eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
3.1هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
! 🌷ما همسایه شهید رجائی بودیم و او نخست وزیر شده بود. اتفاقاً همان روزها ما کمی کار تعمیرات ساختمانی داشتیم. صبح روزی که مواد زائد بنایی را با شوهرم به کوچه می بردیم او از نانوایی محل نان خریده بود و به منزل می رفت. 🌷....ما را دید و طبق معمول سلام کرد و گفت: کمک نمی خواهید؟ شوهرم تشکر کرد و اظهار داشت: کار مهمی نیست. اما او خیلی سریع نان را به منزل رساند و پیش ما برگشت و جدی آستین را بالا زد و با خلوص خاصش به کمک ما شتافت. 🌷هر چه اصرار کردیم و خواستیم او را از این کار پر زحمت باز داریم نپذیرفت و به کمکش ادامه داد و در همان حال تلاش گفت: همسایه بودن یعنی همین. او با این بزرگواری ما را در نهایت بهت و حیرت شرمنده ساخت.
💠 هيچ مرد مسلمانی نيست كه نگاهش به زنی بيفتد وچشم خودرا پايين بيندازد مگراينكه خدای متعال به او توفيق عبادتى دهد كه شيرينى آنرا در دل خويش بيابد ✨ 📚 كنزالعمّال، ح۱۳۰۵
این ☝️تنها کانالی بود که هیچ کس ازش left نداد!!! 🔴 امنیت امروز، از همین کانالهاست!!! @SALAMbarEbrahimm
سیلی های جمهوری اسلامی مرور برخی پاسخ های کوبنده ایران به تحرکات تروریستی در دهه۹۰ @salambarebrahimm
🌷 💠▫️جملات آن روز د‌ر د‌انشكد‌ه هرگز از صفحه ذهنم پاك نخواهد شد كه می‌گفت: 💠▫️«مرتّب خود را زیر ذرّه‌بین معیارهای قرار د‌هید و د‌ر كارها و د‌ید‌گاه‌هایتان د‌قّت د‌اشته باشید. 💠▫️سر سوزنی انحراف از مسیر واقعی پس از مد‌تی شما را به جایی می‌رساند كه د‌رمی‌یابید نسبت به نقطه كه بر آن انطباق د‌اشته‌اید زاویه بزرگی پد‌ید آمد‌ه و شما را از كاملاً د‌ور ساخته است.» 🌼 @SALAMbarEbrahimm
مادر شهیدی که تا چهلمش نمیدانست فرزندش را سر بریدن #شهیدرضااسماعیلی #ذبیح_فاطمیون
@salambarebrahimm #شهید_مهدی_عسگری🕊❤️
کانال کمیل
@salambarebrahimm #شهید_مهدی_عسگری🕊❤️
✍ به نقل از مادر شهید : وقتی می‌خواست به جبهه اعزام بشه بهش اعتراض کردم که: «شما زن و بچه داری ...»😒 در جوابم گفت : «قضیه مثل اون کسیه که دید تا کسی گریه می‌کنه علت رو پرسید. گفت گرسنه‌ام، غذا می‌خوام. اون شخص در جوابش گفت غذا که نمی‌دم، ولی هر چی بخوای با تو گریه می‌کنم».😭 «حالا ما هم مثل اون شخص، حاضریم همیشه برای امام حسین(ع) گریه کنیم، ولی یاریش نکنیم...» ❌ گفتم: «شما زن و بچه دارید. بذارید بقیه به جای شما برند». گفت : «مگه به جای آدم زنده کسی می‌تونه نماز بخونه؟! هر کسی خودش مسئولیت داره.» 🌷🌷
⭕️پدر این شهیده نقل می‌کنند: یکبار رفتم خانه دخترم گلدسته؛(روزهایی بود که بمباران شهرهای کشور خیلی شدید شده بود) آخر شب موقع خواب، گلدسته را با و پوشش دیدم! 😳 با تعجب پرسیدم: "دخترم کاری پیش اومده؟ جایی میخوای بری؟!!" گفت: " نه باباجان! اینجا هر لحظه ممکنه بمبارون بشه. فردا صبح زنده نباشیم. باید آمادگی کامل داشته باشیم تا وقتی خواستن بدنمونو از زیر آوار دربیارن کامل باشه." 🌷🍃 📚 کتاب "چهارفصل عشق"،ص۶۸ @SALAMbarEbrahimm
