eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال کمیل
💠 یا زهرا (س) ▫️قسمت اول _خیلی سخت بود . حساب و کتاب خیلی دقیق ادامه داشت . ثانیه به ثانیه را حسا
💠يازهرا (س) 🔆 در این آیه خداوند متعال می فرماید: " سست نشوید و غمگین نباشید، شما اگر ایمان داشته باشید، برترین( گروه انسان ها) هستید. " 🔅 نکته دیگری که آنجا شاهد بودم، انبوه کسانی بود که زندگی دنیایی خود را تباه کرده بودند، آن هم فقط به خاطر دوری از انجام دستورات خداوند ❗️ 🔅جوان گفت : " آنچه حضرت حق از طریق معصومین برای شما فرستاده است، در درجه اول ، زندگی دنیایی شما را آباد می کند و بعد آخرت را می سازد. ▫️مثلا" به من گفتند: " اگر آن رابطه پیامکی با نامحرم را ادامه می دادی، گناه بزرگی در نامه عملت ثبت می شد و زندگی دنیایی تو را تحت الشعاع قرار می داد. 🔅در همین حین متوجه شدم که یک خانم با شخصیت و نورانی پشت سر من، البته کمی با فاصله ایستاده اند❗️ از احترامی که بقیه به ایشان گذاشتند متوجه شدم که مادر ما (سلام الله علیها) هستند.😭 🔅 وقتی صفحات آخر کتاب اعمال من بررسی می شد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده می شد، خانم روی خودش را برمی گرداند.😔 اما وقتی به عمل خوبی می رسیدیم، با لبخند رضایت ایشان همراه بود.🌷 🍃تمام توجه من به مادرم حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود. من در دنیا ارادت ویژه ای به بانوی دوعالم داشتم. مرتب در ایام فاطمیه روضه خوانی داشتیم و سعی میکردم که همواره به یاد ایشان باشم.🌷 🔅 ناگفته نماند که جد مادری ما از علما و سادات بوده و ما نیز از اولاد حضرت زهرا ( سلام الله علیها) به حساب می آمدیم . حالا ایشان در کنار من حضور داشت و شاهد اعمال من بود. 🔅نه فقط ایشان که تمام معصومین را در آنجا مشاهده کردم❗️ برای یک شیعه خیلی سخت است که در زمان بررسی اعمال، امامان معصوم (علیهم السلام) در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش باشند. 🔅از اینکه برخی اعمال من، معصومین را ناراحت می کرد. می خواستم از خجالت آب شوم...😔 💔 خیلی ناراحت بودم. بسیاری از اعمال خوب من از بین رفته بود. چیز زیادی درکتاب اعمالم نمانده بود. برای یک لحظه نگاهم به دنیا و به منزل خودمان افتاد. 🍃همسرم که ماه چهارم بارداری را می گذراند، بر سر سجاده نشسته بود و با چشمانی گریان، خدا را به حق حضرت زهرا( سلام الله علیها) قسم می داد که من بمانم. 🍃نگاهم به سمت دیگری رفت. داخل یک خانه در محله خود ما، دو کودک یتیم، خدا را قسم می دادند که من برگردم. آن ها به خدا می گفتند: " خدایا، ما نمی خواهیم دوباره یتیم شویم. " 🌷این را بگویم که خدا توفیق داد که هزینه های این دو کودک یتیم را می دادم و سعی می کردم برای آن ها پدری کنم. آن ها از ماجرای عمل خبر داشتند و همینطور با گریه از خدا می خواستند که زنده بمانم. 😔به جوانی که پشت میز بود گفتم: "دستم خالی است. نمی شود کاری کنی که من برگردم؟ نمی شود از مادرمان حضرت زهرا (سلام الله علیها) بخواهی که مرا شفاعت کند. شاید اجازه دهند تا من برگردم و حق الناس را جبران کنم. یا کارهای خطای گذشته را اصلاح کنم. جوابش منفی بود. اما باز اصرار کردم. گفتم از مادرمان حضرت زهرا(سلام الله علیها) بخواه که مرا شفاعت کنند...💔 🍃لحظاتی بعد، جوان پشت میز نگاهی به من کرد و گفت: " به خاطر اشک های این و به خاطر دعاهای و که در راه داری و ، ( سلام الله علیها) شما را شفاعت نمود تا برگردی.🍃 🔅 به محض اینکه به من گفته شد:"برگرد" یکباره دیدم که زیر پای من خالی شد❗️ تلویزیون های سیاه و سفید قدیمی وقتی خاموش می شد، حالت خاصی داشت، چند لحظه طول می کشید تا تصویر محو شود... 🔅مثل همان حالت پیش آمد و من یکباره رها شدم... 📚سه دقیقه در قیامت ص 69 و 70 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