eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 💢 بصیرت سایبری 💢
حاج قاسم صاحب نوه‌های دوقلو شده بود. نوزادانی که ز‌ودتر از موعد به دنیا آمده و نارس بودند. باید در بخش ایزوله بستری میشدند. به مادر یکی از نوزادانی که شرایطش بحرانی نبود گفتم:«نوه‌های حاج‌قاسم‌سلیمانی توی بیمارستان ما هستن. اتاق خالی ایزوله نداریم که بستری شون کنیم. اگه موافقید شما برید یه اتاق دیگه بچه‌هارو اینجا بستری کنیم» مادر نوزاد تا اسم حاج‌قاسم را شنید نه نیاورد. همینطور که داشت برای دیدن حاج‌قاسم میرفت با خودش می‌گفت:«عمری که حاج‌قاسم‌سلیمانی وقف آرامش و امنیت ما کرده با چی جبران میشه؟ این کمترین کاره.» حاج‌قاسم که از ماجرا بو برد ناراحت شد. گفت:«دست نگه دارید. چرا این کار رو کردید؟ یک نوزاد بیمار رو از اتاق ایزوله بیرون آوردید تا نوه‌های من رو بستری کنید؟ هیچ تفاوتی بین بچه‌های من و دیگران نیست.  لطفا اون نوزاد رو برگردونید به اتاق ایزوله. ماهم صبر میکنیم تا اتاق خالی بشه مثل بقیه بیمارا!.» گفتم:«مادر اون بچه تا شنید می‌خوایم نوه‌های شمارو بستری کنیم خودش اصرار داشت اتاق رو خالی کنه.» اما حاج‌قاسم زیر بار نرفت گفت:«نه آقای‌دکتر! کاری رو که گفتم بکنید.» خانواده محبوب‌ترین فرد نظامی کشور سه ساعت در بیمارستان منتظر ماندند تا اتاق ایزوله خالی شود. راوی:دکتر محمد ترکمن
آرامش هنر نپرداختن به انبوه مسائلی است که حل کردنش سهم خداست
گناه گرفتاری می آورد، ضیق معاش می آورد، ناراحتی های روحی می آورد. گناه نکنید، خدا کمک میکند، مشکلات حل می شود آیت الله خوشوقت
کانال کمیل
شام نیمه شعبان تصمیم می گیرد بعد از هیئت رفقای نوجوانش را از نارمک تا محله خاک سفید تهران بدرقه کند
پنج‌ سالش‌ که‌ بود‌، نماز می خوند خیلی‌ علاقه ی‌ شدیدی‌ نشون‌ می داد‌‌ به مهر‌ و‌ تسبیح مخصوصا‌ تسبیح‌ رو‌ خیلی‌ دوست‌ داشت! هرجا‌ می رفت‌ یه‌ تسبیح‌ می خرید . کلاس‌ اول‌ ابتدائی‌ بود، اولین‌ دوستی‌ که پیدا‌ کرد؛ حافظ‌ِ قرآن‌ بود از همون‌ کلاس‌ سوم، چهارم‌ ابتدائی‌ روزهایی‌ که صبحی بود ،ظهر می رفت‌ مسجد… روزهایی‌ که‌ بعد از ظهری‌ بود، شب ها‌ می رفت‌ مسجد.. پنجشنبه جمعه‌ هم‌ که باید‌ حتما‌ مسجد‌ می رفت‌ . همه می گفتند،‌ اصلا‌ علی‌ مثل‌ یه مرد‌ کوچک می مونه! ما توش‌ بچگی‌ ندیدیم! همیشه یه روح‌ِ بزرگی‌ داشت،‌ حرفای‌ خیلی‌ بزرگی‌ میزد... به روایت مادر 🕊🌹
قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي امان از عشق بزرگ و دل کوچک
گفت: حاج آقا من توبه کردم، خدا می بخشه؟! گفتم چی میگی! تو که با پای خودت اومدی! خدا دنبال فرار کرده ها فرستاده... مرحوم استاد فاطمی نیا
اون دنیا چون پروفایلمون عکس شهید بود یا برای روز تولد یا شهادت کل استوریامون شد راجع به شهید یا هی دم از شهادت زدیم شفاعت نمیشیم ها.... رو خودمون کار کنیم!!
دفعه آخری که به مرخصی آمده بود به او گفتم می‌خوام دامادت کنم. گفت: من مطمئنم این‌بار برم دیگه برنمی‌گردم، نمی‌خوام چشم گریانی گوشه خانه منتظرم باشه. 🕊🌹
تو گودال واسه شمرم دعا میکرد... یه نفر اومد سر بِبُره... ابی‌ عبدالله بش گفت: نکن بیچاره میشی... تو چه بِبُری سر منو چه نبُری اینا سر از بدن من جدا میکنن... اما تو نَبُر... قیامت جواب جدم رسول الله رو نمیتونی بدی... اومده سر ببره سیدالشهدا داره دعاش میکنه... داره نصیحتش میکنه ... برگشت...!!! همونجا شمشیر برداشت شد دوست حسین بن علی و دشمن عمر بن سعد لعنت الله شهید شد واسه سیدالشهدا...
ببین امام حسین علیه السلام آدمو از کجاها برمیگردونه‌...
4_1586434171_5798787886388087197.mp3
1.5M
@salambarebrahimm جوانی که زیاد گناه میکرد...
در تاریکی شب، تنها خداست که صدایت را می شنود...
یه جوری زندگی کن، که وقتی صبح پاهات زمین رو لمس میکنه، شیطون بگه اَه لعنتی، این باز بیدار شد...
انقدر خوب ‌باش‌ که وقتی‌ شیطان دیدت بگه: گمراه ‌کردن این‌ از ‌عهده‌ ی من بر ‌نمیاد...!!
🕊🌹 هر که را بیش از خود دوست بدارد، بی شک خواهد شد.
دوست عزیزی که پروفایلتون عکس شهید هسته ایه و زیرش نوشتید راهت ادامه داره، دم شما گرم...!! ولی ایشون دانشمند هسته ای بودنا +شما درسهات رو میخونی؟!🤨
خیلی خیلی درس میخوند می گفت: «می خواهم با درسم انقلاب کنم و با درس خوندن شکر گزار زحمات والدینم باشم. 🕊🌹
وسط میدان به حضرت زهرا سلام الله متوسل شد و لحظاتی بعد را باز کرد و به آیات آن نگاه کرد، پس از اینکه قرآن را بست گفت: از این معبر نمی‌رویم، باید از معبر دست راستی، گرای باغ شماره هفت برویم و آنجا به دشمن بزنیم، به قدری با قدرت این حرف را زد، که حتی هم چون و چرایی نیاورد و روی حرف او حرف نزد، گردان‌ها از همان مسیری که او گفته بود، به طرف دشمن حمله کردند و ساعاتی بعد، منطقه مورد نظر فتح شد، بعدا در بررسی‌ها متوجه شدیم که با انتخاب مسیر، عراقی‌ها را دور زده بودیم! 🕊🌹
أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ. الحدید/‌۱۶ پس کِی قلبت را به من می دهی؟! هنوز وقتش نرسیده...؟! هنوز‌ فکر‌ میکنی جز‌ من، کسی خریدار دلت باشه؟!
برای رفع گرفتاریها تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها را با دقت بگویید... 🕊🌹
می‌خواست برود سرکار از پله‌های آپارتمان، تندتند پایین می آمد! آنقدر عجله داشت که پله ها را دوتا یکی رد می کرد! جلوی در خانه که رسید، بهش سلام کردم‌ گفتم: آرام تر فوقش یک دقیقه دیرتر میرسی سرِکارت! سریع نشست روی موتور، روشن کرد و گفت: علی‌آقا! همین یک دقیقه یک دقیقه ها شهادت آدم را یک روز به یک روز به عقب می اندازد! 🕊🌹
در زمان امام هادی علیه‌السلام شخصى نامه ای از‌ يکی از شهرهای دور‌ نوشت. نامه ای نوشت که آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی‌ دارم، مشکلاتی دارم، به هر‌ حال چه کنم؟! حضرت در جواب ايشان نوشتند: لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو، ما دور نيستيم.