eitaa logo
سلام بر ابراهیم
8.3هزار دنبال‌کننده
59.9هزار عکس
19.3هزار ویدیو
34 فایل
"خداحافظ رفیق "واژه ای است که شهدابه ما می‌گویند،نه مابه شهدا خداحافظ رفیق،یعنی خدا،ما راخرید وبرد وخدا، شمارا دربلیات دنیاحفظ کند😔💔 میزبان شما هستیم با خاطرات زندگی #شهدا،پست های ناب #سیاسی ، #توییت های داغ، #شاه_بیت و ... به ما بپیوندید. یا علی
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر ابراهیم
🌷شهید علے یار خسروے متولد ۱۳۴۸ در سن #۱۶_سالگے در عملیات والفجر_۸ در۲۲ بهمن ماه۱۳۶۴ آسمانے مے
🌸<><><>🌸<><><>🌸<><><>🌸 🌷شهیدی که شفا می دهد... ✨روایت شفـا گرفتن یک بیمار بـا توسل   ▫️عصر پنجشنبه، مادر «علے یار» ، به سنتِ هر هفته، نشسته است کـنـار مزارِ پسرش کـه زن همسایه بی تـاب و پریشـان خودش را مے رساند به مزار علے یار و شروع مے کـند به پهنـاے صورت اشک ریختن. 🍃مادرِ علے یار مے پرسد:چی شده؟ این چه حـال و روزیه ؟... و زن همسایه لابلای  اشک هـایی کـه قطـره قطـره، دارند روی مـزار علے یار مے بارند، بـا صدایے کـه گـاه بغض، قطع و وصلش مے کند و چانه اے کـه مدام مے لرزد، این گونه پاسخ مے دهد... ▫️پسرم مریضه! حالش خیلی بده! !... نه حالش خوب مےشه و نـه تموم مے کنه!.. یکی از همسایه هـا بهم گفت: برو به علی یار متوسل بشو. اومدم این جا از پسرت بخوام... براے بچه ام دعا کـنه! و دوباره طوفان گریه هاے زن وزیدن مے گیرد. 🍃"مادر علے یار" چند بیسکویت و کـمے آب مے دهد دست زن همسایه و زن، از شدت آشفتگے و اضطراب ، بدون این کـه حتے فـاتحه اے بخواند ، اشک ریزان برمے گردد. ▫️صبح جمعه، یکی تند و تند درب خانه را مے زند. انگار آن سوے در اتفاقے رخ داده باشد، امان نمے دهد. 🍃مادرِ علے یار مے خواهد خودش را برساند به درِ خانه که بچه ها در را باز مے کنند و زن همسایه گریه کنـان خودش را مے اندازد داخل حیاط. ▫️اول سجده مے کند و زمین را مے بوسد و بعد از آن، از درب خانه شروع مے کند به بوسیدن تـا زمین و پله ها را و خودش را مےاندازد روے پاهاےمادر علے یـار و بوسه بـارانش مے کند. 🍃مادرِ علے یار، با زحمت، شانه هـاے زن همسایه را مے گیرد و از زمین بلندش مے کند.« بلند شو! چے شده آخه؟! چه اتفاقے افتاده؟ ▫️گریه امـان حرف زدن نمے دهد به زن همسایه. شدیدتر از گریه هاے روی مزار علے یار،گریه مے کند و شنیدن حرف هایش،لابلاے آن همه بغض و آه و گریه، مشکل است. 🍃دیروز دل شکسته از شهیدآباد برگشتم خونه. کمی از آب رو که شما دادی، ریختم روی لب هـا و توے دهن پسرم. یک دفعه دیدم چشماشو باز کرد و دوباره بست. ▫️اول گمون کردم تموم کرد حالم بد شد. به هم ریختم. شروع کردم گریه کردن که دیدم دوباره چشماشو باز کرد و گفت: مادر گرسنمه!! 🍃بـا تعجب اشکامو پاک کردم و همون بیسکویت ها رو دادم بهش خورد. الان حالش خوبه و نشسته توے خونه. ▫️این جاے داستان اشک هاے مادر علے یار و زن همسایه با هم مے بارند، اما داستان به همین جا ختم نمےشود.زن همسایه از علے یار پیامے آورده است براے مادر... 🍃دیشب علے یار رو تو خواب دیدم. گفت برو به مادرم بگو جمعه هـا سر مزار من نیاد.جمعه ها ما رو مے برن... (ع)_و_اهل_بیت_(ع). همه ے رفیقام میرن زیارت، اما من به احترام مادرم که میاد سر مزارم، مے مونم پیشش و با بچه ها نمے رم زیارت. بهش بگو جمعه هـا نیاد... ▫️سکوت، فضاے خانه ے پدری «شهید علے یار خسروے» را فرا گرفته است. سکوتے که در امتزاج صداے گریه ےاهل خانه، چون موسیقی غریبے در عرش شنیده مے شود. 🌷شهيدان زنده اند الله اکبر... 🌹یادشهدا و ویژه شهید علیار خسروی با ذکر صلوات ⛔️کپی مطالب با لینک کانال جایز است . 💌لطفا دوستان تان را هم به کانال دعوت کنید.زندگی تان سرشار از نگاه مهربان شهدا 👇🏻  https://eitaa.com/salambarebraHem