🕋 در برابر سیاست آمریکا برای به جان هم انداختن مسلمانان هشیار باشید
👈 این است فلسفهی برائت از مشرکان در حج
🔻رهبرانقلاب، در #پیام_حج۹۷:
🔸️امروز به رفتار آمریکای مستکبر و جنایتکار بنگرید. سیاست اصلی آن در برابر اسلام و مسلمین، جنگافروزی است.
🔹️خواست و تلاش خباثتآلود آن، کشتار مسلمانان به دست یکدیگر است.
🔸️ظالمانی را به جان مظلومانی انداختن، از جناح ظالم پشتیبانی کردن، به دست او جناح مظلوم را بیرحمانه سرکوب کردن، و آتش این فتنهی هولناک را همواره تیزوتند کردن.
🔹️مسلمانان باید #هشیار باشند و این سیاست شیطانی را خنثی کنند. حج زمینهساز این هشیاری است، و این است فلسفهی #برائت_از_مشرکان و مستکبران در #حج. ۹۷/۵/۲۸
#Hajj2018
https://eitaa.com/salambarebraHem
۲۹ مرداد ۱۳۹۷
سفیرآمریکا (بعد از شکست اولیه کودتا)به مصدق: آمریکا نمیتواند شما را به رسمیت بشناسد و با شما مثل نخست وزیر قانونی رفتار نماید.آمریکا دولت زاهدی را دولت قانونی میداند.مصدق بااینکه این همه به آمریکا اعتماد داشت بازم آمریکاییها سر بزنگاه پشتش رو خالی کردند و کنار زدنش.
https://eitaa.com/salambarebraHem
۲۹ مرداد ۱۳۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب(96/3):
دکتر #مصدق به آمریکایی ها حسن ظن داشت ،بلکه ارادت داشت……آن کسی که عامل #کودتا علیه دکتر مصدق شد، یک آمریکایی بود……با اینکه نهضت ملی نه حکومت دینی بود نه انقلابی……
https://eitaa.com/salambarebraHem
۲۹ مرداد ۱۳۹۷
#بسته_توییت
کودتای 28 مرداد
⏪ نتیجه #تراژدی_اعتماد_به_آمریکا این است که مصدق از همان اول تاسیس جبهه ملی هفتهای یك شب با ویلز،مستشار سفارت آمریكا و دكتر گرنی و ویشر از اعضای سفارت،دیدار میکرد اما در آخر با این کدخداپرستی مصدق باز هم آمریکایی ها به او بدعهدی کردند که باعث سقوط وی و غارت منابع ملی ایران شد
💬 نازنین کمالی
⏪ میدونستید مصدق تو یه سخنرانی تو آمریکا گفته بود: "چون مسئله نفت به وسیله انجام مذاکرات مستقیم هنوز حل نشده اینجانب تصمیم گرفتم که از دولت آمریکا تقاضای وام کنم و عواید نفت ایران را وثیقه وام قراردهم تا بدین وسیله چرخهای اقتصادی کشور را به راه بیندازم"؟
(روزنامه داد, آبان 1330)
ر💬 زنانس
⏪ غیرقابل اعتماد بودن آمریکا را نباید فقط در قضایای ۲۸ مرداد و برجام و یا حتی در جغرافیای ایران خلاصه کرد..
در طول تاریخ، هر دولت و ملتی به آمریکا اعتماد کرد، سیلی خورد؛ شوروی سابق و گورباچفش، مصر و مرسیاش و ترکیه و اردوغانش، همگی قربانیان #تراژدی_اعتماد_به_آمریکا هستند..
💬 آسید پویان حسین پور
⏪ جهان سوم جایی است که 60 سال پیش رسانه ی بی بی سی به عنوان یکی از عاملین کودتا عمل میکند و 60 سال بعد همین بی بی سی مرجع یک مشت یابو برای متهم کردن آیت الله کاشانی به همراهی با کودتای خودساخته اش میشود .
یابو نباشید لطفا
💬 سیروس
⏪ یه عده هستن هم طرفدار مصدق هستن هم طرفدار امریکا و هم طرفدار شاه، با اینا کاری نداشته باشید. اینا مشکل از ساغی شونه وگرنه خودشون مشکل ندارن
💬 محمد بینایی
https://eitaa.com/salambarebraHem
۲۹ مرداد ۱۳۹۷
۲۹ مرداد ۱۳۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساشا سبحانی پسرسفیر سابق ایران در ونزوئلا : به من بگید ساعتتو 80 میلیون خریدی ناراحت میشم چون 180 میلیون پولشو دادم...
