eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
🔳 💟⇐نمازهای زیاد می‌خواند،ولی به خوندن دو رکعت خیلی مقید بود.همیشه بعد از نماز با حالِ خاصی می‌خوندش. 💟⇐می‌دونستم پشتِ هر کارش حکمت و دلیلی نهفته.برا همین یکبار ازش پرسیدم: «این نمازِ دو رکعتی که بعد از نماز صبح می‌خوانی، چیه؟» 💟⇐اول از جواب دادن طفره رفت، اما اصرار که کردم،گفت: «اگه بدی تو هم همیشه میگم.» 💟⇐وقتی قول دادم،گفت: «من هر روز این دو رکعت نماز رو برا و فرجِ (عج) می‌خوانم...» 📚 منبع/ کتاب ساکنان ملک اعظم۳/ ص۴۴ @SALAMbarEbrahimm
💠آبگوشت شیشه ای بی سیم زدیم به حاجی که:« پس این غذا چی شد؟» خندید و گفت:« کم کم آبگوشت می رسه!» دلمون رو آب نمک زدیم برای یه آبگوشت چرب و چیلی، که یکی از بچه ها داد زد:« اومد! تویوتای قاسم اومد!»😍 خودش بود. تویوتا درب و داغون اومد و اومد و روبرومون ایستاد. قاسم زخم و زیلی پیاده شد. ریختیم دورِش و پرسیدیم:« چی شده؟» گفت:«تصادف کرده ام!» - غذا کو؟ گفت: جلو ماشینه. درِ تویوتا رو به زور باز کردیم و قابلمه ی آبگوشتو برداشتیم. نصف آبگوشت ها ریخته بود کف ماشین و دور قابلمه. با خوشحالی می رفتیم که قاسم از کنار تانکر آب، داد زد:« نخورید! نخورید! داخلش خورده شیشه است. » با خوش فکریِ مصطفی رفتیم یه چفیه و یه قابلمه دیگه آوردیم و آبگوشت ها رو صاف کردیم. خوشحال بودیم و می رفتیم طرف سنگر که دوباره گفت: « نبَرید! نبَرید! نخورید!» گفتیم:« صافشون کردیم.» گفت: - خواستم شیشه ها رو دربیارم. دستم خونی بود. چکید داخلش. همه با هم گفتیم:« اَه ه ه!! مُرده شُورت رو ببرند! قاسم!» و بعد وِلو شدیم روی زمین. احمد بسته ی نون رو با سرعت آورد و گفت:« تا برای نون ها مشکلی پیش نیومده، بخورید!» بچه ها هم مثل جنگ زده ها حمله کردند به نون ها😄 @salambarebrahimm
رضا رضا.mp3
2.35M
💠دوست دارم نگات کنم تو هم منو نگاه کنی... 🌺میلاد امام رضا (ع) مبارک 🌺 @SALAMbarEbrahimm
قرار ما حرم توست یا امام رضا ع امید ما کرم توست یا امام رضا ع 🕊خوشا به حال 🌸دل عاشقی که در هر حال 🕊کبوتر حرم توست یا امام رضا(ع) 🌸 السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا🌸
کسی قدم به حرم بی مدد نخواهد زد بدون واسطه دم از احد نخواهد زد گدای کوی رضا شو که این امام رئوف به سینه ی احدی دست رد نخواهد زد❤️ 🌹
💠ماجرای کتیبه شیخ بهایی در ساخت حرم امام رضا(ع) 🔸 (قدس سره) عالم بزرگ شیعی و مجتهد عصر صفوی، طراح و معمار حرم مطهر (ع) است. قبل از آن که ساخت حرم به اتمام برسد، برای جناب شیخ سفر مهمی پیش می‌آید. شیخ سفارشهای لازم را به معماران و مسئولان ساخت حرم کرده، بسیار سفارش می ‌کنند که کار را متوقف نکنند و ساخت حرم را پیش برده به اتمام برسانند به جز سردر دروازه اصلی حرم. چرا که شیخ در نظر داشته روی آن ای را که از اشعار خودش بوده نصب نماید. 🔸ولی سفر شیخ به درازا می‌کشد و هنگامی که از سفر باز می گردد، با تعجب بسیار می‌بیند که ساخت حرم به پایان رسیده، سردر اصلی تمام شده و مردم در حال رفت و آمد به مقدس هستند. 😳 شیخ با دیدن این صحنه، بسیار ناراحت می‌شود و به معماران اعتراض می‌کند: «چرا منتظر آمدن من نماندید؟ چرا صبر نکردید؟» مسئول ساخت عرض می‌کند: «ما ‌خواستیم صبر کنیم تا شما بیایید، اما تولیت حرم نزد ما آمدند و بسیار تأکید کردند که باید ساخت حرم هرچه سریع تر به پایان برسد. هرچه به او گفتیم که باید شیخ بیاید و خود بر ساخت سردر دروازه نظارت مستقیم داشته باشد، قبول نکردند. وقتی زیاد اصرار کردیم، گفتند: کسی دستور اتمام کار را داده که از شیخ خیلی بالاتر و بزرگ‌تر است. ما باز هم اصرار کردیم و خواستیم صبر کنیم اما زمان تولیت حرم گفتند: خود آقا علی بن موسی الرضا(ع) دستور اتمام کار را داده‌اند.»😊 🔸شیخ بهایی(قدس سره) همراه مسئول ساخت پروژه و معماران نزد تولیت حرم می‌روند و توضیح می‌خواهند. تولیت حرم نقل می‌کند: «چند شب پی در پی امام رضا(ع) به خواب من آمده و فرمودند: «کتیبه شیخ بهایی، به در خانه ما زده نشود، خانه ما هیچ گاه به روی کسی بسته نمی‌شود و هر کس بخواهد می‌تواند بیاید». 🔸شیخ با شنیدن این حرف، اشک از چشمانش جاری می‌شود😭 و به سمت ضریح می‌رود و ذکر « » بر لبانش جاری می‌شود. سپس در کنار ضریح آن قدر گریه می‌کند تا از هوش می رود. پس از به هوش آمدن خود چنین تعریف می‌کند: من می‌خواستم کتیبه‌ای بر سر در ورودی حرم بزنم، با این وصف که افرادی که آمادگی لازم را ندارند نمی‌توانند وارد حرم و حریم مقدس حضرت رضا(ع) شوند، اما خود آقا نپذیرفتند و در خواب به تولیت آستان از این اقدام ابراز نارضایتی فرمودند. آری درب خانه اهلبیت(ع) به روی همه، حتی غیر مسلمانان باز است.. 📚 دلشدگان، نوشته محمد لک علی آبادی @salambarebrahimm درصحن وسرایت همه جامن نگریستم جايی ننوشته ست گنهكار نيايد درخرابات دلم خانه ی آبادی هست تاکه برروی زمین صحن گوهرشادی هست
میدونستید اگه از دور به سمت #پل_خواجو حرکت کنید تصویر سه بعدی از #گنبد #امام_رضا (ع) را خواهید دید!😊 #معماری #اسلامی و #شیعی یعنی این👆 @salambarebrahimm
@salambarebrahimm 💢 امام عاشقان، هرچه داریم از توست #کانال_کمیل ولادت با سعادت ولی نعمتمان را تبریک و تهنیت عرض میکند...
در جوار مرقدش هــرگز بہ ڪم قانع مشو چون ڪہ از مشهــد براتِ ڪربلا باید گرفت . . . #طلبہ_شهید_امین_کریمیان #در_جوار_بارگاہ_ثامن‌الحجج @SALAMbarEbrahimm
❤️رفیق خدایی #سلام_برابراهیم 🌹 🌹با شما رفاقت کردیم تا همرنگ شماها باشیم و شما دعا کنید که در این دنیای رنگارنگ #همرنگ_شماباقی_بمونیم... رنگ شهدا: 🌷 #اخلاص 🌷 #صداقت 🌷 #اخلاق 🌷 #دستگیری 🌷 #تواضع 🌷 #بصیرت_و_آینده_اندیشی 🌷 #حیا_غیرت_شجاعت 🌷 #و... @SALAMbarEbrahimm
💠🌷 روایتی از یک و عوض کردن پرچم گنبد (ع) 👈راوی: پدر 🌷 🔻پدر شهید می‌گوید: 🔹🌷یکی از خدام (ع) منزل ما آمد و را که دیده بود برایم روایت کرد و گفت: 🔸🌷«خواب دیدم بالای گنبد امام رضا (ع) آقایی پرچم مشکی را پایین می‌آورد و پرچم را بالا می‌برد، خطاب به آن آقا گفتم شما کی هستی؟ و با اجازه چه کسی این کار را می‌کنی؟ 🔹🌷گفت؛ من شهید مدافع حرم هستم؛ با اجازه امام رضا (ع) این کار را می‌کنم. 🌷 🔸🌷صبح همان شب، خوابی که دیده بودم را برای همکاران تعریف کردم و تصمیم بر این شد شما بیاییم و پیام شهید را به شما منتقل کنیم و اینطور شد که با شما تماس گرفتیم و بعد عازم این شدیم؛ 🔹🌷به محض دیدن ، چهره آقا مرتضی برایم تداعی شد، همان چهره‌ای بود که در خواب دیده بودم.» 🌹🕊 شادی روحش @SALAMbarEbrahimm
