❣﷽❣
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم ۱۵
یه گوشه از آداب نماز
استاد پناهیان:
در نماز زمانی که ایستاده اید نگاهتون باید به کجا باشه؟👀
👈🏻" به محل سجده یعنی مهر."
زمانی که می روید به رکوع باید نگاهتون کجا باشه ؟
اگه موقع رکوع چشمت به مهر باشه پلکت میاد بالا
اونوقت بی ادبیه هااااا...
آدم اینقدر پیش خدا چشمشو نمیاره بالا☺
یعنی همون: پاتو جفت کن توی سربازی!✌️🏻
تو رکوع باید نگاهتو بدوزی به پایین پاها ...
ای رکوعت شاخه ی پر بار دل
ای تواضع از نگاه تو خجل
بر دو کتفم داغ قربانی بزن
یا به سر تاج سلیمانی بزن...
💠نماز رعایت ادبه . وقتی تشهد می خونید نگاهتون باید کجا باشه ؟
اگه به مهر باشه چشمت دوباره زاویش زیاد میشه!
توی تشهد اگه نگاهت به مهر باشه، "زاویه ی پلک چشم میاد بالا" بازم بی ادبیه!
ادب رو رعایت کن.😐👆🏻
باید به زانوهات نگاه کنی وقت تشهد.چشمتو به مهر ندوز...
آداب نماز خیلی مهم هست. بعضیا بدون رعایت ادب می خوان از همون اول عشق بازی کنن با خدا
تو اول باید حساب ببری از خدا. بعدش لذت معنوی خودش میاد....🌺🌺🌺
نمازت رو مودبانه بخون تا فایده ی نماز رو ببری.
دنبال عشق بازی با خدا نباش فعلا.
یه مدت باید فقط از خداوند متعال حساب ببری.😊
#ادامه_دارد...
🌷سلام بر ابراهیم
https://eitaa.com/salambarebraHem
سه تا حمله به سفارت کنسولگری ایران در حدود یک هفته
#بصره
فنلاند
و پاریس؛
البته برای #شرق و بقیه غربستیزانِبینقطه😉 اخبار اروپا اهمیت نداره و این عراقه که درجه اهمیتش بالاست، یه چوب کبریت تو کنسولگری هم بهشون فشار میاره
.حسین ساجدی.
https://eitaa.com/salambarebraHem
#داستان_کوتاه
🌿هدیه امام حسین علیهالسلام به امیرکبیر
آیت الله اراکی نقل کرده اند : شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت .
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه مولایم حسین است!
گفتم: چطور؟
با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم می رفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! دو تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود!
از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت:
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.
📚 منبع : کتاب آخرین گفتارها
💝همراهی شما باعث دلگرمی است
https://eitaa.com/salambarebraHem
آوای مادرانه - عاشورا.mp3
15.35M
#صوت
رادیو #آوای_مادرانه این بار روایتگر واقعهی کربلاست!
قسمت اول: کشتی نجات
https://eitaa.com/salambarebraHem
سلام بر ابراهیم
قاسم ابن الحسن های انقلاب خمینی آیا شهید مرحمت بالازاده را می شناسید؟ تولد: ۱۷ خرداد ۱۳۴۹ روستای
چگونه یک نوجوان ۱۳ساله مجوز ورود به جبهه را گرفت؟👇🏻
در یکی از روزهای سال ۱۳۶۲ ، زمانی که حضرت آیت الله خامنه ای ، رئیس جمهور وقت، برای شرکت در مراسمی از ساختمان ریاست جمهوری ،واقع در خیابان پاستور خارج می شدند، در مسیر حرکتش تا خودرو، متوجه سر و صدایی شدند که از همان نزدیکی شنیده می شد.
صدا از طرف محافظ ها بود که چند تای شان دور کسی حلقه زده بودند و چیزهایی می گفتند، صدای جیغ مانندی هم دائم فریاد می زد : " آقای رئیس جمهور ! آقای خامنه ای! من باید شما را ببینم."
