به به ، خوشحالم که میبینم از هر قشری مخاطب داریم 😍😍
راستش بیشتر قصدم این بود که این رمانو مخاطبین نزدیک به ازدواج
بخونند ، بالاخره هنوز اول راه هستید و انشالله که مطالب رمان باعث بشه با دید باز تری وارد زندگی متاهلی بشید
ممنون که به دوستانتون ما رو معرفی میکنید ❤️❤️❤️❤️
۲- خدا رو شکر این دفعه تونستم عیدی بزارمو شرمنده ی شما نباشم
🌺🌺🌺
۳- راه نمیره ، رژه میره 😁😁
۱- نه عزیزم مشکلی براشون نداشت
از نظر حوصله داشتن هم آقا امیرحسین خیلی بیشتر از مریم حوصله داره
۲و ۳ و ۴ -فقط اینو میتونم بگم که خیلی پایه اید ، نظرتون در مورد گلریزون چیه 🤣🤣
بچه ها بیایید امشب بعد از نماز برای تمام عزیزانی که هنوز خدا بهشون فرزندی عنایت نکرده ، امن یجیب بخونیم
انشالله به زودی خبر نینی خریدنتونو بشنویم 😊🙈
۲- گورررررمه سبزیییییی😋😋
۱ و ۳-ببینید دوستان خوبم ، آفرینش عالم به این صورته که ذره ای کار نیک یا بد اگر انجام بدیم به خودمون برمیگرده ، شما محبتت رو داشته باش و بدون خستگی و بی هیچ چشم داشتی به خانوادت مهر بورز
بالاخره بهت بر میگرده دیرو زود داره سوخت و سوز نداره 👌
من نمیگما قرآن میگه
مصداق کاملش این آیه هست
✨فمن یعمل مثقال ذرّة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرّة شرّاً یره✨
❤️❤️
•.¸¸.•✫ 🌸🕊🌸 ✫•.¸¸.•
حرکت جوهرهی اصلی انسان است و گناه زنجیر!
من سکون را دوست ندارم؛
عادت به سکون بلای بزرگِ پیروان حق اسـت! سکونم مرا بیچاره کرده ...
خدایا!
به حرمت پای خستهی رقیه سلام الله علیها به حرمـت نگاه خستهی زینب سلام الله علیها به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر عج الله
به ما حرکت بده!
#شهید_عباس_دانشگر🌷
@salambaraleyasin1401
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸
🌸
✨﷽✨
#ࢪَنْجِ_عشـــق♥
#رمان_آنلاین
بہ قلم ✍ : #میم_فࢪاهانے
#قسمت363
- بابا بزرگ : مریم جان اون کلمن بزرگه رو بردار سریع ی شربت درست کن ، امیرحسین با خودش ببره
پنج شنبه است ی خیراتی هم میشه
- ممنون حاج آقا ، شرمنده میکنید
- خواهش میکنم پسرم ، دشمنت شرمنده باشه
همینطور که شربت گلاب زعفران درست میکردم گفتم : میخوای بیام کمک تا خورده ریزارو جمع کنیم
- نه ، کارگر اونجاست ، مناسب شما نیست که اونجا باشی
قابلمه رو برداشتو برد تو ماشین
منم چند قالب یخ انداختم تو کلمنو
درشو بستم
وقتی دوباره برگشت ، امیر علی گفت : عمو امیرمحمدو زینبو میاری اینجا ؟
نه عمو جون رفتن خونه ی عمو حامد باشه برای ی روز دیگه
- امیرعلی : باشه ، ولی فردا بیارشون
- ببینم چی میشه
- عه ... خالهههههه ، چرا نمیاره ؟
- فردا میارشون ، مگه نه آقا امیرحسین ؟
- شما مگه اون همه لایحه نداری برای نوشتن ، حالا سه تا بچه هم بیان مگه میزارن بنویسی ؟
- شما نگران این چیزا نباش ، منو دست کم گرفتیا !
چند لحظه نگاهم کرد و بعد سری تکون دادو لبخندی زد
و از بابابزرگ و امیر علی خداحافظی کرد
رفتم حیاط دنبالش تا بدرقش کنم
- خانوم خانوما نمیشد جلوی حاج آقا حرف بزنم ، ولی شما خودت خودتو دست کم گرفتی نه من ، که صبح هر چی من گفتم مدام برای من دلیل تراشی کردی
چشمام از زور تعجب درشت شد
- چشماتو دوباره اینجوری نکن که دیگه نمیتونم برم
- چی میگیییی؟!!!
منو بگو که عذاب وجدان داشتم که صبح ناراحت شدی از دستم
- خب ... عذاب وجدانت نتیجه هم داشت ؟
- چه نتیجه ای ؟
- پس به درد نمیخوره
من الان خیلی ناراحتم
برو تو ، بیشتر عذاب وجدان بگیر بلکه ی نتیجه ی مثبتی داشته باشه .
چند لحظه مات زده بهش خیره شدم
و بالاخره منظورشو از نتیجه ی مثبت ، گرفتم چی بود
میخواست من در مورد بچه راضی بشم
زدم به بازوشو گفتم دیگه خیلی سو استفاده گری !
بلند خندید
- برای خودم نمیگم که ، برای دل بچه ها میگم که طفلیا میخوان پول قلکاشونو بِدَن برای نینی
- امیرحسیننننننن !!!
- خیله خب
رفت بیرونو ، خواستم برگردم که سرشو از لای در آورد داخلو گفت : عذاب وجدانت دوزش بالا باشه لطفا چون الان که فکر میکنم میبینم واقعا خیلی ناراحتم
و اومدم برم به سمتش که درو بست
اون روز دیگه نیومد فقط آخر شب تماس گرفت که خونه ی رضوان اینا رفته ، منم بیشتر از دوسوم لایحه ها رو تموم کردم و البته بینش امیرعلیو بردمش پارک ، چون پسرکم حوصلش سر رفته بود و وقتی برگشتم تا دیر وقت بازم نشستم به نوشتن
یک هفته بعد
از دادگاه که اومدم بیرون ، گوشیمو روشن کردم
بیشتر از بیست _ سی تا پیام از امیر حسین بود
اومدم جوابشو بدم که گوشی زنگ خورد
امیرحسین بود
- سلام
داد زد
- معلومه تو کجایی ؟
هیچ میفهمی بیخبری ینی چی ؟
مریم من دو تا عمل داشتم نفهمیدم اصلا چکار کردم
هر چی زنگ زدم به دکتر بابایی هم بر نمیداشت ، ینی اصلا پیش خودت فکر نکردی اینجا یکی نگرانت میشه ؟؟؟
من باهات طِی نکرده بودم هیچ جا بی خبر از من نری
کجا بودید ؟؟؟
جا خورده بودم ، سابقه نداشت اینقدر بد باهام حرف بزنه
دوباره داد زد
- میگم کجا بودید ؟؟؟
- میشنوی یا نه ؟؟؟
🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌸
┄•●❥ @salambaraleyasin1401
🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴
ارتباط با ما
https://eitaa.com/hoseiny110
.
.
آره میشنوه ، فقط کپ کرده ؟
🤭🤭🤭
عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱
https://harfeto.timefriend.net/16754453658294