#خاطرات_شهدا
کنارِ خیابون مشغولِ صحبت بودیم که یهو دیدم صورت ابراهیم سرخ شد.😡 رد نگاهش رو دنبال کردم، چشمش خورده بود به یک زنِ بدحجاب ...😑ابراهیم با دلخوری رویش رو برگردوند و گفت:غیرت شوهرش کجا رفته⁉️ غیرت پدرشکجا رفته؟😔 غیرت برادرشکجا رفته😣 بعد رو کرد به آسمون و با پریشانی گفت: خدایا! تو شـاهد باشکه ما حاضر نیستیم چنین صحنههایِ خلاف دینی رو توی مملکت ببینیم،😞 نکنه بخاطرِ اینا به ما غضب کنی⁉️😔💚
#شهید_ابراهیم_امیرعباسی🌸
@SALAMbarEbrahimm
کنارِ خیابون مشغولِ صحبت بودیم که یهو دیدم صورت ابراهیم سرخ شد.😡 رد نگاهش رو دنبال کردم، چشمش خورده بود به یک زنِ بدحجاب...😑
ابراهیم با دلخوری رویش رو برگردوند و گفت:**غیرت شوهرش کجا رفته⁉️ غیرت پدرشکجا رفته؟😔 غیرت برادرشکجا رفته**
✨ بعد رو کرد به آسمون و با پریشانی گفت: خدایا! تو شـاهد باشکه ما حاضر نیستیم چنین صحنههایِ خلاف دینی رو توی مملکت ببینیم،نکنه بخاطرِ اینا به ما غضب کنی⁉️😔
#شهید_ابراهیم_امیرعباسی🌸
🌷 یادش با ذکر #صلوات
🕊 @salambarEbrahimm 🕊