بعد مجنون ، حال لیلی را کسی پرسیده است ؟!
هروقت گمان کردی که آره به نون و نوایی رسیدی، از رو گناها تک تک میپری، شروع کردی به مَن مَن کردن، غرور برت داشت که اره من فلانم من بهمانم.... یه جوری با سَر میخوری زمین.... که یادت نره لطف خداست که ادم شدی، اره رفیق... اینجوریه
قبلنا بُت و سنگ و خورشید و فلان و فلان بود....! حالا ماشین و خونه و ویلا و طلا و پول و...! ان شاءالله که مسئله واضحه...
وَاللَّهُ يَعلَمُ مَا فِی قُلُوبِكُم و خدا هرچه را در دل های شما هست می داند... احزاب/۵۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فَانّی قَریب ... من پیشتم غصه ‌چیو‌ میخوری؟!
اربابنا از حال نوکرت خبر داری؟! اصلا خبر داری نوکر داری؟!
برس به داد کسی که جز دعا چیزی ندارد ...
اخرالزمان هی تعداد خوبا کم میشه... هی سال به سال گلچین میکنن... حواسمون باشه تو این غربالگری مارو نگه دارنا... یه وقت دیدی گفتن خب فلانی و فلانی و... رو خط بزنید درسته گیر و گور زیاد داریم ولی به خودش قسم ما دوسش داریم...
هی سال به سال فتنه ها زیاد میشه رفقا فتنه که میگم فکر نکنید همش سیاسی باشه ها فتنه یعنی آزمایش، امتحان... یعنی امروز من، تو چه موقعیت قرار گرفتم، کاری که نباید رو انجام دادم یا نه؟! فتنه یعنی همین امتحان های ریز و درشت زندگی روزمره مون...
چقد تونستم سربلند باشم؟ چقدر خدا بهم لبخند زده؟! چقدر امام زمان عج هی نگام کرده و قربون صدقه ام رفته... بابا امام زمان عج انقدر ما رو دوست داره ... اخر شبا میشینه برا گناه های تک تک مون گریه میکنه...!! یه روز بی گناه داشته باشی، یا حداقل تلاشت این بوده باشه، قربون صدقه ات نمیره؟!
اخرالزمان عین تنوره اتیشه یجوریه که باید مدام از گناه فرار کنی... اصلا انگار همه دست به دست هم میدن که تو گناه کنی واسه همینه روایت میگه نگه داشتن ایمان مثل نگه داشتن اتیشِ گداخته کفِ دسته چشماتونو ببندید،تصور کنید یه ذغال گداخته کف دستتونه داغیشو حس میکنید؟! چقدر تقلا میکنی که نگهش داری؟ خیلی سخته نه؟ میخوای گناه نکنی، باید همین قدر تقلا کنی،نه کمتر، باید تقلا کنی، درد بکشی، بسوزی، ناراحتی بقیه رو تحمل کنی، غر زدنا و حرفای بیخودو تحمل کنی... ولی
یعنی جوری بشه که خدا برات ملاک باشه، نه دل مردم هرچی به پُستت خورد اول بدش دست خدا ببین دوست داره یا نه؟! خدا دوس نداشت، بندازش دور! حالا هرکی میخواد باشه ببین میگم هرکی... خدا فلانی این کارو ازم خواسته تو نخوای میخوام دنیاش نباشه ها، تو نخوای من قدم از قدم برنمیدارما خدایا دلم فلان بهونه رو گرفته،ولی تو نخوای خاکش میکنم
رفقا همه مشکل ما اینه که دنبال رضایت مردم هستیم اگه نصف تلاشی که واسه رضایت این و اون داشتیم برا خدا بود الان حالمون خیلی بهتر بود بیاین از حالا هر کاری خواستیم انجام بدیم اول بدیمش دست خدا، یه چک کنه، اگه اوکی داد انجام بدیم کاری که امضای خدا پاش نباشه بدرد لای جرز دیوارم نمیخوره بچه تا راه رفتنو یاد بگیره صدبار میخوره زمین زخم و زیلی میشه، ولی اخرش یاد میگیره نَفس ما هم همینه اولش تاتی تاتی .. بعد کم کم راه میوفته به نفسمون هر روز تمرین بدیم...
وقتی میگی خدایا سپردم به تو... پس ‌اون‌ صدایی ‌که ته‌ دلت میگه: نکنه فلان اتفاق بیفته... چی میگه..؟! اینکه ‌بتونی‌ جلوی این‌ صدا رو بگیری خودش یه پا جهاده ها...
وَ نَفَختُ‌ فِيهِ‌ مِن‌ رُّوحِی صاد/۷۲ به احترامِ روحِ خدا که در درونت وجود داره گناه نکن...
🌸شهیدی که بعد از تفحص جنازه اش سالم بود و از پهلویش خون تازه می ریخت...🌸 عملیات کربلای 4 به اتمام رسیده بود... اطلاع یافتیم که دشمن تعدادی از شهدا را در زیر خاک های گرم و سوزان شلمچه دفن کرده است... جمعی از اسرای عراقی را برای تفحص از جسد این عزیزان در منطقه نگه داشتیم... مدتی را به جستجو پرداختند، اما اثری نیافتند... نا امیدانه دست از تلاش برداشتند و آستین به عرق خیس کردند... در راه رفتن به اردوگاه بودند که ناگهان فریاد یکی از آنها به هوا خواست و مفهوم کلام عربی اش این بود که من جای دفن شهدا را به خاطر آوردم، برویم تا نشانتان بدهم...  برادران را به پای تپه ای برد که پرچم عراق بر روی آن نقاشی شده بود ... زمین را حفر کردند و اجساد را بیرون آوردند... از قبل به مسئول تعاون لشکر تأکید کرده بودیم که اگر جسد شهید اسلامی نسب پیدا شد به ما اطلاع بدهد... همین طور هم شد...  سریعاً خودمان را به معراج شهدا رساندیم، حیرت و شگفتی غیر قابل وصفی بر چهره هایمان گل انداخت وقتی آن پیکر مجروح را تازه و معطر دیدم... خدایا! خیلی عجیب بود... جنازه بعثی ها که یکی دو روز از آن می گذشت بوی تعفنش بلند می شد اما شهید ما هنوز بعد از سه ماه پیکرش سالم بود... بعد از سه ماه و هشت روز که شهید اسلامی نسب را برای خاکسپاری آورده بودند پهلوی این شهید شکافته بود و خون تازه بیرون می آمد... به اين شهيد به دليل آنكه علاقه بسيار زياد به معنای واقعی به حضرت زهرا(س) داشت دوستانش بهش ميگفتند سردار زهرايی...
یکی از برادرهام  شده بود. قبرش اهواز بود. برادر دومیم توی اسلام آباد بود.  وقتی با خانواده ام از اهواز برمی گشتیم ، رفتیم سمت اسلام آباد. نزدیکی های رسیدیم به لشکر. هم می آمد. من رفتم دم ، اجازه بگیرم برویم تو   توی چادرش بود. بهش که گفتم؛ گفت « قدمتون روی چشم . فقط باید بیاین توی همین چادر ، جای دیگه ای نداریم.»  صبح که داشتیم راه می افتادیم، بهم گفت« برو رو پیدا کن ،ازش تشکر کنم..  توی این ور و اون ور می رفتم تا آقا مهدی را پیدا کنم. یکی بهم گفت «آقا مهدی حالش خوب نیست؛ خوابیده.»  گفتم « چرا ؟» ... گفت « دیشب توی چادر جا نبود. تا بخوابد، زیر بارون موند، سرما خورد