حضرت آقا از پاسداری که نزدیکش بود پرسیدند: " چی شده؟ کیه این بنده خدا؟ "
پاسدار گفت: " نمی دانم حاج آقا، موندم چه طور تا این جا تونسته بیاد جلو"
پاسدار که ظاهرا مسئول تیم محافظان بود ، وقتی دید آقا خودشان به سمت سر و صدا به راه افتاده اند، سریع جلوی ایشان رفت و گفت : " حاج آقا شما وایستید، من میرم ببینم چه خبره"
بعد هم با اشاره به دو همراهش ، آن ها را نزدیک حضرت آقا مستقر کرده و خودش به طرف شلوغی می رود.
کمتر از یک دقیقه طول کشید تا برگردد و می گوید: " حاج آقا! یه بچه است ، میگه از اردبیل کوبیده اومده این جا با شما کار واجب داره، بچه ها میگن با عز و التماس خودش رو رسونده تا این جا ، گفته فقط می خوام قیافه ی آقای خامنه ای رو ببینم، حالا می گه می خوام باهاش حرف بزنم."
حضرت آقا می فرمایند: " بزار بیاد حرفش رو بزنه وقت هست."
لحظاتی بعد پسرکی ۱۲_۱۳ساله از میان حلقه ی محافظان بیرون آمده و همراه با سر تیم محافظان ، خودش را به حضرت آقا می رساند. صورت سرخ و سرمازده اش خیس اشک بود، در میانه راه حضرت آقا دست چپش را دراز کرده و با صدای بلند می فرمایند: " سلام بابا جان خوش آمدی"
نوجوان با صدایی که از بغض و هیجان می لرزیده به لهجه غلیظ آذری می گوید: " سلام آقا جان! حالتان خوب است؟"
حضرت آقا دست سرد و خشکه زده ی پسرک را در دست گرفته و می فرمایند:" سلام پسرم!حالت چطوره؟"
پسر به جای جواب سر تکان می دهد.
حضرت آقا از مکث طولانی پسرک می فهمند زبانش قفل شده، سر تیم محافظان می گوید:" اینم آقای خامنه ای !بگو دیگه حرفت را"
ناگهان حضرت آقا با زبان آذری سلیس می فرمایند:"شما اسمت چیه پسرم؟"
پسر که با شنیدن گویش مادری اش انگار جان گرفته بود، با هیجان و به ترکی می گوید:" آقا جان من #مرحمت هستم . از اردبیل تنها اومدم تهران که شما رو ببینم."
حضرت آقا دست مرحمت را رها کرده و دست روی شانه او گذاشته و می فرمایند:" افتخار دادی پسرم. صفا آوردی. چرا این قدر زحمت کشیدی؟بچه ی کجایی اردبیل هستی؟"
مرحمت که حالا کمی لبانش رنگ تبسم گرفته بود می گوید:" انگوت کندی آقا جان!"
حضرت آقا می پرسند:" از چای گرمی؟"
مرحمت انگار هم ولایتی پیدا کرده باشد زود می گوید:" بله آقا جان! من پسر حضرتقلی هستم."
حضرت آقا می فرمایند:" خدا پدر و مادرت رو برات حفظ کنه."
مرحمت بالازاده می گوید:" آقا جان!من از اردبیل آمدم تا این جا یک خواهشی از شما بکنم."
حضرت آقا عبایش را که از شانه راستش سر خورده بود درست کرده و می فرمایند:" بگو پسرم چه خواهشی؟"
شهید بالازاده می گوید: آقا ! خواهش می کنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید دیگر روضه #حضرت_قاسم_(ع) را نخوانند!
