eitaa logo
سلام بر آل یاسین
23.1هزار دنبال‌کننده
854 عکس
1.4هزار ویدیو
5 فایل
🌾﴿خدایا مرا خرج کارۍ کن که بخاطرش مرا آفریدۍ﴾🌾 رمان آنلاین💫«رنج عشق»💫 هر رۅز دو پاࢪت تقدیم نگاھ مھربونتون میکنیم جمعه ها و روزهاۍ تعطیل پارت نداریم🤗 کانال دوم : @hanakhanum
مشاهده در ایتا
دانلود
۱- این خاله هه بوده ، مریم بعدها پیداش شده 🙃 ۲- به گوشش رسید تموم شد رفت ، حالا شب چه ولوله ای بشه 🤭 ۳-آره واقعا ، اینجور وقتا میثم وعلی لازمیم 💪
۱- آره چون یادش بود ، به خاطر امیرحسین چیزی نگفت دخترمون☺️ ۲- اگه اینو میگفت که گیس و گیس کشی راه میفتاد🤣🤣 ۳- آره خاله خانمم منطقیییییی جواب مریمو به گوش جان قبول میکرد😕 ۴- این پارت بزارید ، پیام بازرگانی شده تو چالش🧎‍♀🧎‍♀😩
۱- طبیعیه عزیزممممم چون منم همینطور بودم 🤛🤜 ۲-اجازه بدید همون شب باشه دیگه ۳- البته اینم بگم همیشه سکوت جواب نمیده ها ، گاهی اوقات طرف مقابل روش زیاد میشه 👌 ۳- شرمنده🙈
دلم میخواست خاله خانومو بزارم رو این سرسره 😡😡 ارسالی همراه خوبمون ، که احساساتش فوران کرده 😂😂😂😂😂 ینی تا این حد🙊🙊
۱- آره متأسفانه ، مریم داره حرفای وحیدو تجربه میکنه 😔 وای اگه وحید بفهمه 😱 ۲- نظر لطفتونه دوست خوبم ، ممنونم که رنج عشقو دنبال میکنید ❤️❤️❤️ ۳-ء🤯🤯
۱- 😳😳 دیگه داره کار به جاهای باریک و حرفای بد بد میکشه ، جمع کنیم بریم 😄 ۲- فکر منم درگیره که چی بنویسم بوخوووودااااااا🙈 ۳- بله بعضیا نفهمن و به قول پیام شماره ی ۱ اسمشو نبر ، هستند 😁
۱- نه دیگه خودتونو کنترل کنید تا آخر داستان با هم باشیم دیگه 🤗 ۲- خاله خانوم شنیده بوده ولی باور نکرده ، هم به خاطر وجود امیر علی هم مهریه ی مریم 🍃 ۳- چقدر خاله چیییی عزیز جان تعارف نکنید ، اینجا هیچ کس غریبه نیست😁 خواهراشم صبح فرستادم ، شبم امیرحسین میاد ، دیگه چی میخواید 😅 ۴- قسم ندید ، بتونم میفرستم 🙏❤️
حاج‌قاسم‌ میگفت : حتۍ اگہ یہ درصد احتمال بدۍ ڪہ یہ نفر یہ‌ روزۍ برگرده‌ و توبہ ڪنہ... حق ندارۍ راجع بھش قضاوت ڪنۍ، قضاوت‌ فقط‌ ڪار‌ خداست ! حواسمون‌ باشہ:› ♥️🍃
«حُبُّكَ فِي قَلْبي وَ إنْ کُنْتَ عاصیاً» عشقِ تو در دل من است، هر چند گنهکارم.. ❤️یا حسیننننننننننننن❤️
🌸‌•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸‌•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸 🌸 ✨﷽✨ بہ قلم ✍ : رفتیم جلو و صدای داد مجتبی رو شنیدم - امیرحسین زحمت همه مونو کشیده درست ، شما نمیخواد نگرانش باشید مطمئن باش همه خواهر برادرا نوکر خودشو خانوادش هستیم ، ولی موندم چرا شما میسوزی خاله ؟ نکنه ی توقع دیگه ای داشتی ؟ - خاله : پاشید جمع کنید خودتونو ، این جور خواهر برادری تونو ثابت کردید که گذاشتید بره دست ی بیوه رو بگیره بیاره تو خونش سرتونو کردید تو برف ، فکر میکنید مردم خرن ؟ این همه گذشتو زن نگرفت نگرفت ، آخرش رفته اینو گرفته! مریم منو میگفت ؟؟؟!!! دیگه صبر نکردم و درو با ضرب باز کردم - میثم : داداش داداش ی لحظه وایستا .... - یک کلمه ی دیگه بشنوم ، دیگه یادم میره خاله سوری نامی تو زندگیم بوده ؟ چطور به خودت اجازه دادی خاله که زن منو اینطور خطاب کنی ؟ بزار برسه ، بعد خودتونو نشونش بدید - آخه این کی هست که بخوام خودمو نشونش بدم - چون خالم هستیو تو خونه من مهمونی ، احترامتو نگه میدارم . وگرنه هر کسی دیگه بود الان جاش بیرون از این خونه بود - خاله : دستت درد نکنه امیرحسین ، هنوز نیومده خانواده تو به خاطرش فروختی ؟ - خانوادم رو چشمم جا دارن تا جایی که بی حرمتی بهم نکنند ولی میخوام اینو بدونم که باید میومدم از شما اجازه میگرفتم با کی ازدواج کنم ؟ نکنه توقع داشتی حالاها حالاها منتظر خانوم دکترتون بمونم ؟ چهار سال تموم منتظرش بودم که برگرده نیومد بعد اون چهار سال کوفتی ، برای همیشه برای خودم تمومش کردم خیلی وقت پیش برای من مرد ، لابد سوءتفاهم شده بود براتون فکر کردید تا الان که ازدواج نکردم منتظر اونم ؟ - خاله : داره برمیگرده - به سلامتی ، به من چه ربطی داره ؟ مادرشی درست نیست که جلوتون بگم ، اما برای اینکه خیال شما و همه رو راحت کنم بگم که دیگه اندازه ی ارزن برام ارزش نداره گریش گرفت - داری اشتباه میکنی امیرحسین ، پشیمون میشی - اگه ی کار درست کرده باشم تو زندگیم ، اون ی کار انتخاب مریمه بد نیست بدونید بنده ، خانواده ی این دخترو با بدبختی راضی کردم ، از سر منو زندگیمم خیلی زیادیه ، با حرفای صد من ی غاز دیگرونم از دستش نمیدم پس دیگه اون ذهنیت پوچی که تو سرتونه رو بریزید بیرون ، این قضیه خیلی سال پیش برای من تموم شده برای شمام باید تموم بشه - تو این دختر چی دیدی که اینطور خالتو داری بخاطرش خار می کنی ، هان ؟ - اونقدری ازش دیدم که بخوام تا آخر عمرم نوکرش باشم خالمم کسی خارش نکرده این خودشه که احترام شو حفظ نکرده - دایی مرتضی : تمومش کن آبجی ، بسه دیگه - راضیه ، مریم کجاست ؟ - اتاق زینبه داداش رفتم به سمت اتاق زینبو درشو باز کردم دیدم نشسته روی تخت و پاهاشو جمع کرده و سرشو روی زانوهاش گذاشته . 🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸 ┄•●❥ @salambaraleyasin1401 🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴 ارتباط با ما https://eitaa.com/hoseiny110