✨کم آوردم
🔹هنوز وارد باشگاه نشده، هر کس را که می دید، چنان با لبخند سلام می کرد و دست می داد که دو به شک شدم این کیست که همه را می شناسد و با همه اینقدر صمیمی ، چاق سلامتی می کند؟ با همه یکی یکی همین طور برخورد کرد تا به من رسید. چهره سرد و بی تفاوتم را که دید، گرم تر احوالپرسی کرد. سنگین و سرد، جوابش را دادم و پرسیدم:
- من شما رو می شناسم؟
🔸اصلا از سوالم تعجب که نکرد، یک جواب آماده هم در آستین داشت:
+ فکر نمی کنم. چون متاسفانه من هنوز افتخار آشنایی با شما رو نداشتم.
🔻تعجبم بیشتر شد. چادرش را در آورد و تا کرد تا داخل کمد بگذارد. سنگین تر از قبل، پرسیدم:
- شما که منو نمی شناسی چرا این طوری سلام و احوالپرسی می کنی و دست می دی؟ به نظرم اصلا این کار درست نیست.
🔹پلاستیک لباس ورزشی اش را از درون کیفش در آورد و گفت:
+ اشکالش چیه؟ این طوری زودتر باهاتون دوست می شم
- مگه اینجا کانون دوست یابیه؟
🔸از این حرفم دیگر باید جا خورده باشد. نمی دانم چرا ولی قصد کرده بودم حالش را بگیرم. به روی خودش نیاورد و گفت:
+ اختیار دارین. اینجا یک باشگاه ورزشی سالمه خدا روشکر. ببخشید عزیزم.. رختکن کجاست؟ با این چشم سر که نتونستم پیداش کنم هر چی اطرافو نگاه کردم.
- اونجا پشت پرده اتاق رخکنه.
+ ئه. چه جالب. خیلی ممنونم. شما اسمتون چیه؟
🔸جوابش را ندادم. به گمانم اخم هم کرده باشم. هیچ تغییری در حالت صورتش ایجاد نشد که نشد. گفت:
+ من زهرا هستم. ممنونم. بازم می بینمتون ان شاالله. ببخشید مزاحم شدم. با اجازتون می رم حاضر شم. الان برمی گردم. فعلا
🔻و رفت. کم آوردم. فکر می کردم با این همه تلخی و سردی، پا پس بکشد. بند کفشهایم را بستم و برای گرم کردن، شروع به دویدن اطراف سالن کردم. خیلی زود از پشت پرده بیرون آمد. کنارش رسیدم و گفتم:
- نرم بدو بدنت گرم بشه و آماده. دنبالم بیا.
🔹الان هم دارد دنبالم می دود. برای مسابقه گرم می کنیم و با بچه های دیگر، یک تیم تشکیل داده ایم. تیمی که روابطش نیازی به گرم کردن ندارد و همیشه به خاطر حضور زهرا، آماده است.
☘️و قَالَ امیرالمومنین علی علیه السلام : صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ. حکمت 6 نهج البلاغه
🌸و درود خدا بر او، فرمود : سینه خردمند صندوق راز اوست، و خوشرویى وسیله دوست یابى، و شکیبایى، گورستان پوشاننده عیب هاست
@salamfereshte
#داستانک
#تولیدی
#نهج_البلاغه
📌رنگ رخساره خبر می دهد از سرّ درون!
🔸 روزها و شب می گذشت و او، تکیده تر می شد. نه اینکه قدرتش کمتر شود نه، قدرت و قوتش اتفاقا زیادتر شده بود اما جسمش، لاغرتر. خوراکی جز به ضرورت نمی خورد و باقی روزها را در کار بود. کار این فرد را راه انداختن و به کار آن یکی رسیدن و دست نوازش روی سر آن بچه یتیم کشیدن.
🔹همه او را فرد خیرخواهی می شناختند و او، با همه بود و با هیچکس نمی توانست باشد. حتی با گلی نگار که خیلی دوستش داشت و هر بار که او را می دید می گفت: مرا ببخش گلی نگار که باعث این همه تنهایی تو شدم و گلی نگار جواب می داد که: تنهایی چرا. تو مرا از تنهایی بی پدری در آوردی و مادرم را از غصه نان شب، رهایی دادی. خدا خیرت بدهد مهرداد.
🔻اما او، نمی توانست آرام بنشیند و راحت بخورد. آخر، او باعث شده بود پدران این بچه ها معتاد شوند و از فرط مصرف زیاد مواد، جانشان گرفته شود و این طفلان معصوم، این طور زجر بکشند.
