فتنه ها پیداست، اما سازگاری می کنی
در دلت غوغاست، اما رازداری می کنی💔
جنگِ حزبِ قاسطین و مارقین و ناکثین
بزمِ آمریکاست؛ تنها پایداری می کنی
#باولایتتاشهادت❤️
🌱@salambarebrahimm🕊
#قـرار_عـاشـقانه🕊
به نیابت از شهیدان ابراهیم هادی و یوسف فدایینژاد ، ذکر #صلوات هدیه به روح پاک مادرمون خانم فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها)🌱💔
🌱کــانــال کــمــیل🕊
https://EitaaBot.ir/poll/b98ml
👤تعداد صلوات هاتون!؟👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید صدر زاده:🕊🌹
#ماه_رجب بود در رحمت خدا خیلی باز بود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سروده شهید مرتضی عطایی در رثای شهید مصطفی صدرزاده در حضور شهید حاج قاسم سلیمانی
#اللهم_ارزقنا_شهادت💔
خدایا شاهدی که لباس مقدس سپاه را به این عشق و نیت به تن کردم که برای من کفنی باشد آغشته به خون.
خدایا همیشه نگران بودم که عاملی باشم
برای ریخته شدن اشک چشم امام عزیز.
اگر در این مدت بر این نعمت بزرگ شکری
در خور نکردم و یا از اوامرش تمردی نمودم
بر من ببخش...
#شهید_محمدرضا_تورجیزاده🕊🌹
#ارسالیشما🌷
نایب الزیاره کمیلی ها مزار شهیده فائزه رحیمی و شهیده ناهید فاتحی..💔
#قرار_همیشگی 🍃
#ارسالیاعضایکانالکمیل🌷
✨ #عنایتشهدا
...شهریور ماه سال ۹۸ بود که
مستاجرمون گفت میخوام خونه رو خالی کنم
که اردیبهشت ۹۹ باید میرفت،، قرار شد مستاجر جدید که آمد پولی که امانت به ما داده بود رو بهش پس بدیم،،
رفتن و خونه خالی شد .. که همسرم گفتن طبقه پایین رو حسینیه کنیم من به شدت مخالف بودم .، چون پول نداشتیم که بدیم به مستاجرمون .. میگفتم , بدیم کرایه کمک خرج ه و از این حرفا ، خلاصه چند ماهی این حرفا بود ، کتاب سلام بر ابراهیم رو دخترم گرفته بود امانت و میخوندش ، منم فقط عکس روی کتاب رو چندباری نگاه کرده بودم
راهی مشهد شدیم و من از امام رضا خواستم اگه به صلاح ماست درست کردن حسینیه یه نشون بده که دلم قرار بگیره
از مشهد برگشتیم،
،، که یه شب توی خواب دیدم که سیل آمده وهمه جا خراب شده و مردم توی چادر وسط گل وشل و وضع داغونن ، من توی چادر نشسته بودم که یه آقایی آمد داخل چادر یه ظرف غذا آورد برام گفت این سهم توست
، ولی بزار ببرم برای محتاج تر از تو ، اگه اجازه بدی بهترین غذاها رو برات میارم
من گفتم نمیشاسم شما رو توی صورتم نگاه کردو با لبخند گفت ابراهیمم
اون موقع متوجه شدم شهید هادی عزیزه گفتم. باشه ببر ولی قول دادی دستمو بگیری و رفت
از خواب بیدار شدم عجیب دگرگون شده بودم
مهرش به دلم افتاد ...
#ادامهدارد...