eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
من به حضورت به بودنت به "اذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون" ت به "ان الله یدافع عن الذین آمنوا" یت به "انّ مع العسر یسرا"یت به "لا تحزن ان الله معنا" یت ایمان دارم... همین کافیست مگر نه؟!
‏الهی از من آهی و از تو نگاهی... علامه حسن زاده آملی
وقتی که دلتنگ میشوم، به عکسهای تو‌ خیره میشوم چقدر خوب نگاهم میکنی... رفیق شهیدم🌸
شب، شبِ مبعث، ولی یاد نجف افتاده‌ام بس که از روی لبت ذکر علی جان ریخته...❤️
من بهشتم همه در دیدن خندیدن توست🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللهم ارزقنا هر آنچه که خیر است و نمی‌دانیم...
در خواب هم رسیدن به آرزوست... دیشب تا صبح بودم...
امام رضا علیه السلام فرمودن: خدا میگه بنده ی من هر جوری به من گمان داشته باشه، من با همون گمانش باهاش برخورد می کنم إن خيراً فخيرٌ و إن شراً فشرٌ اگه بنده ی من به من خوش گمان باشه حُسن ظن داشته باشه، باهاش خوب برخورد می کنم اگه بنده ی من به من بد گمان باشه سوء ظن داشته باشه باهاش بد برخورد می کنم هر جوری به خدا نگاه کنی همون جوری خدا باهات برخورد میکنه اونی که حسن ظن داره خدا دمم رو داره... خدا مراقبمه... خدا رفیقمه... خدا همین جوری باهات برخورد میکنه دمت رو داره...!! اما اونی که سوء ظن داره میگه خدا با من کاری نداره... با من قهره... خدا میگه خب تو که اینجوری هستی چیزی برای تو نمی فرستم منی که بدبین به خدا هستم میگم خدا با من کاری نداره، میگم خدا با من قهره، خود من در و پنجره روح خودم به رحمت رو بستم خدا میگه تو ظرفیت نداری خودت تقصیر داری... اگه خوش گمان باشید ظرفتون بزرگ خدا توش میریزه...!!
توفیق کار خوب را تو میدهی و پاداش را تو می دهی بنده در این میان چه ادعا کند؟! کدام خیر است که منشاء و مبداء و مبدع آن تو نیستی؟! به ما توفیق بده که کارهای خوب تو باشیم... ای خداوند ولَیُّ ...
گاهی برای یک خلوت هم کافیست... شهید سجاد عفتی🕊🌹
آقایون محترم تو ایام خونه تکونی هستیم خانمها التماس دعای ویژه دارن ازتون هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستند...😉😁
حالشو دارید یه مناجات گوش کنیم؟! هرکی هم الان نمیخواد بذاره واسه وقتی که حال دلش خوب بود گوش کنه🌸
hajmahdirasuli-monajatmahrajab_6.mp3
4.99M
حال و احوال گرفتار تماشا دارد...
بپا از بغل خدا درت نیارن...!!
بهایی است، که در برابر ماندن با هیولای درونتان ( ) می‌پردازید
فَمَا ظَنُّكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ صافات/۸۷ پس گمانتان به پروردگار جهانیان چیست؟! یادته چقدر به خدا گفتیم خدایا فقط همین یه بار و خدا نه فقط همون یه بار بلکه صدها بار بعدش هم هوامونو داشت... پس اینقدر بیخودی غصه نخور...!! 🍃
خاطرتون جمع اوضاع تحت کنترل خداست ‌‌...!!🌸 شبتون مهدوی
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّةَ اللهِ فی اَرضِه صبح بدون سلام بر شما که نمی شود آقا! سلام مولای مهربانم🌸
آرمان که مریض شده بود، بردمش پیش دکتر؛ تا فهمید دکتر خانم هست و میخواد آرمان رو معاینه بکنه، گفت من نمیام، گفتم: پسرم این خانم دکتر هستند، میخوان فقط معاینه‌ات بکنند، گفت: نه پدرجان! طبق فتوای حضرت‌آقا تا وقتی که میشه به پزشک محرم مراجعه کرد نباید پیش پزشک نامحرم رفت. شهید آرمان علی‌وردی🕊🌹 راوی: پدر شهید
مجبور شدیم برای حل قضیه ای سراغ حاج احمد برویم تا بلکه ایشان مساعدتی کنند، وقتی به مقر فرماندهی رسیدیم، یکی از برادران مسئول گفت: چرا اومدین اینجا؟ حاج‌احمد گرفتاره، وقت نداره شما رو ببینه، هرچه به او اصرار می کردیم، اجازه ملاقات نمی‌داد، ناگهان دیدیم حاج‌احمد از سنگر بیرون آمد، هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم، او یک عصا در دست داشت و پایش را گچ گرفته بودند، با دیدن حاجی، با آن رنگ و روی پریده، جا خورده و تعجب کردم، به همان برادر مسئول گفتم: این هم حاج‌احمد! پس چرا نمی‌ذاشتی بریم پیش ایشون؟ گفت: شما که میدونین، ترکش بزرگی به پای حاجی اصابت کرده و تازه اونو بیرون آوردن، چندین آمپول آنتی‌بیوتیک بهش تزریق کردن و حالا هم که میبینین، پاشو گچ گرفتن، گفتم: خب، با این حال خراب، چرا اونو به عقب نفرستادین؟ گفت: کجای کاری برادر! قبول نمی‌کنه می‌گه امدادگرها اگه میتونن همین جا این پا رو مداوا کنن وگرنه من آدمی نیستم که بچه ها رو اینجا زیر آتیش دشمن ول کنم و برگردم عقب! جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان🌸🍃
خدایا انقدر بهم ظرفیت بده، تا نعمتهایی که از روی بخشندگیت بهم میدی، به پای لیاقت خودم ننویسم...
دعایم مُشتی دانه بود که آویزانش کردم  در ایوان تا پرنده ای بیاید و بخورد و  به خدا بگوید این دانه که خوردم از ایوان خانه ای بود که صاحبش دعایی داشت...!! و خدا بگوید: با آن دانه که خوردی، تنت اندکی گرم شد؟! بالت کمی جان گرفت؟! و پرنده بگوید: بله اندکی و خدا بگوید: بیا این استجابت را ببر و بگذار در ایوانش به پاس همان اندکی...