❤️زیارت امام رضا(ع)❤️ . اومد و نشست کنارم... با یه ذوق بچه گانه اے گفت: "قرار شده یه،یه هفته اے برم مشهد واسه دوره..." با تعجب پرسیدم..."تنها… ؟!" گفت: "نه خانوم گلم...💕 مگه میشه بدون شما برم...؟❤ نه خدااایی...جااان من...؟! اصلا بدون شماها بہم خوش میگذره...؟ اگه خدا بخواد و آقا بطلبه... با هم میریم..." ڪلے ذوق کردم... هیچ وقت واسه رفتن به مشهد... مثل این بار خوشحال نبود... از وقتے ڪه عقد ڪرده بودیم... تقریبا هر سال توفیق زیارت آقا نصیبمون شده بود... چون آغاز زندگے مشترڪمون... از مشهد بود و خیلے ساده... خاطرات قشنگے اینجا داشتیم... آقا هم هر سال میطلبیدمون... ماهم میرفتیم پابوسشون ... آقا مهدے همیشه میگفت : "هر چے تو زندگے داریم... از برڪت وجود امام رضاست... صبحا میرفت بہ محل مأموریتش... ظہرا ڪہ برمیگشت... اکثراً غذایے ڪہ بهشون میدادنو نمیخورد و مےآورد خونہ... میگفتم: "آخه تو خستہ و گرسنہ از صبح سرڪارے… غذاتو هم نگه میدارے تا اینجا...! ضعف میڪنے ڪہ عزیزم..." میگفت: "نمیتونم بدون شما چیزے بخورم… دلم میخواد سر سفره دور هم باشیم...❤ و البته... دست پخت خانوم گلمو بخورم... همیشه خونواده دوستے و محبتشو...❤ تو عمل نشون میداد... @SALAMbarEbrahimm . (همسر شهید مهدے خراسانے)
کانال کمیل
🌾« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌾 ✫⇠ #خاطرات_شهیده_نسرین_افضل ✫⇠قسمت :1⃣ نس
🌾« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌾 ✫⇠ ✫⇠قسمت :2⃣ چیزی نگذشت که گوهر وجود وقف الهی شده نسرین افضل بر همه نمایان شد و همه ارگان‌ها سعی کردند از فضایلش بهره‌ ببرند و افضل تا آنجا که توان داشت ارگان‌های ضعیف و مردم محروم آنجا را توان الهی ‌بخشید. حتی وقت استراحت شبانه خویش را در فرمانداری و برای تقسیم کردن کوپن‌های مردم مهاباد صرف ‌کرد. بعضی اوقات تا نیمه‌های شب با وجود خطرهای فراوان آن شهر که چون شهر به تاراج رفته در اختیار ضدانقلاب بود برای آموزگاران متعهد آن دیار جلسه می‌گذاشت. در شهریورماه سال 1360 خبر شهادت برادرش را شنید و راهی شیراز شد و مطلع شد برادرش نه تنها به درجه رفیع شهادت نائل آمده که وجودگهربار او به شهیدان مفقودالاثر انقلاب پیوسته است. با مسئولیت سنگینِ ابلاغ اندیشه شهدا، دیگر بار به مهاباد بازگشت و در سپاه،جهادسازندگی،بنیاد امور جنگ‌زدگان، فرمانداری،آموزش و پرورش و سپاه پاسداران مجاهدت کرد. حالا تنها کسی است که برای تصدی‌گری تبلیغات و انتشارات سپاه در مهاباد لایق است. مدتی این مسئولیت را می‌پذیرد و در عین حال به دیگر ارگان‌ها نیز رسیدگی می‌کند و سپس به خاطر نیاز شدید آموزش و پرورش با سمت معلم تربیتی شروع به کار می‌کند و با این مسئولیت معلمین را نیز آموزش می‌دهد و یک دوره از معلمین نهضت سوادآموزی نیز از جمله افرادی بودند که از فضل او بهره‌مند می‌شوند. در نخستین روزهای بهار سال 1361 با یکی از جوانان مجاهد شاغل در سپاه، ازدواج کرد و پس از ازدواج با وجود فعالیت زیاد اجتماعی، آنگاه که به کاشانه‌اش بازمی‌گشت، با ذوق و ظرافتی ستودنی، خانه ساده و بی‌پیرایه را به بهشتی روح بخش تبدیل ‌می کرد. ادامه ---------------- 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 @salambarebrahimm
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان شهیدان را میشناسند... برادردم ، نمیدونم منم یه روزی شهید میشم یانه اما آرزومه بشناسمت و نشانگر شناختم باشه نه زبانم...😔 @SALAMbarEbrahimm