﷽ ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﻬﺮ، ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪ ﺍﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ. 👌ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ و ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ؟! ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧﯽ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ.. 👈ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ راصدا میزند ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ ﻧﺮﻭﻢ ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﻢ ﮐﻤﺘﺮم!! 😉 التماس دعا❤️
کانال کمیل
⬇️#جیز_جیز_دل⬇️ @salambarebrahimm 💠 وقتی غذا می‌خواد رو گاز سر بره اول یه مدتی آروم جیز جیز می‌کن
⬇️ ⬇️ @salambarebrahimm 💠 یه وقت‌هایی آدم حسابی دلش می‌گیره، یه مشکلی، یه چیزی هست و آدم فکر می‌کنه باید حرف دلشو به یکی بگه. این جور وقت‌ها معمولاً آدم‌ها دنبال یه بهونه هستن تا سر دلشونو باز کنن. و یه وقت می‌بینی اصلاً حواسشون نیست دارن برای کی درد دل می‌کنن، برای یه آدم غریبه، یا برای آدمی که ممکنه بدی مارو بخواد. اگه خیلی لازم بود با کسی درد دل کنیم باید به دوست واقعی بگیم، نه به غریبه و دشمن. 🔻لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ 🔻محرم اسرار از غیر خودتان انتخاب نکنید 📔بخشی از آیه ۱۱۸ آل عمران
📎فرازی از وصیتنامه شهید ما نمک خورده اهل بیت و حضرت زینب (س) هستیم و از بچگی داخل هیئت ها بودیم و الان باید درس خود را پس بدهیم .... @salambarebrahimm
❤️شهید حاج حسین خرازی❤️ 🍂نگاهش می کردم. یک ترکه دستش بود، روی خاک نقشه ی منطقه را توجیه می کرد. بهم برخورده بود فرمانده گردان نشسته، یکی دیگر دارد توجیه میکند. فکر می کردم فرمانده گروهان است یا دسته. ندیده بودمش تا آن موقع بلند شدیم. می خواست برود، دستش را گرفتم. گفتم « شما فرمانده گروهانی ؟ » خندید. گفت « نه یه کم بالاتر» دستم را فشار داد و رفت. حاج حسن گفت « تو این و نمی شناسی ؟ » گفتم « نه. کیه ؟ » گفت « یه ساله جبهه ای، هنوز فرمانده تیپت رو نیمشناسی؟»🍂 @salambarebrahimm یادگاران، جلد هفت، کتاب شهید خرازی
📝 به روایتی از پدر شهید : هر بار که از جبهه برمی‌گشت اول می رفت مشهد ، بعدش میومد خونه. یه بار ازش پرسیدم: «حکایت چیه که این قدر زیارت امام رضا میری؟ گفت: «حاجت مهمی دارم، ولی عجیبه که پام به حرم می‌رسه آروم می‌شم» بعد از شهادتش، ۱۵ روز همه جای تهران دنبال جنازه گشتیم، اما پیدا نشد. از طرف بنیاد شهید تماس گرفتند و گفتند: «جنازه شهیدتون توی مشهده» با تعجب پرسیدم: «شهید ما چطوری به اون‌جا رسید؟» گفتند: امروز شهدا رو دور حرم امام رضا طواف دادیم. کسی به استقبال شهید شما نیومده بود. ناچار کفن رو باز کردیم و اسم و آدرس شما رو توی جیبش پیدا کردیم. 🌸🍃🌸🍃🌸 ⇝🍃 @SALAMbarEbrahimm
