داستان پسرک فلافل فروش🌹
#قسمت_سی_ام
#عرفان
هادي يك انسان بسيار عادي بود. مثل بقيه تنها تفاوت او عمل دقيق به دستورات دين بود.👌
براي همين در مسير خودسازي و عرفان قرار گرفت.
اما مسير عرفاني زندگي او در نجف به چند بخش تقسيم مي شود. مانند آنچه كه بزرگان فلسفه و عرفان گفته اند، مسير من الخلق الي الحق و ... به خوبي طي نمود.
هادي زماني كه در نجف در محضر بزرگان تحصيل ميكرد، نيمي از روز را مشغول تحصيل و بقيه را مشغول كار بود👌.
در ابتدا براي انجام كار حقوق ميگرفت، اما بعدها كارش را فقط براي رضاي خدا انجام ميداد.☺️
شهريه نمي گرفت براي كاري كه انجام ميداد مزد نمي گرفت. حتي اگر كسي مي خواست به او مزد بدهد ناراحت ميشد. منزل بسياري از طلبهها و برخي مساجد نجف را لولهكشي كرد اما مزد نگرفت!😳
توكل و اعتماد عجيبي به خدا داشت. ☺️
يك بار به هادي گفتم: تو كه شهريه نمي گيري براي كار هم پول نمي گيري پس هزينههاي خودت را چطور تأمين ميكني؟🤔
هادي گفت: بايد براي خدا كار كرد، خدا خودش هواي ما را دارد. گفتم: اين درست، اما ...
يادم هست آن روز منزل يكي از دوستانش بوديم. هادي بعد از صحبت من، مبلغ بسيار زيادي را از جيب خودش بيرون آورد و به دوستش داد و گفت: هر طور صلاح ميداني مصرف كن!
به نوعي غير مستقيم به من فهماند كه مشكل مالي ندارد.
🌷 #کانال_سلام_برابراهیم
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0