شهادت
بہ خون و تیر و ترڪش
نیست...
آن روز ڪہ خدا را
با همہ چیز
و در همہ چیز دیدیم
شهید شده ایم...
#شهید_محمدتقی_سالخورده
#صبحتون_شهدایی🌷
🆔 @salambarebraHem
📌 راز شال سبزی که همیشه همراه شهید سالخورده بود
🔹️ همسر شهید محمد تقی سالخورده می گوید: چندماہ بعد عقدمون من و آقا محمد تقی ، رفتیم بازار من دوتا شال خریدم.
◇ یڪیش شال سبز بود ڪه چندبار هم پوشیدمش و یک روز محمد به من گفت: اون شال سبزت و میدیش به من؟
◇ گفتم : چرا؟
◇ گفت: حس خوبی بہ من میدهد شما سادات هستی و وقتی این شال سبزت هـمرا من هست قوت قلب می گیرم ...
◇ شال را دادم و خودش هـم دوردوزش ڪرد و شد شال گردنش ڪه هر ماموریتی ڪه میرفت یا به سرش می بست و یا دور گردنش می انداخت ...
◇ و در ماموریت آخرش هـم هـمون شال دور گردنش بود ڪه بعد شهادتش برایم آوردن ...
#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_محمدتقی_سالخورده
● ولادت :۱۳۶۵/۱۰/۱، مازندران
●شهادت:۱۳۹۵/۱/۲۱، خانطومان
🆔 @salambarebraHem
📌 غیرت شهید سالخورده روی حجاب
🔹️ خواهر شهید مدافع حرم محمد تقی سالخورده روایت میکند:
■ محمدتقی خیلی باغیـرت بـود. یک روز همراه خـواهرانم رفته بودیم خانه اش. خـانه هم مقداری گرم شده بود.
□ بهش گفتم: «محمد! پنجره را باز کن تا هـوای تازه داخـل اتاق بیاید.»
■ با خنـده اش فهمیدم که این کار را نمی کند؛ چون اتاق شان طوری بود که از بیرون خانه دید داشت.
□ خیـلی کیـف کـردم؛ بلـند شدم بوسیدمش!
گفتـم: «قـربونت بـرم داداش با غیـرت خـودم.
ما حجاب مان را رعایت می کنیم؛ تو بلند شو پنجـره را بـاز کن.»
📚 هفت روز دیگر/ بقلم مصیب معصومیان
#شهـید_محمدتقی_سالخورده
🆔 @salambarebraHem