حضرت آقا می فرمایند:"چرا پسرم؟"
شهید بالازاده به یکباره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده می گوید:" آقا جان!حضرت قاسم (ع) ۱۳ ساله بود که امام حسين علیه السلام به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم #۱۳_ساله ام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی دهد به جبهه برود و هر چه التماسش می کنم، می گوید: ۱۳ساله ها رو نمی فرستیم، اگر رفتن ۱۳ساله ها به جنگ بد است،پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا می خوانند؟"😭😭
و شانه های شهید بالازاده آشکارا می لرزد.
حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشته و می فرمایند:" پسرم ! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است." شهید بالازاده هیچ چیز نمی گوید، فقط گریه می کند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش می رسد.
حضرت آقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش می گیرند و رو به سر تیم محافظانش کرده و می فرمایند:" آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی(امام جمعه وقت تبریز ) تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ماست، هر کاری دارد راه بیندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش، بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل، نتیجه را هم به من بگویید."
حضرت آقا خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و می فرمایند:" ما را دعا کن، پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن، سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان."
#امنیت_اتفاقی_نیست
💞کپی مطالب فقط با لینک کانال جایز است. همراه ما باشید👇🏻
https://eitaa.com/salambarebraHem
🕊مرحمت بالازاده
بچه های تیپ عاشورا چهره مهربان و جدی شهید بالازاده را از یاد نمی برند.بیشتر اوقات در کنار فرمانده ی شهیدش" مهدی باکری" دیده می شد .
سرانجام در روز ۲۱اسفند ۱۳۶۳ در جزیره مجنون در عملیات بدر با فاصله کمی از شهادت مرادش، شهید باکری ، بال در بال ملائک گشود و میهمان سفره حضرت قاسم علیه السلام شد.
🌷 #شهید_مرحمت_بالازاده🌷
🌹یاد شهدا با صلوات
https://eitaa.com/salambarebraHem
چه شیرانی دردامان زنان انقلابی پرورش یافتند.
حق دارند دشمنان که می خواهند تقدس زن و مادر بودن را با شبکه های پوچ ماهواره ای و آموزش های ضد دین،به لجن بکشند.تا از به و جود آمدن شیر مردانی چون #مرحمت_بالازاده و... جلوگیری کنند.
راستی چه قدر جای زندگی این شهید در کتاب های درسی نوجوانان ما خالی است....
#امنیت_اتفاقی_نیست
💞کپی مطالب فقط با لینک کانال جایز است.
https://eitaa.com/salambarebraHem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #فیلم | خونی شده زلف سیاه قاسم
▪️غوغایی دیگر از حاج محمود کریمی
💔پیشنهاد دانلود
💌همراه ما باشید👇
https://eitaa.com/salambarebraHem
سلام بر ابراهیم
❣﷽❣ #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم ۱۵ یه گوشه از آداب نماز استاد پناهیان: در نماز زمانی که ایستاده ا
❣﷽❣
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم ۱۶
استاد پناهیان:
خداوند بی دلیل کاری رو عمود خیمه ی دین قرار نمیده.😊
معلومه که در این نماز اسراری هست 💫
منتها تا میگن "نماز خوب" ذهن تون تو نمازهای اولیای خدا نره.😐
"ما هیچ کارمون شبیه اولیای خدا نیست
که حالا نمازمون مثل نماز امیرالمومنین علی علیه السلام بشه "😐
امیر المومنین علی علیه السلام هنگام وضو گرفتن رنگ چهره اش تغییر می کرد از شدت خوف خدا.🌟
خب اینجور تبلیغ کردن در مورد نماز،
به کلی ما رو نا امید میکنه خب ما که هیچ وقت اینجور نخواهیم شد.😔
یادم هست در جبهه های جنگ نقل شده بود که شهید آیت الله دستغیب می فرمود:
"من حاضرم هفتاد سال عبادتم رو بدم تا بجاش دو رکعت نماز پای خاکریز بچه های رزمنده رو بهم بدن که من با خیال راحت از این دنیا برم"✨
بچه های رزمنده ای که عبادتشون خیلی ارزشمند بود برای خدا
ما اونجا بودیم یکبار که با هم گفتگو می کردیم
می گفتیم: راستی بچه ها تا حالا سر سجاده ی عبادت رنگتون پریده از خوف خدا؟؟؟❓❗❓
همون بچه های نازنین می گفتن:
نه!!!