#اشرافیت
#تازه_به_دوران_رسیده
ما را به دیگران معرفی کنید👇
https://eitaa.com/salambarebraHem
۲۹ مرداد ۱۳۹۷
۲۹ مرداد ۱۳۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 افشاگریهای بسیار مهم #ابوترابی عضو کمیته تفحص از #دوتابعیتی ها:
🔺یک مقام تراز بالا (بالاتر از وزیر) در زمان تحصیل در اسکاتلند تابعیت انگلیس گرفته است!
https://eitaa.com/salambarebraHem
۲۹ مرداد ۱۳۹۷
🌺 #تمام_زندگی_من
قسمت سی و دوم : حلال
در رو بست و اومد تو ... وارد حال که شد چشمش به آرتا افتاد ... جلوی شومینه، نشسته بود بازی می کرد ...
- خوبه شبیه تو شده، نه اون شوهر عوضیت ...
مادرم با دلخوری اومد سمت ما ...
- این تمام احساستت بعد از سه سال ندیدن دخترته؟ ... خوبه هر بار که زنگ می زد خودت باهاش حرف نمی زدی ... اون وقت شکایت هم می کنی ...
تا زمان شام، نشسته بود روی مبل و مثلا داشت روزنامه می خوند ... اما تمام حواسم بهش بود ... چشمش دنبال آرتا می دوید ... هر طرف که اون می رفت، حواسش همون جا بود ...
میز رو چیدیم ... پرده ها رو کشیدم و حجابم رو برداشتم ...
- کی برمی گردی؟ ...
مادرم بدجور عصبانی شد ...
- واقعا که ... هنوز دو ساعت نیست دیدیش ...
- هیچ وقت ...
مادرم با تعجب چرخید سمت من ... همین طور که می نشستم،گفتم ...
- نیومدم که برگردم ...
پاهاش سست شد ... نشست روی صندلی ...
- منظورت چیه آنیتا؟ ... چه اتفاقی افتاده؟ ...
نمی دونستم چی باید بگم ... اون هم موقع شام و سر میز ... بی توجه به سوال، خندیدم و گفتم ...
- راستی توی غذای من، گوشت نزنید ... گوشت باید ذبح اسلامی باشه ... بعید می دونم اینجا گوشت حلال گیر بیاد...
پدرم همین طور که داشت غذا می کشید ... سرش رو آورد و بالا و توی چشم هام خیره شد ...
- همین که روش آرم مسلمون ها باشه می تونی بخوری؟...
از سوالش جا خوردم ... با سر تایید کردم ...
- هفته دیگه دارم میرم هامبورگ ... اونجا مسلمون زیاد داره ...
و مادرم با چشم های متعجب، فقط به ما نگاه می کرد ...
.ادامه دارد....
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🌷سلام بر ابراهیم
https://eitaa.com/salambarebraHem
۲۹ مرداد ۱۳۹۷
🌺 #تمام_زندگی_من
قسمت سی و سوم : روزهای خوش من
راحت تر از چیزی بود که فکر می کردم ... اون شب، دو رکعت نماز شکر خوندم ... خیلی خوشحال بودم ... اصلا فکر نمی کردم پدرم حاضر به پذیرش من بشه ... هیچی ازم نپرسید... تنها چیزی که بهم گفت این بود ...
- چشم هات دیگه چشم های یه دختربچه نازپرورده نیست... چشم های یه آدم بالغه ...
شاید جمله خاصی نبود اما به نظر من، فوق العاده بود ...
پدرم کم کم سمت آرتا رفت ... اولین بار، یواشکی بغلش کرد... فکر می کرد نمی بینمش ... اما واقعا صحنه قشنگی بود ... روزهای خوشی بود ... روزهایی که زیاد طول نکشید ...
طرف قرارداد پدرم، قرارداد رو فسخ کرد و با شرکت دیگه ای وارد معامله شد ... اگر چه به ظاهر، غرامت فسخ قرارداد رو پرداخت کرد اما شرکت تا ورشکستگی پیش رفت ...
پدرم سکته کرد ... و مجبور شدیم همه چیز رو به خاطر پرداخت بدهی بانک، زیر قیمت بفروشیم ...
فقط خونه ای که توش زندگی می کردیم با مقداری پول برامون باقی موند ... پدرم زمین گیر شده بود ... تنها شانس ما این بود ... بیمه و خدمات اجتماعی، مخارج درمان و زندگی پدر و مادرم رو می دادن ...
نمی دونم چرا ... اما یه حسی بهم می گفت ... من مسبب تمام این اتفاقات هستم ... و همون حس بهم گفت ... باید هر چه سریع تر از اونجا برم ... قبل از اینکه اتفاق دیگه ای برای کسی بیوفته ...
و من ... رفتم ...
ادامه دارد....
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🌷سلام بر ابراهیم
https://eitaa.com/salambarebraHem
۲۹ مرداد ۱۳۹۷
۲۹ مرداد ۱۳۹۷