🔸به یاد روزهای خوشی و فربهی اش که می افتاد، شرمنده می شد و جز نوازش این بچه های یتیم و رسیدگی به خانواده هایشان، چیزی نمی توانست اشک چشمش را در طول روز، از صورت آفتاب سوخته او، جمع کند. شب ها اما، به کوه پناه می برد و داخل قبر، تا صبح، به خود می پیچید و زار می زد.
🌺 وَ قَالَ امیرالمومنین علی علیه السلام : مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِی فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِهِ . حکمت 26 نهج البلاغه
☘️ و درود خدا بر او، فرمود : کسى چیزى را در دل پنهان نکرد جز آن که در لغزش هاى زبان و رنگ رخسارش، آشکار خواهد گشت.
@salamfereshte
#داستانک
#تولیدی
#نهج_البلاغه
💎مژده سعادت
- ای وای.. من اشتباه کردم که اصلا به تو گفتم. شد یک بار یک چیزی به شما بگویم و شما برای من قطار احتمالات و خطرات را نچینی
🔹از اتاق بیرون رفت. در یخچال را باز کرد و نگاهی داخلش انداخت. میل به خوردن چیزی نداشت اما آنقدر عصبی شده بود که فقط دلش می خواست بخورد و حواسش از آن همه فرضیه و احتمالات خطر، برطرف شود. طالبی ای را در آورد و شست. آن را به پهلو قاچ کرد و به حال و هوای کودکی اش، چند شُتُری برید و داخل بشقاب گذاشت. گوشه سالن نشست. به ظاهر مشغول خوردن شده بود اما در اصل، به حرفهای برادرش فکر می کرد:
"قبل از اینکه وارد این کار بشی باید احکامش را بدانی. بدون دانستن احکام، راه به خطا می روی و لقمه ات اگر حرام نشود شبهه ناک می شود. لقمه شبهه ناک را هم که انسان نمی فهمد و مثل قورباغه ای می شود که داخل دیگ است و آرام آرام او را می پزند. اصلا چقدر از این کار سررشته داری که همین فردا می خواهی شروع کنی؟ کمی مطالعه کن. گفت و گو ها را بیین و بعد سبک سنگین کن.. "
🔸دیگر حوصله مرور حرفهای قاسم را نداشت. طالبی اش را تمام کرد و بشقاب را داخل ظرفشویی گذاشت. هنگام رفتن به اتاق، مادر را در راهرو دید که با لبخند پرمهری، قفل زبانش را باز کرد:
- مامان یک چیزی به این قاسم بگویید. خیلی نصیحت می کند!
+ به روی چشم. دوستت دارد آخر عزیزم
🌸مادر را بوسید و به اتاق رفت اما ضرب آهنگ حرف مادرف مدام در سرش می پیچید: دوستت دارد آخر. قاسم راست می گفت. ندانستن احکام معاملات، تو را به حرام نندازد، به شبهه شاید! بیاندازد. ارزش ندارد این چندرقاز دنیا، آخرتت را تباه کند. کتاب رساله را برداشت و مشغول مطالعه اش شد.
🌹و قَالَ امیرالمومنین علی علیه السلام : مَنْ حَذَّرَکَ کَمَنْ بَشَّرَ کَ . حکمت 59 نهج البلاغه
☘️و درود خدا بر او، فرمود : آن که تو را هشدار داد، چون کسى است که مژده داد.
@salamfereshte
#داستانک
#تولیدی
#نهج_البلاغه
💎 تو چگونه ای؟
🌺هر كس به خدا اميدوار باشد بايد، اميد او در كردارش آشكار شود، هر اميدوارى جز اميد به خداى تعالى ناخالص است، و هر ترسى جز ترس از خدا نادرست است.
🔸گروهى در كارهاى بزرگ به خدا اميد بسته و در كارهاى كوچك به بندگان خدا روى مى آورند، پس حق بنده را ادا مى كنند و حق خدا را بر زمين مى گذارند، چرا در حق خداى متعال كوتاهى مى شود و كمتر از حق بندگان رعايت مى گردد.
📌 آيا مى ترسى در اميدى كه به خدا دارى دروغگو باشى يا او را در خور اميد بستن نمى پندارى اميدوار دروغين اگر از بنده خدا ترسناك باشد، حق او را چنان رعايت كند كه حق پروردگار خود را آنگونه رعايت نمى كند، پس ترس خود را از بندگان آماده، و ترس از خداوند را وعده اى انجام نشدنى مى شمارد،
👈و اينگونه است كسى كه دنيا در ديده اش بزرگ جلوه كند، و ارزش و اعتبار دنيا در دلش فراوان گردد، كه دنيا را بر خدا مقدّم شمارد، و جز دنيا به چيز ديگرى نپردازد و بنده دنيا گردد.
