eitaa logo
سلام ایرانی
1.5هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
12.1هزار ویدیو
151 فایل
فقط همین کانال برای اطلاع از همه ی اخبار و تحلیل های مهم منطقه می تونه کافی باشه
مشاهده در ایتا
دانلود
@بسم رب الشهدا و الصدیقین@ چهارشنبه بیست وچهارم خرداد بود که توفیق زیارت ودیدار ازخانواده معظم شهید مدافع وطن (دفاع مقدس) درمنطقه عمومی شهرهچیرود، روستای هرطه کلا، ازتوابع شهرستان چالوس نصیب مون شد. حسن صفرزاده، یکی از سرداران ادوات و ضدزره لشکر ویژه ٢۵کربلا دردوران طلایی دفاع مقدس مارا به منزل پدری و مادریش دعوت کرده بود. دانشجوی دانشگاه علوم بود که درآن مقطع زمانی بااراده ای انقلابی، ولایی، جهادی به دانشگاه امام حسین علیه السلام در نوارهای مرزی کشورمان ایران عزیزمنتقل شد. عزیز، تنهافرزندویادگار پدر ومادر عزیزی بود که راه ورسم حسینی وزینبی را برگزیده بودند تا باردیگر ننگ وحوادث تلخ اشغال وجدایی خاک پاک کشور مان ایران تکرار نشود. درچنین شرایطی تنهافرزند دلبندشان را به قربانگاه عشق فرستاده تاعشق بازی با خدای مهربان رابیاموزد وعاشقانه زیر شمشیر وتیغ های دژخیمان جانفشانی نماید. آقای عزیز، درعملیاتهای مختلف حضور داشت وبدن مقاومش اثار تیر وترکشهای خمپاره ها، توپخانه، کالیبرها و.... را خودش جای داده بود. والفجر هشت، مجددا مجروح شده وپس از استراحتی کوتاه دربیمارستان ها ومنزل، هنوز زخم های بدنش خوب نشده بود که راهی جبهه های نبرد شد. کربلای یک در ارتفاعات قلاویزان وحمرین وجبهه مهران حماسه ها آفرید وبشهادت رسید. وان تک فرزند خانواده، ستاره درخشان مازندران قهرمان آسمانی شد. روحش شاد و راهش پررهرو باد. بزرگوار شهید پس ازسالها درسفر زیارتی عتبات عالیات اسمانی شد ودعوت حق رالبیک گفت. ، مادریزرگوارشهید همچون کوهی از مقاومت، ایثار، شجاعت، بصیرت، ولایت مداری، و....... تنها ایستاده ورهروشهیدان وپیرو ناب ولایت وامامت است. ، توفیق زیارت، یکی دیگر از زینبی های دوران بوده وازکلام وصفاودعاهای مادر ارجمند شهید بهره مند گشتیم. صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سرتیپ۲پاسدار حمیدرضا رستمیان(انصار الولایه) «سلام ایرانی» ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/salamiraniaziz ┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
سایه ات مستدام آقاجان... همه نگران بغض دم «اللهم انا لانعلم منهم‌ الا خیرا»ی آقا بودند ابراهیم. همه نگران بودند. همه از دیشب می‌گفتند دعاکنید آقا سرنماز بغض نکند یکهو. در لحظه این فراز، همه بلند گریه کردند، تمام صف‌های قامت‌ بسته پشت شانه‌های آقا. صف‌های توی خیابان. همه بلند گریه کردند که بغض آقا توی صدای جمعیت گم شود. آقا اما بغض نکرد ابراهیم. در تکرار دوم و سوم هم همه مویه سر دادند. میلیون‌ها گریه بلند، برای شنیده نشدن یک بغض آرام؛ آقا اما بغض نکرد ابراهیم. هیچ شانه‌هایش نلرزید. کوه انگار. مشکی هم نپوشید حتی. و بر تابوت شما کمر خم نکرد حتی برای بوسه‌ای یا فاتحه‌ای. رفت و توی دفتر شخصی‌اش نشست به دیدارهای سران و سرسلامتی‌های همسایه‌ها. آقا حواسش هست ابراهیم. مراقب است که توی دل ما خالی نشود. بچه‌ها را بغل می‌کند. به آدم‌بزرگ‌ها میگوید هیچ‌نگران نباشید. خللی پیش نمی‌آید. سکنات او آراممان می‌کند. ابراهیم تو توی دامن کوه‌ها گم شدی، و ما تکیه بر کوهی داده‌ایم این داغ را. حالمان خوب است، کوه‌مان استوار هنوز. نگران ما نباش. «سلام ایرانی» ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/salamiraniaziz •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•