از شیعیان و دوستان ما نیست
امام موسی کاظم(علیه السلام): لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ فی کُلِّ یَوْمٍ، فَإِنْ عَمِلَ حَسَنا إسْتَزادَ اللّهَ، وَ إ نْ عَمِلَ سَیِّئا إسْتَغْفَرَاللّهَ وَ تابَ اِلَیْهِ.
فرمود: از شیعیان و دوستان ما نیست، کسی که هر روز محاسبه نَفْس و بررسی اعمال خود را نداشته باشد، که اگر چنانچه اعمال و نیّاتش خوب بوده، سعی کند بر آن ها بیفزاید و اگر زشت و ناپسند بوده است، از خداوند طلب مغفرت و آمرزش کند و جبران نماید.
-----------
وسائل الشّیعه: ج ۱۶، ص ۹۵، ح ۲۱۰۷۴.
*ولادت امام موسی الکاظم علیه السلام مبارک*
@salamfereshte
🔰 اعمال روز مباهله
✅روز بیست و چهارم ذی الحجه بنا بر قول مشهور روزى است که رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله با نصاراى نجران مباهله کرد. و پیش از آنکه خواست مُباهله کند عبا بر دُوش مبارک گرفت و حضرت امیرالمؤ منین و فاطمه و حَسَن و حسین عَلیهمُ السلام را داخل در زیر عبا نمود و گفت پروردگارا هر پیغمبرى را اهل بیتى بوده است که مخصوص ترین خلق بوده اند به او خداوندا اینها اهل بیت منند پس از ایشان برطرف کن شک و گناه را و پاک کن ایشان را پاک کردنى پس جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر در شاءن ایشان آورد پس حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله آن چهار بزرگوار را بیرون برد از براى مباهله چون نگاه نصارى بر ایشان افتاد و حقّیّت آن حضرت و آثار نزول عذاب مشاهده کردند جُراءَت مُباهله ننمودند واستدعاى مصالحه و قبول جزیه نمودند و در این روز نیز حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام در حال رکوع انگشترى خود را به سائل داد و آیه اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ در شانش نازل شد.
و بالجمله این روز روز شریفى است و در آن چند عمل وارد است :
اوّل: غسل
دوّم: روزه
سوّم: دو رکعت نماز و آن مثل روز عید غدیر است در وقت و کیفیّت و ثواب و آیة الکرسى که در نماز مباهله است تا هُمْ فیها خالِدُونَ است
چهارم : خواندن دعاى مباهله که شبیه به دعاى سحرهاى ماه رمضان است و شیخ و سیّد هر دو نقل کرده اند لکن مابین روایات آن دو بزرگوار اختلاف کثیر است و من اختیار مى کنم روایت شیخ را در مصباح فرموده دعاء روز مباهله روایت شده با فضیلت آن از حضرت صادق علیه السلام.***
پنجم : بخواند دعایى که شیخ وَ سَیّد روایت کرده اند بعد از دو رکعت نماز و هفتاد مرتبه استغفار و اوّل آن اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ است و شایسته است در این روز تصدّق بر فقراء به جهت تَاءسّى به مولاى هر مؤ من و مؤ منه امیر المؤ منین علیه السلام و زیارت کردن آن حضرت و خواندن زیارت جامعه است.
🔷 @salamfereshte👈
#اخلاقی
🔑شاه کلید
💐گشایش امور اجتماعی، در عدالت است!
بخشی از خطبه 15
🍀عدالت اجتماعی که حضرت امیر بر آن تأکید دارند با امروز و فردا کردن، از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن، انگشت تقصیر به سوی دیگران نشانه رفتن ، با وعده های غیرواقع، با منفعت سنجی شخصی به جای مصلحت اندیشی اجتماعی محقق نمی شود.
@salamfereshte
#از_نهج_البلاغه_بیاموزیم
📌 سری از اسرار تربیت الهی
🔻در تربیت الهی ، تهدید و تشویق جایگاه مهمی برخوردار است و هر دوی اینها بکار گرفته شده است .
🔻 در قرآن کریم نیز بارها شاهد این نوع تربیت هستیم که خداوند متعال هم انذار میدهد و هم بشارت ..
✅ نکته مهم این است که در تربیت الهی ، گاهی ترساندن و بیم دادن نسبت به خطاها و اشتباهات و عاقبت آنها ، بر بشارت دادن مقدم است .
⬅ چرا که انسانها در دنیا به لذت ها و شهوت ها و ... مشغول اند و از واقعیت ها غافل هستند .
⬅ پس خداوند با هشدار دادن و ترساندن آنها نسبت به عاقبت خود ، آنها را به فکر کردن وادار میکند .
