#امدادگــر
هرکس می خواست او را پیدا کند ،
می رفت ته خاکــــریز ...
جبهه که آمد ، گفتند امدادگر بشود ؛
هر کس می افتاد داد می زد :
" امدادگر ...! امدادگر ...!"
اگر هم خودش نمیتوانست دیگرانی
که اطرافش بودند داد می زدند :
" امدادگر ...! امدادگر ...!"
خمپـاره منفجـر شد ؛
او که افتاد ، دیگران نمیدانستند
چه کسی را صدا بزنند ...
ولی خودش گفت :
#یازهرا ...! #یازهرا (س)...!
✨سلام ، صبح تون شهدایی
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
✍️اینگونه نبود که امدادگرها فقط کارهای بهداری و رسیدگی به مجروحین را انجام دهند. جاییکه لازم میشد، وسط معرکهی جنگ، خود را به خطر میانداختند و مبارزه میکردند.
.
🔹سیدعلی منتظری در #شهید_آباد بهشهر به دنیا آمده بود؛ مادرش سیده ننه بابایی و پدرش سید علیاکبر نام داشت، با ۷ برادر که همیشه ۳ یا ۴ تای آنها تو جبهه بودند.
🔹اولین بار سال ۶۰ تو ۱۴ سالگی همراه عمویش به کردستان میرود. عمویش آنجا اسیر میشود و سیدعلی هم از ناحیه گردن مجروح.
🔹پس از بهبودی، #امدادگر و سپس #پزشکیار میشود و در سال آخر جنگ، مسوول اورژانس مرکزی شلمچه.🔹در حملهی سنگین بعثیها برای بازپسگیری شلمچه، مجروحین بسیاری به اورژانس شلمچه که اورژانس مادر بود، سرازیر میشوند.
🔹متأسفانه نتوانستیم خط را نگه داریم و فرماندهان دستور عقب نشینی صادر کردند!
👌اما سیدعلی منتظری گفت: «من برنمیگردم! این مجروحین، پیش من امانتاند. تا اینها اینجا هستند، اورژانس را رها نمیکنم! بعثیها باید از روی جنازهام رد شوند تا به مجروحین برسند!»
😔همین هم شد؛ بعد از ساعتها دفاع جانانه سیدعلی و همکارانش، تانکهای بعثی از روی پیکرشان گذشتند تا به سنگر اورژانس رسیدند.🦋 سیدعلی منتظری ۱۳۶۷/۳/۴ در ۲۲ سالگی به شهادت رسید و پیکر پاکش در کربلای شلمچه ماند و مفقودالاثر شد تا اینکه در ۱۳۷۷/۹/۲۵ تفحص شد و در گلزار شهدای امامزاده حسن شهیدآباد بهشهر جوار همرزمانش آرام گرفت.
🍃🌺🌷🍃
🌾راوی: نورعلی کاویان
🆔 @salambarebraHem