📚نهج البلاغه، ترجمه دشتی، خطبه 160
📣کانال #سلام_فرشته در ایتا، سروش، بله
@salamfereshte
#امام_علی علیه السلام
#نهج_البلاغه
#خطبه
#خداشناسی
متشکرم🙏
✨ خدايا ...
🌺سپاس تو راست بر آنچه مى گيرى، و عطا مى فرمايى، و شفا مى دهى يا مبتلا مى سازى،
🌸سپاسى كه تو را رضايت بخش ترين، محبوب ترين، و ممتازترين باشد،
🌼 سپاسى كه آفريدگانت را سرشار سازد، و تا آنجا كه تو بخواهى تداوم يابد،
☘️سپاسى كه از تو پوشيده نباشد، و از رسيدن به پيشگاهت باز نماند،
🌹سپاسى كه شمارش آن پايان نپذيرد، و تداوم آن از بين نرود.
📚نهج البلاغه، ترجمه دشتی، خطبه 160
📣کانال #سلام_فرشته در ایتا، سروش، بله
@salamfereshte
#امام_علی علیه السلام
#نهج_البلاغه
#خطبه
#خداشناسی
هدایت شده از مدرسه علميه الهادی علیه السلام
📌🤔📌🤔📌
🤔📌🤔📌
📌🤔📌
🤔📌
#ایستگاه_تفکر
#نهج_البلاغه
🔹« یا ایُهَا الْانْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّکَ الْکَریمِ »
(این آیه) کوبندهترین دلیل در برابر شنونده و قطع کننده ترین عذر شخص مغرور است! همو که جهالت و نادانیش او را خوشحال ساخته (می فرماید):
اي انسان! چه چیز تو را بر گناه جرأت داده؟ و چه چیز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخته؟ و چه کس تو را بر هلاکت خویشتن علاقه مند نموده است؟
🔸مگر این بیماري تو بهبودي نمییابد؟ و یا این خوابت بیداري ندارد؟ چرا همان گونه که به دیگري رحم میکنی، به خود رحم نمیکنی؟ تو که هرگاه کسی را در دل آفتاب سوزان بیابی، بر او سایه میافکنی و هرگاه بیماري را ببینی که سخت ناتوان گشته از روي ترحّم و دلسوزي بر او میگریی، پس چه چیز تو را بر این بیماریت شکیبایی بخشیده؟ و بر این مصائبت صبور ساخته؟ و چه چیز تو را از گریه بر خویشتن تسلّا داده؟ در حالی که هیچ چیز براي تو عزیزتر از خودت نیست و چگونه ترس از فرود آمدن بلا، شب هنگام تو را بیدار نکرده؟ با این که در درون معصیت خداوند و گناه غوطه وري و در زیر سلطه و قدرت خداوند قرار داري!
✨بیا این "بیماری دوری از خدا" را با داروي تصمیم و عزم راسخ مداوا کن و این خواب غفلتی که چشمت را فرا گرفته با بیداري برطرف ساز! بیا مطیع خداوند شو و به یاد او انس گیر! خوب تصوّر کن که به هنگام روي گردانیدنت از خدا، او با دادن نعمت به تو روي می آورد، به عفو و بخشش خویش دعوتت میکند و تو را در زیر پوشش فضل و برکات خود قرار می دهد، امّا در عین حال تو همچنان به او پشت کرده و به دیگري روي می آوري!
📚 نهج البلاغه - خطبه 223
📣کانال مدرسه علمیه الهادی علیه السلام
🆔@alhadihawzahqom
#اخلاقی #نکته #اطاعت #عبودیت #بندگی #هدایت #خداشناسی
هدایت شده از مدرسه علميه الهادی علیه السلام
#ایستگاه_تفکر
#نهج_البلاغه
💠كُندى اجابتش هرگز تو را نوميد نسازد ؛ زيرا دَهِش ، بسته به نيّت است ،
🌺و بسا كه اجابت دعايت به تأخير افتد و اين براى آن است كه به درخواست كننده مزدى بزرگ تر و به آرزومند ، عطايى فراوان تر داده شود.
📚 نهج البلاغه - نامه 31
📣کانال مدرسه علمیه الهادی علیه السلام
🆔@alhadihawzahqom
#اخلاقی #نکته #دعا #استجابت #اجابت #نیت