eitaa logo
سلام بر ابراهیم
8.4هزار دنبال‌کننده
58.9هزار عکس
18.8هزار ویدیو
34 فایل
"خداحافظ رفیق "واژه ای است که شهدابه ما می‌گویند،نه مابه شهدا خداحافظ رفیق،یعنی خدا،ما راخرید وبرد وخدا، شمارا دربلیات دنیاحفظ کند😔💔 میزبان شما هستیم با خاطرات زندگی #شهدا،پست های ناب #سیاسی ، #توییت های داغ، #شاه_بیت و ... به ما بپیوندید. یا علی
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 🍃💮🍃💮🍃💮🍃💮🍃💮 🌿خاطرات رزمندگان دفاع مقدس ⚡در زمان جنگ، بخش عظیمی از عملیات‌ها بـا توسل‌ به (عج) انجـام می‌شد؛ این توسل به قدری مورد باور رزمنده‌ها بود که بعضاً نوحه‌ها و سرودها حال و هوای خاصی داشت. 🎤 یادم است یکبـار یکی از مبلغان به بچه‌ها می‌گفت: صاحب‌الزمان(عج) یعنی اینکه برای هر کاری از ایشان اجازه بگیریم. اجازه گرفتن هم یعنی اینکه رضایت ایشان در همه کارها مورد توجه باشد.انجام کارها بدون رضایت ایشان غصبی است. 🔹بچه‌ها این مسئله را قبول داشتند، سربندهای یا صاحب‌الزمان(عج)،ذکر امام زمان(عج) روی سینه‌‌های همه‌ رزمنده‌ها از روی عشق و علاقه آنها به امـام زمـان‌شان بود. 🍃امام زمان(عج) هم جواب این عشق و علاقه را با یاری کردن و عنایت و توجه خود می‌دادند؛ بنده بـارها توجه ایشان را به دفاع مقدس دیده بودم. ✨یکی از توجهات، مربوط به عملیات  است. در مرحله دوم این عملیات، درگیری شروع شد؛ نیروها از هم پاشیدند؛بنده به همراه سه نفر از رزمنده‌ها...در منطقه بودم.  💣فشار آتش دشمن که زیاد شد،حدود ۱۵-۱۰ متر به عقب برگشتیم تا بتوانیم هجوم دوباره‌ای داشته باشیم. در همان نقطه چاله تانک بود. چاله تانک به جایی می‌گویند "که زمین را به اندازه‌ یک تانک کنده‌ باشند"دشمن در حال محاصره ما بود. در این حاشیه‌ها قرار گرفتیم و شروع کردیم به دفاع کردن. ✖روی هم رفته یک قبضه آرپی‌جی، ۶ تا گلوله آرپی‌جی و ۲ تا هم کلاشینکف داشتیم. درگیری با عراقی‌ها که شروع شد، دیدم وسط چاله تانک یک صندوق مهمات است؛ در آن را باز کردم. و دیدم ۶ گلوله آرپی‌جی هم آنجاست... 🔮با خوشحالی از این اتفاق عجیب، دفاع را ادامه دادیم.. درگیری خیلی طولانی شد؛گلوله کلاشینکف تمام شده بود وفقط آرپی‌جی می‌زدیم. 🔆آن روز، من ۸-۷ تا آرپی‌چی ‌زدم. محمد زنگنه و مسعود هم هر کدام حداقل ۵-۶ تا آرپی‌جی زدند؛ بعد از مدتی مقاومت، دشمن از منطقه فرار کرد؛ ما هم خودمان را به جاده مرزی رساندیم و به بچه‌های دیگر پیوستیم. 💢صبح روز بعد، ما سه نفر با... همدیگر صحبت می‌کردیم؛ من گفتم: گوشم درد می‌کند، دیشب حداقل #۸ تـا گلوله زدم. محمد گفت: من هم حداقل#۷_تـا گلوله شلیک کردم...  مسعود گفت: منم #۵-۶ تا گلوله آرپی‌جی زدم. 🔻بعد گفتیم: ما که کلاً #۱۲ تا گلوله آرپی‌جی داشتیم؛ پس این همه گلوله... از کجا آمده بود؟... هر سه نفرمان در نگاه همدیگر فهمیدیم آنجا هر چقدر گلوله برداشت کردیم باز هم بود چون در هر جعبه فقط #۶_تا گلوله جا می‌گیرد؛... روی هم رفته#۱۲ گلوله داشتیم. 🔘در دوران دفاع مقدس موارد زیادی مثل این مسئله دیده می‌شد.. باران ‌آمدن‌ها، ماه گرفتگی‌ها، گلوله‌هایی که می‌آمد عمل نمی‌کرد.و سایر مسائل که نشان از.... . و امدادهای غیبی که در صدر اسلام هم رخ داده بود را ما در دفاع مقدس می‌دیدیم. 🌷سلام بر ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem