سلام بر ابراهیم
💢 ظاهرا شام سادهی #رئیسی به مذاق رئیس ۲ قوه دیگر خوش نیامد. تکه پرانی آنها و پاسخ رئیس قضا را ببینی
⭕️ شام پرحاشیه و و چهار نکته
✍️ علی صالحی، پژوهشگر رسانه و اقتصاد
🔹حاشیه نشست سران قوا:
🔸لاریجانی: امشب اطعام مساکین هم کردند
🔹روحانی: نمیدانیم شام را از هیئتهای بغل گرفته بودند یا خودشان درست کرده بودند.
🔸لاریجانی: مخلوط بود.
🔹رئیسی: هیئتی هم باشد تبرک است.
🔹با مختصاتی که اقای لاریجانی و روحانی از شام قوهقضاییه دارند میتوان نتیجه گرفت روال معمول تشریفات از نظر کمیت رعایت نشده است یعنی نه اینکه بیحرمتی شده باشد بلکه محتوای پذیرایی مطلوب این دو نفر نبوده است و لب به گلایه گشودند. بر این اساس باید اینطور تحلیل کرد:
1️⃣ این نمایشی از واقعیتی مترادف با اشرافیت تکنوکرات و لیبرال است که برخی حتی ظرفیت یک شام احتمالا ساده را ندارند تا به اندازه چند دقیقه هم که شده جلوی دوربین تحمل کنند
2️⃣ این نمایشی واقعی از عزم دستگاه قضا برای تغییر رویه عملی در حوزه مدیریت بیتالمال در کنار مبارزه با فساد است... قبلا رسانهها از تغییر صندلی، تشریفات و سفرهای رئیسی گفته بودند اما اقرار رقیب باورکردنیتر است. خصوصا اینکه از یک حرکت بدون برنامهریزی رسانهای صحبت کردند.
3️⃣ این نمایشی از سناریوی گلایهمندان از مبارزه با دانهدرشتها و ترویج اتاقهای شیشهای مدیریت دولتی است با این پیام که قطعا از فرصتهای کوچک برای ابراز گله و مقابله با این جریان امیدبخش نهایت استفاده را میبرند... از هر تریبون و هر جلسهای که فکرش را بکنید!
4️⃣ شاید رئیسی ماهها وقت نیاز داشت تا اعتماد مردم را در حوزه حفظ بیتالمال و عزم واقعی برای مبارزه با فساد در هر سطحی جلب کند اما همانهایی که فریادشان از رسیدگی برخی پروندهها بلند شد و از بگیر و ببندها گله کردند حالا مسیر طی کردن ره صد ساله را یک شبه برای رئیسی فراهم کردند... .
🔹برای قضاوت درباره عملکرد رئیس جدید قوه قضاییه زود است و البته آزمونهای سختی در پیش خواهد بود. آرزوی توفیق داریم و البته نشانههای تحول را دریافت کردهایم./انقلابگرام
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
{ #هیئتی_ها }
امام زمان(عج)
به جمعیت هیئت ها نگاه نمی کند!
به برگزارکنندگان هیئت ها نگاه نمی کند!
به مداح هیئت ها نگاه نمی کند!
به کجا بودن هیئت ها نگاه نمی کند!
به سرمایه هیئت ها نگاه نمی کند!
و...
امام زمان(عج)
آن سومین نفر ،
در یک روضه ی دو نفره ی ، اهل دلی است ...
امام زمان(عج)به دنبال خالص هاست ...
| #مخلص_باشیم |
| #برای_خدا_باشیم |
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
@Panahian_ir1_99457162.mp3
زمان:
حجم:
793K
🏴 #روضه
رفیق حسین(ع) بودن ..
بسیار زیبا👌🏻
🌷#کانال_سلام_بر_ابراهیم
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
"بسم رب الشهداء و الصدیقین"
◀ دعـا کـن فـقـط!