⬅ تا ابتدا غفلت ها را بزداید .
⬅ سپس که به راه صحیح قدم گذاشتند با بشارت دادن آنها را به پایداری در این راه تشویق و ترغیب می کند .
🍃🍃
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أُنْذِرَ ....فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ
آیات ۶ الی ۱۱ سوره یس
#از_قران_بیاموزیم
@salamfereshte
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
الحمدلله رب العالیمن
صلی الله علیک یا مظلوم، یا اباعبدالله
☘️با عرض سلام و ادب و درخواست رحمت خاص الهی برای تک تک مخاطبان کانال سلام فرشته به استحضار می رساند از امشب، داستانی با عنوان #مدافع_حرم در کانال قرار داده خواهد شد ان شاالله
🔹این داستان نیز مانند داستان قبلی، تولیدی است و کپی شده از جایی نیست.
✍️خدمتتان عارضم که روش داستان به حالت برگشت به زمان گذشته یا به قولی فلش بَک است. داستان اسارت مدافع حرمی است که در دست داعش اسیر شده و برگشت هایی که به زمان های قبل دارد. این نکته را توضیح دادم که در خواندن داستان گیچ نشوید.
🔸ان شاالله حدود ساعت ده و نیم، داستان بارگذاری خواهد شد.
🔳در این شب ها و روزهای خاص، چنان که دوست داریم دیگران در حق مان باشند و دعاکنند، برای دیگران باشیم و دعا کنیم که یک تیر است و چند نشان. هم خودت مشمول دعای فرشتگان قرار می گیری و هم جامعه ات را دعا کرده ای و خدا رحمتش را به این واسطه، بر قلبت بیشتر خواهد کرد.
توفیقاتتان به برکت صلوات، روز افزون باشد الهی.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#داستان
#مدافع_حرم
#سخنی_با_خوانندگان
@salamfereshte
#داستان
#مدافع_حرم
#قسمت_اول
🔹دختر ناز و قشنگی بود. لباس های مندرس و رنگ و رو رفته ای داشت اما از زیباییاش چیزی کم نمیکرد. راه که میرفت، دمپایی های پارهاش لق میزد و گاهی از پا در میآمد. به سرعت میپوشید و ادامه میداد. سرعتی که نشان از ترسی نهفته داشت و یادآور قصهی تلخی بود. لب از لب باز نمیکرد. نه به خنده. نه به حرف. چشمان سیاه و مژگانی بلند داشت. گونه های سفتی داشت نه آنقدر که به دستت بیاید و دلت بخواهد بچلانی، در حدی که نوازش دستانت را بطلبد آن هم به مهر. ظرفی حلبی سوراخ شدهای، در دست داشت. خم شد و ظرف را جلوی من روی زمین گذاشت. قلبم از جا کنده شد وقتی چشمم به ناخن های پاهایش افتاده بود. همه زخمی و شکسته بود. به چهره اش نگاه کردم. اضطراب و ترس از تک تک سلولهایش میبارید. ایستاد و به من خیره شد. نگاهمان در هم قفل بود. از جا تکان نخورد. تا صدای وحشتناک تَعال در سرمان پیچید. به التماس، از من دور شد و دوید. دویدنی که به پا بود و روحش، از من استمداد داشت.
🔻دقایقی به حالی نزار بودم و در فکر این دختر که اینجا چه میکند و کیست و به یاد تمام حرفهایی که از مصطفی شنیده بودم افتادم. قبل از آنکه غرق در این افکار شوم و خودم را ببازم، دهانم را به دعای فرج، متبرک کردم: اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن، صلواتک علیه و علی آبائه، فی هذه الساعه.. اشک ریختم. خدایا مراقب مولایم در همین ساعتی که من اینجا هستم باش. و فی کل ساعه.. ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا. السلام علیک یا صاحب الزمان.. همان طور اشک می ریختم و به حضرت سلام میدادم. انگار با هر سلام، دردهایم را برایشان میگفتم. شرم میکردم این دردهای جزئی را به زبان بیاورم وقتی به یاد دردهای بزرگ و وسیع حضرت می افتادم. السلام علیک یا صاحب الزمان ..