بعدشم شهید می شدن.
خب اینکه انسان رنگش بپره از خشیت الهی کار ساده ای نیست.🙂
ما ها خیلی هنر کنیم از بس با خدا فاصله داریم گاهی فقط دلمون تنگ بشه برای خدا . همین!!!!😉
خشیت کار عارفان نسبت به حضرت حق هست.
نماز امیرالمومنین رو آدم در نظر می گیره دیگه از خودش نا امید میشه.
خب برای اینکه ما نماز خوب خوندن رو فرا بگیریم و آغاز کنیم
باید جلوی قدم خودمون رو نگاه کنیم ببینیم ما چه قدمی می تونیم برداریم.
ادامه داره
🔹قدم اول نماز رو مودبانه و با رعایت آدابش بخونیم
🔹🔹تا جایی که میشه صحیح و عربی بخونیم. سجاده پهن کنیم. اذان و اقامه بگیم. نگاهمون به اطراف نباشه. ظواهر رو کاملا رعایت کنیم😊.
فعلا حضور قلب توی نماز لازم نیست........!
#ادامه_دارد
🌷سلام بر ابراهیم
https://eitaa.com/salambarebraHem
1_26734195.mp3
1.44M
🎙 #صوت
شفاعت حضرت علی اصغر علیه السلام، باب الحوائج
🔹حجت الاسلام بندانی
https://eitaa.com/salambarebraHem
#داستان_کوتاه
🏴شخصی بود که چندان مقید به احکام شرعی نبود، ولی هر وقت در مسیرش به بیرق و پرچم مجالس عزاداری امام حسین علیه السّلام برمی خورد، به حضرت سلام می داد.
💚آن شخص از دنیا رفت و به پرونده ی اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند جهنّمی تمام عیار است.
لذا حکم صادر شد او را به جهنّم ببرند. ملائکه پرونده ی او را گرفتند و او را به سمت جهنّم بردند.
🏴در بین راه آن شخص بیرق امام حسین علیه السّلام را دید. محکم ایستاد و به ملائکه ای که او را می بردند گفت من در دنیا هیچوقت بدون سلام کردن از این بیرقها رد نشدم و الآن هم باید بروم یک سلام بکنم، بعد با شما به جهنّم می آیم. ملائکه گفتند نمی شود، کار تو تمام است و باید به جهنّم بروی.
💚تا این گفتگو بین آنها در گرفت، حضرت اباعبدالله علیه السّلام که پای آن بیرق ایستاده بودند یک نگاه به آنها کردند و با همین نگاه، آن شخص و ملائکه ی همراهش، خود را در حضور حضرت مشاهده کردند.
🏴حضرت فرمودند گفتگوی شما بر سر چه بود؟ ملائکه پرونده ی اعمال آن شخص را تقدیم حضرت کردند. حضرت نگاهی به آن کردند و به آن شخص فرمودند: این چیه؟ (یعنی چیز خوبی نیست) و پرونده را به ملائکه پس دادند. ملائکه هم راه افتادند تا آن شخص را به جهنّم ببرند؛ امّا در بین راه متوجّه شدند که به سمت بهشت می روند. خیلی تعجّب کردند.
💚به پرونده ی آن شخص نگاه کردند، دیدند حضرت با همان نگاهشان زیر نامه ی اعمال آن شخص نوشته اند: یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ الحَسَناتِ: ای کسی که بدیها را به خوبی تبدیل می کنی. ملائکه هم آن شخص را به بهشت بردند و تحویل دادند.
✨عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی
📗 مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیب
🌿🌹همراه ما باشید
https://eitaa.com/salambarebraHem