هر شـب وسـطِ های های گریه هایش😢می زد روی شانه ام:
"رفیق! دعا کن منم این طور شهید بشم💔" ؛ .
وقتی از ارباً اربا شدن علی اکبر (ع) می خواند😔،
وقتی از گلوی بریده ی حضرت علی اصغر (ع) می گفت😔،
وقتی از جدا شدن دستان حضرت عباس (ع) می گفت😭،
.
وقتی از بی سر شدن امام حسین (ع) ضجه می زد😭 و .
حتی از اسارت حضرت زینب (س)😔.
یک شب از دستش کلافه شدم، بهش توپیدم: .
"مسخره کردی ما رو هر شب هر شب دوست داری یه شکلی #شهید بشی!😑
.
لبخندی زد و گفت: "حاجی، دعا کن فقط! 😇🙏"
📚برشی از کتاب #سربلند
🌷شهید محسن حججی
#شب_جمعه_یادشهداباذکرصلوات
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
💠هر کِه دارد هوس کرببلا،بسم الله❗️
🔰دانشمند شهید و واعظ شهیرمرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمدکافی خراسانی(ره) فرمود:
🍃مرحوم حاج شیخ مهدی مازندرانی(ره) درکربلا زندگی میکردند که حدود پنجاه سال در رواق حرم امـام حسین(ع)منبرمی رفتند. ایشان چند جلدکتاب به نام های کوکب الدّری، معال السبطین،شجرۀ طوبی وآثارالحسین(ع) به نگارش درآوردند.درکتاب آثار الحسین(ع) ایشان آمده است که:
درمازندران فردی به نام ملّا عبّاس چاووش زندگی میکرد كه هرسال پرچمي بردوش گرفته وهـمراه عـدّه اي ازمردم به دنبال اين پرچم چاووشيش عازم کربلا می شدند. برای او یک سال مشکلی پیش آمد که تصمیم گرفت که به کربلا نرود،حدود سی نفر ازجوانان روستا آمدند وگفتند:ملّا عبّاس بیا به کربلا برویم. گفت:من امسال گرفتاری ای دارم که نمی توانم بیایم،آن جوانان به او کمک کردند تا گرفتاری اش برطرف گردد.
ملّا عبّاس چاووش پرچم را برداشت وگفت: هرکِه دارد هوس کربُبَلا بسم الله! ملّا عبّاس چاووش به راه افتاد،جمعّیتی از مردم از اطراف هم جمع شدند و شهربه شهر را طی کردند تا اینکه به نزدیکی های کربلا رسیدند و در منزلگاهی توّقف کردند.سرشب ملّا عبّاس گفت:رفقا امشب چـه شبی است؟
گفتند:امشب شب جمعه است.گفت: رفقا آن چراغها را می بینید؟ گفتند: آری! گفت: آن چراغهـا، چراغ های گلدسته های حرم امام حسین(ع) است.یک منزل بیشتر تا کربلا نمانده، می دانم خسته اید امّا بیایید چون امشب شب جمعه شب زیارتی امام حسین(ع) است این منزل را هم بیایید برویم تا شب جمعه،امام حسین(ع) را زیارت کنیم.
همه مشرّف صحن امام حسين(ع)شدند، همین که رسیدند جوانان دورش را گرفتند وگفتند: ملّا عبّاس یادت هست شب های جمعه که ما در مازندران در ده مان بودیم،دورت جمع می شدیم و تـو نوحه می خواندی،ما هم برای امام حسین(ع) سینه می زدیم،امشب هم شب جمعه است که به کربلا،به صحن و سرايش آمدیم.
گفت: چَشْم، امشب هم برایتان نوحه می خوانم.
ملّا عبّـاس می گوید: من بـا خـودم گـفتم بـه حرم امام حسین(ع)می روم و برایـشان زیارت می خوانم، بعـد بالای سـر امام حسیـن(ع) میرویم و دفترچۀ نوحه ام را باز می کنم، هـر نوحه ای که آمـد، همـان را می خوانم.
