سلام بر ابراهیم
✨ #شهید_امام_رضایی ✨ 🌷 شهید سید ڪوچڪ موسوی 🌷 💐 تربت این شهید بدلیل ڪرامات مستمری ڪه دیده شده، خصوص
🔆 #ڪرامات سردار شهید امام رضایی
🌷 #سردار_شهید_سید_ڪوچڪ_موسوی 🌷
🔸 در روزهای اول ازدواج، همسرم ماجرای عجیبی را ڪه برای یڪی از دوستان نزدیڪش اتفاق افتاده بود برایم این چنین نقل ڪرد: یڪی از دوستانم را ڪه قبلا با هم همڪلاس بودیم و مدتی از او بی خبر بودم در روز جمعه ای در محل برگزاری نماز جمعه شیراز ملاقات ڪردم.
🔹چون تا حدودی در جریان مشڪلاتش در خصوص ازدواجش بودم، از او در این خصوص سئوال ڪردم ڪه با چشم گریان ماجرا را این چنین برایم بیان ڪرد.
🔸وقتي از سوی خانواده تحت فشار قرار گرفتم تا علی رغم میل باطنی از بین چند خواستگاری ڪه داشتم یڪی را انتخاب ڪنم. از آنها اجازه گرفتم ڪه ابتدا به زیارت امام رضا علیه السلام مشرف بشوم و بعداً تصمیم بگیرم.
🔹روز اول ڪه به پابوس آقا مشرف شدم خیلی بی تابی ڪردم و از آقا امام رضا (ع) تقاضای یاری ڪردم .
🔸همان شب بود ڪه خواب ديدم در گلزار شهدای شهر شیراز بالای سر مزار شهیدی بنام #سیّد-ڪوچڪ-موسوی ایستاده ام . ندایی به من می گفت آن جوانی ڪه مقابل قبر شهيد نشسته همان فرد مورد نظر برای ازدواج با شماست.
🔹از سفر ڪه برگشتم چند روز بعد به گلزار شهداء رفتم. برایم خیلی عجیب بود همه چیز مثل خوابی بود ڪه دیده بودم و جوانی هم آنجا نشسته بود.
🔸برای اینڪه مطمئن شوم از او سؤال ڪردم ساعت چند است، وقتی خواست جواب بدهد، چهره اش را دیدم ،خودش بود.
🔹در فڪر بودم که این ماجرا چطور ادامه پیدا خواهد ڪرد، ڪه ناگهان خانمی دستش را روی شانه ام گذاشت بعد از سلام و احوال پرسی از مجرد بودنم سئوال ڪرد و هنگامی ڪه مطمئن شد مجرد هستم آدرس گرفت تا برای پسرش (همان جوان) به خواستگاری بیایید و من هم آدرس دادم و چند روز بعد آمدند و بدون هیچ مشکلی ازدواج ڪردیم.
🔸نڪته جالب اینکه گفت: اگر یادت باشد من خیلی علاقه داشتم اسم همسرم رضا باشد و همين طور هم شد.
✍ نقل از: سید محمد بنی هاشمی
📎منبع: سایت شهدای فارس
🌹یادشهداباصلوات
💌ما را در ایتا دنبال کنید👇🏻
https://eitaa.com/salambarebraHem
#لبخندانه
✋لبـخنـد بـزن رزمنـده☺
عیـد غدیـر ڪه مےشد خیلےهـا عـزا
مےگرفتند لابـد مے پـرسیـد چـرا؟؟؟
بـه همیـن سـادگـی ڪه چنـد
تـا از بچـه هـا بـا هـم قـرار مے گذاشتنـد
بـه یڪی بگویند #ســیـد😉😊
البـتـه ڪار بـه همیـن جـا ختـم نمے شد
ایستاده بـودیم بـیـرون چـادر
یڪ دفعه دیدیم چنـد نـفـر دارنـد...
دنـبـال یڪی از بـرادرهـا مے روند.😁
مے گفتند: وایـسـا سـیـد ڪاریت نداریم!...
او مـرتـب قـسـم مے خورد ڪه...
من سـیـد نـیستم ولـم ڪنید.😢😒
تـا بـالاخـره مے گرفتند
ومے پریدند بـه سروڪله اش
و بـه بـهـانه ے بـوسیدنش
آش و لاشـش مے کردند.😚😞
بـعد هـم هـرچے داشت از انگشتـر،
تسبیح ، پول مـهـر نـمـاز تـا...
چـفیـه و گـاهے لباس...
هـمـه را بـه بـهـانـه ے متبرڪ بودن
مے گرفتند...😚😃
جـالـب اینجـاست ڪه بـه قدرے جدے
مے گفتند سـیـد ڪه خـود طـرف هـم
شڪ مے ڪرد ڪه نڪنه سـیـد هستیم
و خـودمـان خبـر نـداریـم.😌😁
گـاهےاوقـات ڪسی هـم پـا پیش
مے گذاشت و ضمـانـتش را مے ڪرد.
قـول مے دهم وقتے آمد تـو چـادر عیدے
بچه هـا را یـادش نرود.
او هـم غـر مے زد ڪه عجب گیرے افتـادیـم
بـابـا بـه ڪی بـگـیـم...
#مـا_ســید_نـیـستیم 😂😢
🌷سلام برابراهیم
https://eitaa.com/salambarebraHem