مردِ فقیر را که دید،
نشست کنارش توی خرابه، گفت:
"کاری داری بگو برایت انجام دهم."
ـ شما امامید، نشستهاید توی خرابه!
نگاهش کرد، گفت:
"پدرمان که یکی است. پس برادریم! شهرمان هم که یکی است. پس همسایه ایم، خدامان هم که یکی است. پس بندهایم! چرا ننشینم؟"
|صلی الله علیک یا موسی بن
الجعفر الکاظم علیه السلام ♥️
📚 #آفتاب_در_محاق