💟﷽ 🌷✨دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی ڪار می ڪردند : 🌸🌼ڪه یڪی از آنهاازدواج ڪرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود . 🌼🌸شب ڪه می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می ڪردند. یڪ روز برادر مجرد با خودش فڪر ڪرد و گفت :‌ 🌸🌼درست نیست ڪه ما همه چیز را نصف ڪنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می كند. 🌼🌸بنابراین شب ڪه شد یڪ ڪیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت . 🌷✨در همین حال برادری ڪه ازدواج ڪرده بود با خودش فڪر ڪرد و گفت :‌ 🌸🌼درست نیست ڪه ما همه چیز را نصف كنیم . من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نڪرده و باید آینده اش تأمین شود. 🌼🌸بنابراین شب ڪه شد یك ڪیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت . 🌸🌼سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند كه چرا ذخیره گندمشان همیشه با یڪدیگر مساوی است . تا آن كه در یڪ شب تاریڪ دو برادر در راه انبارها به یڪدیگر برخوردند. 🌼🌸آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن ڪه سخنی بر لب بیاورند ڪیسه هایشان را زمین گذاشتند و یكدیگر را در آغوش گرفتند. @SALAMbarEbrahimm
ڪاروان راهی #نور می‌شـود و بغــــض این فڪر برایِ دنیـا زده‌ای چون من که نکند از قافله #جابمانم #کاروان_برگرد #ما_جـامانده_ایم 😔 🌹شبتون شهدایی @SALAMbarEbrahimm
🌹باسلام خدمت شما عزیزان دوستان اگه یادتون باشه تو پیامرسان تلگرام شاهد همکاری بیشترشمابزرگواران بودیم از ارسال گرفته تا ارسال عکس از مکان های مذهبی و زیارتی که خیلیا آرزوی بودن در این اماکن رو در اون لحظه داشتن شاید بعضیا بگن ، این کارا چیه!!! چرا ریا میکنید و هرجا میرید عکس میفرستید و...! ❗️اما در جواب این رفقا باید عرض کنیم که اینجا یک کاناله و قرار نیست اسمی از کسی برده بشه و فقط ی ارسالی از اعضاء زیرش زده میشه و این حس خوب به کل اعضاء انتقال داده میشه و دل همه راهی اونجا میشه... یادمون نره اونی که باس بره زیارت دل ماست نه تنها جسم ما... بعنوان مثال ، ی بنده خدایی از کربلا عکس فرستاده بود و میگفت نایب الزیاره اعضاء کانال کمیل بودیم 🌹 شاید جسم ما کربلا نبود اما عکس های متنوع اون برادر ، دل های هممون رو راهی کربلا کرد خب این خودش کلی انرژی مثبت میده به هممون ، و اون حال معنوی اون شبش به هممون منتقل شد حس خوب دیگه ای هم بود ، که بله کانال ما براشون ارزش داشته و بیاد ماهم در این لحظات ناب بودن... وقتی میگیم کانال یعنی ما826 نفر کنونی به اضافه تمام افرادی ک در آینده حضور پیدا میکنن و برای این کانال ارزش قائل هستن 🌹ارزش این کانال بخاطر و دل های شهدایی تک تک نه تنها خادمینش یادمون نره افراد زیادی رو که بادلنوشته های افرادِ دیگه راهشون رو پیدا کردن... 🌹از قدیم گفتن هرکی رو دوست داشته باشی شبیهش میشی امروز عاشق شهدا میشی و بخاطر شناخت شهدا تغییر میکنی ، این عشق رو به زبون میاری و در غالب یک دلنوشته نشرش میدی!!هرچی که از بیرون بیاد به میشینه رفیق😉 دلنوشته باعث میشه دها نفر که حال امروزشون گذشته شماست بشه براشون که آره هنوزم دیر نشده و میشه عاشق شد ، مخلص شد و لذت عبادت رو درک کرد❤️ کسی که امروز راه ابراهیم هارو ادامه بده فردا لذت عبادت و اخلاص میاد سراغش و جز برای رضای خدا کاری نمیکنه😉میشه یک عبد واقعی ، یه بنده مخلص که همگان از بودنش و انسانیتش لذت میبرن🌹 🌹منتظر ، انتقادات ، پیشنهادات و دلنوشته های شهدایی شما عزیزان هستیم👇 @shahidgomnam26
1_19298566.mp3
2.79M
🎵 📝 "اشک آهو برای امام زمانش" 👤 استاد @SALAMbarEbrahimm ...