گفت:بالای سر امام حسین(ع) آمدیم دفترچۀ نوحه ام را درآوردم،وقتی بازش کردم دیدم سرصفحه نوحۀ علی اکبر آمد، فهمیدم این اشارۀ خودِ ابی عبدالله است.گفت: نوحۀ علی اکبر را خواندم،حالا شما مناسبت ها را ببینید؛ این جوانان، سفر اوّلشان، حرم امام حسین، دل شب جمعه و نوحه علی اکبر(ع)، چه حالی پیداکرديم. بعد به رفقا گفتم بس است، برویم استراحت کنیم. همه به منزلگاه آمدیم، خسته و مانده افتادیم وخوابمان برد.
ملّاعبّاس می گوید:تا خوابم برد، در عالم رؤیا دیدم کسی درِ اتاق را می زنـد،من برخاستم کـه ببینم کیست.دیـدم غلام سیـاهی است، به مـن سلام کرد وگفـت: ملّا عبّـاس چـاووش شمـایید؟ گفتم: بله! گفت: آقا فرمودند به رفقا بگویید آماده شوند، ما می خواهیم به دیدن شما بیاییم. گفتم:آقا کیست؟
گفت: آقاکیست، آقا همانی است که این همه راه را به عشق و علاقة او آمده اید. گفتم:آقـا امـام حسین(ع) را می گویی! گفت:آری!
گفتم: امام حسین(ع) می خواهند اینجا بیایند.گفت:آری.
گفتم : کجا هستند؟ما برای پا بوسی شان می رویم. گفت: نه آقا فرموده من خودم می آیم.
ملّا عبّاس می گوید: در عالم رؤیا رفقـایم را خبرکردم، همه مؤدّب نشستیم کـه الآن آقا می آیند.
طولی نکشید که دیدم درِاتاق باز شد، مثل اینکه خورشید طلوع کرده بود، نوری ظاهرشد. من و رفقایم آمدیم بلند شویم که آقا اشاره کرده و فرمودند:ملّا عبّاس شما را جان حسین(ع) بنشینید.
شماخسته اید، تازه رسیده اید راحت باشید. احوال یک یک ما را پرسیدند. ناگاه فرمودند: ملّا عبّاس.
گفتم: بله آقاجان. فرمود:می دانی چرا امشب اینجا آمدم ؟گفتم:نه آقاجان، فـرمود : من بـا شمـا سه کار داشتم. گفتم : آقا جانم چیست ؟
فرمود: اولاً بدانید هرکِه زائر ما باشد، ما هم به دیدنش می رویم.
فرمود: ملّا عبّاس کار دوّم هم این است که شب های جمعه وقتی در مـازندران جلسه دارید و دور هـم جمع مي شويد،پیرمردی دمِ در می نشیند وکفش ها را مرتّب می کند، سلام حسین(ع)را به او برسان!
امام(ع) فرمود:ملّا عبّاس کار سوّم هم این است که آمدم به تو بگویم: اگردو مرتبه رفقایت را شب جمعه به حرم آوردی.گفتم: بله آقا. دیدم بغض راه گلویشان را گرفت. گفتم: آقا جان چه شد ؟فرمود: ملّا عبّاس اگر دو مرتبه رفقایت را شب جمعه به حرم آوردی و خواستی نوحه بخوانی، دیگر نوحۀ علی اکبر را نخـوان. گفتـم: چرا نخـوانم، مگر بد خـواندم، غلـط خـواندم؟! فرمود: نه! گفتم: پس چرا نخوانم؟
فرمود: عبّاس، مگر نمی دانی شب های جمعه مادرم فاطمه زهرا(س) به کربلا می آید؟ شب های جمعه فاطمه، با اضطراب و واهمه آید.
📚کرامات الحسینیّه(ع) ج۲، ص۱۱
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0