💠آب آشامیدنی
💧لیوان آب را سرجایش گذاشت. فکر می کرد حالا با این نصف آبی که ته لیوان مانده چه کنم؟ وضو بگیرم؟ به نوشته روی ابخوری نگاه کرد: آب آشامیدنی است. به مردمانی که از کنارش رد می شدند نگاه انداخت. به دلش وسوسه افتاد که آب اضافی را بریز دور. اضافی است دیگر. اما دلش رضا نمی داد. دوباره فکر کرد چه کنم؟ وضوی شک دار که فایده ندارد. شاید کسی که این اب را وقف کرده راضی نباشد با آن وضو بگیرم. نگاهی به ساعتش کرد. دیرش شده بود. به خودش نهیب زد: آب نمی خوردی. می مُردی. جواب خودش را داد: تشنه ام بود خب. این همه آب رو من که نمی خواستم. خود شیرش آب زیاد ریخت تو لیوان. چشمش به درخت کنار پیاده رو افتاد. مثل برق از ذهنش گذشت: آشامیدنی. لیوان را برداشت و شاد و خندان به سمت درخت رفت. خم شد. آب را آرام پای درخت ریخت و گفت: بنوش درخت مهربان. خدا تو را برای من رساند. ممنونم. لیوان را داخل دستش فشرد. پا تند کرد. لیوان مچاله شده را روانه ی اولین سطل زباله سرراهش کرد و دیگر تا آن ساعت از روز، یاد این جریان نیافتاد.
🍃آخر شب بود. به سقف اتاق نگاهش قفل شده بود و خودش را جلوی آب سرد کن کنار خیابان می دید که باقی مانده آب را به درخت نوشانده بود. درختی که خدا در نظرش اورد. فکری که خدا در نظرش اورد وضوی شک دار چه فایده. عدم رضایتی که خدا در دلش انداخت برای دور نریختن آب. تاملی که خدا به او داد فکر کردن به باقی مانده آب. خدا را شکر کرد و خندید و زیر لب گفت: خب بقیه اب رو هم می خوردی دیگه.. از اینکه این راه حل به ذهنش نرسیده بود خندید و چشمانش را بست.
🌺الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :ابنَ آدمَ ، إنّكَ لا تَزالُ بخَيرٍ ما كانَ لكَ واعِظٌ مِن نَفْسِكَ ، و ما كانَتِ المُحاسَبَةُ مِن هَمِّكَ . تحف العقول : 280 .
🍀امام زين العابدين عليه السلام : اى فرزند آدم ! تو تا زمانى كه خود واعظ خويش باشى و به محاسبه [اعمال نفس ]خويش پردازى پيوسته در خير و خوبى به سر خواهى برد.
📣کانال #سلام_فرشته در ایتا، سروش، بله
@salamfereshte
#تولیدی #داستانک #احکام #دقت #تلنگر #نکته #محاسبه #اسراف #مراقبت