فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پس از شهادت سردار حجازی ، فرمانده فاتح «نبل و الزهرا» از میان ما پر کشید💔
سردار محمدعلی حقبین، یکی از فرماندهان موثر در فتح منطقه نبل و الزهرای سوریه، ساعاتی پیش بر اثر بیماری کرونا درگذشت😔
💔روحش شاد ، راهش پر رهر باد...🕊
با شوخی و خنده بهش گفتم:
طوری با ولع داری جمع میکنی، که داره به سوریه حسودیم میشه...
همسر شهید محمد حسین محمدخانی🌷
شبا در خونه ی خدا رو بکوب! و دلت رو بهش بسپار، تنها جائیه که ساعت کاری نداره و ورود برای عموم آزاده...
1_365592102.mp3
12.69M
@salambarebrahimm
بانویی که 230 سال عمر کرد!!!
#حکایت بهت آور جناب «حَبابه والِبیه» که هشت امام معصوم را زیارت کرد
و روزی دوباره در رکاب حضرت مهدی علیه السلام #رجعت خواهد کرد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سحرای حرم حال و هوایی داره...💔
12155_274.mp3
20.16M
بازهم پشت درت بار گناه آوردم...💔
بندهغم زدهرا گوشهیچشمیکافیست😔
که دل خسته به امید نگاه آوردم..💔
بار سنگین گناه است هر آنچیز که من
بر در لطفت از این عمر تباه آوردم😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تولدت مبارک ، رفیق آسمانی من❤️
#شهیدابراهیمهادی🍃🌷
#ارسالیشما🌷
سلام علیکم
خداروشکر امسال هم توفیق نصیبمون شد تولد داداش ابراهیم رو بگیریم.🍃
#ارسالیشما🌷
سلام طاعات و عبادات قبول درگاه حق تعالی ان شاءالله🌹
تولد داداش ابراهیم هم بر شما و همه اعضای کانال مبارک🌸
به نیت داداش ابراهیم ۳۰ بشقاب بامیه و خرما دیشب افطاری دادیم .🍃
دعاگوی همه عزیزان در کانال بودیم🌷
#ارسالیشما🌷
🍃سلام ماهم کیک پختیم برای اعضاء خانواده
این عکسم چاپ کردم تعدادی پخش کنم بین خانواده دوستان🌷
#ارسالیشما 🌷
تولد شهید ابراهیم هادی و رهبر دلها ❤️
کاری از بچه های بسیج خدیجه کبری شهرستان میبد🌷
Mahmood Karimi 8_6010191691435214211.mp3
6.82M
@salambarebrahimm
سنگ تورو به سینه میزنم
امام حسین...
دیدید بعضیا خیلی نورانی هستن هم باطن نورانی دارن، هم ظاهر نورانی...
اینا خیلی خوب امام حسین(ع) رو تو دلشون جا دادن...
هرجا گناهی به پستشون خورده گفتن:
این دل فقط جای حسین است و بس!
مواظب حسینه ی دلامون باشیم
#عاشقانه_شهدا 💕🕊
یه شب بارونی بود.
فرداش حمید امتحان داشت. رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن ظرفها .
همین طور که داشتم لباس میشستم دیدم حمید اومده پشت سرم ایستاده.
گفتم اینجا چیکار میکنی؟ مگه فردا امتحان نداری؟
دو زانو کنار حوض نشست و دستهای یخ زدمو از تو تشت بیرون اوردو گفت: ازت خجالت میکشم .من نتونستم اون زندگی که در شان تو باشه برات فراهم کنم. دختری که تو خونه باباش با ماشین لباسشویی لباس میشسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه …
حرفشو قطع کردمو گفتم : من مجبور نیستم . با علاقه این کار رو انجام میدم. همین قدر که درک میکنی . میفهمی . قدر شناس هستی برام کافیه.
🌹شهید سید عبدالحمید قاضی میر سعید
📘نشریه امتداد شماره۱۱
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي تَحَبَّبَ إِلَيَّ
سپاس خداى را كه با من دوستى ورزيد
باید شکر کرد همین که همچنان دوستم داری ممنونم ...!
#ابوحمزه_ثمالی