به قیافه مثبتت نگاه نمیکنن
به اون دل واموندت نگاه میکنن...!💔
_ #حاج_حسین_یکتا 🍃
🍃 @SALAMbarEbrahimm🍃
🍃ما منتظـرِ منتقمِ خون خداییم ؛
❤️با لطف خدا در پیِ راه شهداییم...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌷 شبتون شهدایی
#گوش_هاى_كر....!
🌷برای منفجر كردن پلی به عمق مواضع دشمن رفته بودیم. بستن مواد منفجره تا اذان صبح طول کشید. چند سرباز عراقى روی پل بودند كه مجید به نماز ایستاد و شروع کرد بلند نماز صبح خواندن.
🌷....چند بار به پایش زدم، صدایش را كم نکرد. بعد نماز گفت: نماز صبح را باید بلند خواند، چرا مى ترسيد! خدا گوشهای آنها را کر مى كند!
🌹 به ياد شهید عبدالمجيد آزادی خواهان
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#مجرای_اشک_چشم ‼️
چشماش مجروح شد و منتقلش کردند تهران
محسن بعد از معاینه از دکتر پرسید:
" آقای دکتر مجرای اشک چشمم سالمه .. ؟
میتونم دوباره با این چشم گریه کنم ؟ "
دکتر پرسید :
برای چی این سوال رو میپرسی پسر
جون .. ؟
محسن گفت :
چشمی که برای امام حسین ' علیه السلام
' گریه نکنه به درد من نمیخوره .. "
@salambarebrahimm
#شھید_محسن_درودی
#آیهای_آرامش
نمی خواهم
آنچه را که دوست دارم ، بدست بیاورم
می خواهم...
آنچه را که دوست داری
به دستم بسپاری..!!
أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ
ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻟﺸﮑﺮﻣﻮﻥ و آفتابه آب
ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ؛ ﺩﯾﺪﻡ ﺁﻓﺘﺎﺑﻪ ﻫﺎ ﺧﺎﻟﯿﻪ، ﺗﺎ ﺭﻭﺩﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﻫﻮﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻮﺩ. ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺗﺮ ﻫﻢ ﺁﺏ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ.
ﺯﻭﺭﻡ ﻣﯽ ﯾﻮﻣﺪ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻡ ﺑﺮﺍ ﭘﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﻓﺘﺎﺑﻪ. ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻓﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ، ﯾﻪ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﻡ. ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ:
«ﺩﺳﺘﺖ ﺩﺭﺩ ﻧﮑﻨﻪ، ﻣﯿﺮﯼ ﺍﯾﻦ ﺁﻓﺘﺎﺑﻪ ﺭﻭ ﺁﺏ ﮐﻨﯽ؟»
ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﻓﯽ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺁﺏ ﺑﯿﺎﺭﻩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﮔﺸﺖ، ﺩﯾﺪﻡ ﺁﺏ ﮐﺜﯿﻒ ﺁﻭﺭﺩﻩ.
ﮔﻔﺘﻢ: «ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺟﻮﻥ! ﺍﮔﻪ ﺻﺪ ﻣﺘﺮ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺁﺏ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ، ﺗﻤﯿﺰﺗﺮ ﺑﻮﺩﺍ...»
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻓﺘﺎﺑﻪ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺁﺏ ﺗﻤﯿﺰ ﺁﻭﺭﺩ.
ﺑﻌﺪﻫﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﻡ؛ ﻭﻗﺘﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻤﺶ، خیلی ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺷﺪﻡ.
ﺁﺧﻪ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ #ﻣﻬﺪﯼ_ﺯﯾﻦﺍﻟﺪﯾﻦ ﺑﻮﺩ #ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ_ﻟﺸﮑﺮﻣﻮﻥ
#قهرمان_من
#شهید_مهدی_زین_الدین
4_5774007587242509924.mp3
932.3K
@salambarebrahimm
حسینایعالیدرجات
ایآرامشمنجونمبهفدات
محمد حسین پويانفر
کانال کمیل
ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻟﺸﮑﺮﻣﻮﻥ و آفتابه آب ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ؛ ﺩﯾﺪﻡ ﺁﻓﺘﺎﺑﻪ ﻫﺎ ﺧﺎﻟﯿﻪ، ﺗﺎ ﺭﻭﺩﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﻫﻮﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻮﺩ
سردار شهيد مهدی زين الدين:
در زمان غيبت امام زمان (عج)
چشم و گوشتان به ولی فقيه باشد تا ببينيد
از آن كانون فرماندهی چه دستوری صادر می شود.
کانال کمیل
چی بیشتر از همه اذیت تون میکنه ؟ خاطره ای از مادر #شهیدان_حاج_زمانی👇
دوتا داداش که با فاصله شانزده روز از هم شهید شدند
ولی بعد از دوازده سال به هم رسیدند و کنار هم دفن شدند
آقا محمد حسین حاج زمانی
۱۶ساله
کربلای ۴
شهادت :منطقه ام الرصاص
همونجایی که ۱۷۵ غواص...
اما بازگشت پیکر
۱۲سال بعد ...
آقا محمد حاج زمانی ۱۹ساله
محل شهادت:کربلای ۵
عملیاتی که 🌷حاج حسین خرازی🌷 شهید شدند
مادرشون رو دیدم ،کنار مزار هاشون نشسته بود. یواش یواش اشک میریخت برا خودش؛رفتم جلو و یه کم باهم صحبت کردیم
ازشون پرسیدم
حاج خانوم چی بیشتر از همه اذیتتون میکنه تو این دوره و زمونه؟؟
گفتن
حجاب جوون ها
حجاب جوون ها !!
معتقد بود این پسراش بودند که راهشونو پیدا کردن و راه درست رو رفتند و بچه های خوبی بودند
میگفت:هر چیز مهمی بخواد برامون اتفاق بیافته
میان به خواب من و باباشون بهمون میگن...
یه مادر که شاگرد دو پسر کم سن و سالش شده ....
تهش گفتم
حاج خانوم التماس دعا .
یادش بخیر
چه مادر خوبی بود ...
گلستان شهدای اصفهان
قطعه شهدای کربلای پنج .
شادی روح #مادر این #دو_شهید بزرگمرد #صلوات
#حجاب_تن #حجاب_چشم #حیادر_گفتار #خون_بهای_شهیدان