15.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زندگی_به_سبک_شهدا
ماجرای کشتی شگفتانگیز « #ابراهیمهادی »
🏆«پهلوون» برگی از خاطرات زندگی شهید «ابراهیم هادی»
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
https://eitaa.com/salambarebraHem
855.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهیدانھ 🌹
خدا گاهی از طریق آدمایی که می ذاره
سرراهت بهت میگه من کنارتم ...
مثلا یکی مثل #ابراهیمهادی❤️
🌷 کانال_سلام_بر_ابراهیم
https://eitaa.com/salambarebraHem
#ابراهیمهادی
دوست امام زمان عج
🌿ابراهیم را دیدم ؛ خیلی ناراحت بود ؛ پرسیدم چیزی شده ؟ گفت:دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسایی؛ هنگام برگشت درست مقابل مواضع دشمن ماشا الله عزیزی رفت روی مین و شهید شد. عراقی ها تیر اندازی کردند ما مجبور شدیم برگردیم.
🌹تازه فهمیدم ابراهیم نگران بازگرداندن همرزمش بوده.
هوا که تاریک شد وابراهیم حرکت کرد. نیمه های شب برگشت ؛آنهم خوشحال و سرحال!
مرتب داد میزد امدادگر؛امدادگر ،سریع بیا، ماشاالله زنده است!
🌿بچه ها خوشحال شدند. مجروح را سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب.
ولی ابراهیم گوشه ای نشست و رفت توی فکر ...
رفتم پیش ابراهیم گفتم چرا توی فکری؟
با مکث گفت ماشالله وسط میدان مین افتاد؛ آنهم نزدیک سنگر عراقی ها.
اما وقتی رفتم انجا نبود،کمی عقب تر پیدایش کردم و درمکانی امن!!
🌹بعدها ماشاالله ماجرا را اینگونه توضیح داد: خون زیادی از من رفته بود و بی حس بودم.
عراقی ها هم مطمئن بودند زنده نیستم.
حال عجیبی داشتم، زیر لب فقط می گفتم: یا صاحب الزمان(عج) ادرکنی
🌿هوا تاریک شده بود؛ جوانی خوش سیماو نورانی بالای سرم آمد. چشمانم را به سختی باز کردم.
مرا به آرامی بلند و از میدان مین خارج کرد ... و مرا به نقطه ای امن رساند. من دردی احساس نمیکردم.
🌹آن آقا کلی با من صحبت کرد؛بعد فرمودند کسی میآید و شما را نجات می دهد. او دوست ماست!
🌿لحظاتی بعد ابراهیم آمد. با همان صلابت همیشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کردیم.
آن جمال نورانی ابراهیم را دوست خودش معرفت کرد؛خوشابه حالش.
✅کتاب سلام بر ابراهیم۱
🌷#کانال_سلام_بر_ابراهیم
https://eitaa.com/salambarebraHem