#خاطرات_شهدا
🔺 شب یلدا بود 🍉؛
قرار شد من و امیرعلی و یکی دیگه از رفقا برای انجام کاری تو ساختمون جبهۀ فرهنگی میقات ظهور بمونیم.
یک ساعتی⏰ از رسیدن ما گذشت ولی از امیرعلی
محمدیان خبری نشد.😥
ما هم بهش زنگ نزدیم☎️. گفتیم هم شب یلداست و هم تولدش🎂 ؛ حتماً خواسته کنار خانواده باشه😌
خیلی طول نکشید که امیرعلی با هندوانه 🍉و آجیل و کیک 🍰و تنقلات دیگه وارد ساختمون شد.
اون شب خیلی بهمون خوش گذشت🎈 ؛ امیرعلی مثل همیشه ما رو غافلگیر کرد.😇
حالا شب یلدا که میشه ، ماییم و خاطرات طلایی شهید مفقودالاثر مدافع حرم ، امیرعلی محمدیان ... نیست که بهش بگیم داداش تولدت مبارک😥😔
✍راوی: مصطفی سلطانی همرزم و دوست شهید
#شهید_امیرعلی_محمدیان 🌷
#سالروز_ولادت
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
من و امیرعلی یک کارگاه کوچک بلوکزنی راه انداختیم. چندتا کارگر هم گذاشتیم بالا سر کار. امیرعلی همیشه به نیروهای کارگاه میگفت: «نکنه یهوقت بلوکهای لبپریده یا سبکتر از حد استاندارد رو بار بزنید برای مشتری»
خیلی حواسش به حلال و حرام بود. تحت هیچ شرایطی هم نمیگذاشت دستمزد کارگرها عقب بیفتد. همه دوستش داشتند؛ از بچه های بلوک زنی گرفته تا مشتری ها.
✍🏻به روایت دوست
#شهید_امیرعلی_محمدیان🕊🌹