🌹بعضی دعا ها عجیب به دل میشینه ؛ 💠خداوندا نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی! میان این دو گم شده ام، هم خودم و هم تو را آزار می دهم! هر چه تلاش کردم نتوانستم آنی شوم که تو می خواهی و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی! 💠خدایا دستم به آسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن. آمین یا رب العالمین
@salambarebrahimm 💠اﻧﺴﺎن ﮐﻪ ﻏﺮق ﺷﻮد،ﻗﻄﻌﺎً میمیرد ﭼﻪ در درﯾﺎ،ﭼﻪ در روﯾﺎ چه در دروغ ﭼﻪ درﮔﻨﺎﻩ چه در جهل چه در انکار چه در حسدچه دربخل چه در کینه،چه درانتقام ✨مواظب باشیم غرق ﻧﺸﻮﻳﻢ✨
کانال کمیل
⬇️#درد_دل_با_غریبه ⬇️ @salambarebrahimm 💠 یه وقت‌هایی آدم حسابی دلش می‌گیره، یه مشکلی، یه چیزی هست
⬇️ ⬇️ @salambarebrahimm 💠 این دنیای ماشینی خیلی بدبختی و مشکل برای مردم آورده، یکیش اینه که همه آدم‌ها عصبی شدن. آدم وقتی از کوره در میره کارای عجیب و غریب و خنده دار می‌کنه که بعد خودش خجالت می‌کشه. تو حالت عادی همه خوب و آروم هستن، اصل اینه که آدم موقع عصبانی شدن خودشو کنترل کنه. یعنی اصلاً نذاره عصبانی بشه، حتی اگه حق باهاش باشه. قورت دادن عصبانیت کار خیلی سختیه، ولی وقتی قورتش دادی حس خوبی داری. چطوره وقتی کسی داره عصبانی می‌شه بهش از قول قرآن بگیم: 🔻وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ 🔻 و کسانی که جلوی عصبانیت خود را می‌گیرند 📔 بخشی از آیه ۱۳۴ آل عمران
💠 بدانیم... 📜گدایی برق، یکی از خسارت های بی خیال شدن صنعت هسته ای... 📜۱۱سال پیش هنگامی که جوسازی سنگینی علیه موضوع هسته ای وجود داشت ، رهبری درمورد گدایی برق هشدار داد! 📜هنگامی که تعدادی جاهل یا خائن برای سمپاشی در ذهن مردم علیه صنعت هسته ای فعال بودند، رهبری در ۱۳ دی ماه ۱۳۸۶ گفتند: "در داخل کشور خودمان جنجال راه انداختند که آقا انرژی هسته‌ای هزینه‌ی بدون سود است؛ چرا دارید این کار را میکنید ... حتّی عده‌ای نامه نوشتند و گفتند آقا ما فیزیکدانیم. اینکه میگویند ما توانسته‌ایم دستگاه‌های سانتریفیوژ را راه بیندازیم، اصلاً واقعیت ندارد! به قدری قرص این را گفتند که ما مجبور شدیم افرادی را بفرستیم و بگوئیم بروند بازرسی کنند، درست ببینند؛ نکند که همینی که اینها میگویند، باشد. این، مال پنج شش سال قبل است. رفتند، آمدند گفتند نه آقا! کار، بسیار خوب، صحیح، علمی و محکم دارد انجام میگیرد. ببینید اول گفتند نمیشود، نمیتوانیم؛ بعد که دیدند توانستیم، گفتند آقا این هزینه‌ای است که سود ندارد، فایده‌ای ندارد. چطور فایده‌ای ندارد؟ برآوردی که برای مصرف انرژی در کشور و تولید برقِ مورد نیاز کرده‌اند، حداقل بیست هزار مگاوات باید از طریق انرژی هسته‌ای باشد؛ والّا ما باید برق را از دیگران گدایی کنیم؛ یا اگر نتوانستیم گدایی کنیم، یا ننگمان آمد، یا به ما ندادند، از خیر چیزهائی که با نیروی برق میچرخد، باید بگذریم؛ از کارخانه، از تولید، از بسیاری از ابزارهای پیشرفت. خب، ما کِی شروع کنیم تا بتوانیم بیست هزار مگاوات را بیست سال دیگر به دست بیاوریم؟ الان اگر دیر هم نشده باشد، قطعاً زود نیست. ممکن است دیر هم شده باشد." 📜این را هم فراموش نکنیم که اگر انرژی هسته ای به تکامل می رسید ، یکی از فواید آن مسئله برق و تأمین آن بود، بحث "آب شیرین کن ها" ، پزشکی و درمانی و... هم که جای خود داشت... @salambarebrahimm