🔹هوا تاریک شده. از ظهر که اینجا آمده ام، قطرهای آب ننوشیده ام و با اشک هایی که ریخته ام به گمانم همان یک ذرهی آبِ بدنم هم خارج شده. سردرد امانم را بریده. شقیقه هایم را با زانوهایم میگیرم. سوزشی سخت، بی تابم میکند. سرم را رها می کنم. دستهایم از پشت بسته است. ظرفی که آن کودک معصوم برایم آورده بود، دست نخوره جلوی رویم است. تکه نانی است کپک زده. دستی نیست که آن را بردارد. اگر هم باشد، یا به خیال واهی، سر را چون سگان خم کنم و نان را به دندان بگیرم، دهانی نیست که آن را فرو برد و دندانی نیست که بجود. در بدو ورود، برای کشتن گربه دم حجله، همه را ستاندند. پذیرایی گرم و سنگینی بود. زنجیرهایی که در کتابهای اسطورههای ایرانی خوانده بودم به بازو میبستند و به زور پهلوانی، پاره میکردند، به تن و بدن و صورت من نواخته شده بود و هر چه بود را با خود برده بود. کار خدا بود که یک چشمم هنوز میبیند. "خدایا، شکایتی ندارم. تو را شاکرم که با این دردهای دنیایی، مرا از دردهای اخروی رهایی می بخشی." چه آرامشی پیدا می کنم وقتی با تو مناجات می کنم: این ها میگذرند. گذرانش هم نهایت به دیدار تو ختم میشود. اما آن دردی که دائم باشد و گذرانش به فراق تو و دور شدن از بارگاهت را نمیتوانم تصور کنم. اشک میریزم. ماندهام با این تشنگی این همه اشک از کجا میآید.
🔻سحر امروز، چشم آقا مصطفی را که دور دیدم، رفتم و با تکه نانی به نیت سحری، قصد روزه کردم. آقا مصطفی، سحرها حسابی براق میشد که کسی روزه نگیرد و با اذان صبح، از همه تک به تک پذیرایی میکرد و چه شد که من امروز از دست پذیرایی هایش در رفتم، کار خدا بود.وقت سحر که خودم را در دستشویی صحرایی، حسابی مشغول نشان دادم و سروصداهایی در آوردم که بنده خدا از صرافت خورانیدن آب، افتاد و رفت. سر صبحانه هم، چنان با عجله و ابراز گرسنگی، نان ها را لول میکردم و به سمت دهانی که ثانیه ای قبل ترش باز شده می بردم و با ترفندی که از پسرعمویم یاد گرفته بودم آن ها را در آستین لباسم جا میدادم و فک می جنباندم، خیالش راحت شده بود که من یکی، روزه نیستم.
🔹نماز صبح را به امامت مصطفی خواندیم. نقشه را مرور کردیم و جیب هایمان را با وسایل شناسایی، پر کردیم. هر چه سبک تر باشیم، سرعتمان بیشتر است. اسلحههایمان را هم برداشتیم. قطار فشنگ ها هم که به کمر بسته بودیم. حرکت کردیم.
@salamfereshte
✔️ صراط مستقیم
⚫️ اندیشه کسی که از من تخلف کند، از دریافت حق و حقیقت به دور افتاده است!
بخشی از خطبه 4
‼️بدانید
هرگاه غدیر را فراموش کنیم یا خود را به غفلت بزنیم که نشنیدیم
یا نفهمیدیم
و
یا نخواستیم که بفهمیم
و
یا فهمیدیم و ترسیدیم
و
یا فهمیدیم و طمع کردیم،
گودال خونین کربلا در راه است...
@salamfereshte
#از_نهج_البلاغه_بیاموزیم
📌 پرونده ها باز است
♦♦ این گونه نیست که تا اجل مان فرا رسید و حضرت ملک الموت به سراغمان آمد ، پرونده مان بسته شود و بروی آن بنویسند ؛ مختومه
و یا مهر پایان یافت بروی آن بزنند .
🔺 پرونده اعمال ما بعد از مرگ ما نیز باز است و در آن نوشته میشود .
🔸 تا زنده هستیم فرشتگان مامور الهی هر روز و هر لحظه تک تک اعمال ما را محاسبه می کنند و می نویسند .
🔸 و آنگاه که از دنیا رخت برمی بندیم هم آثار اعمال مان به سراغ مان می آید و محاسبه میشوند . اثرهای خوب یا بد اعمالی که تا زنده بودیم ، انجام داده ایم و همچنان بعد مرگ هم اثرات آن ادامه دارد .
▫مثل کمک در ساخت مسجد ..
▪مثل تربیت درست یا غلط یک فرزند
▫مثل نگارش یک متن خوب یا بد
....
✴ این ویژگی هم میتواند دست مایه نجات و خشنودی مان در آن سرا شود و هم میتواند مایه رنج و عذاب مان باشد .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ
( آیه ۱۲ سوره یس)
به یقین ماییم که مردگان را زنده میکنیم و هر آنچه را که از پیش فرستاده اند و آثارشان را می نویسیم و همه چیز را در پیشوای روشنی ( لوح محفوظ) بر شمرده ایم .
#از_قران_بیاموزیم
@salamfereshte