eitaa logo
سلام ایرانی
1.5هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
8.7هزار ویدیو
140 فایل
فقط همین کانال برای اطلاع از همه ی اخبار و تحلیل های مهم منطقه می تونه کافی باشه
مشاهده در ایتا
دانلود
📝شهادت روی پیاده‌رو 🔺توصیف اولیه از غیرتمندی مردی اهل دیار سربداران؛ شهید مهندس حمیدرضا الداغی: بر اساس شنیده ها 🔸ساعت به نُه و نیم نزدیک می شود؛ حمید دارد می رود دنبال دخترش. آوا خانه رفیقش است. حمید رسیده به فلکه سه گوش. افتاده است توی خیابان ابوریحان. آن دور و برها ظاهرا خلوت است. پرنده یا هر چیز دیگری زیاد پر نمی زند. چراغ برق های خیابان نفس شان تازه نیست، خوب نمی دمند. کتاب فروشی و مغازه اِسنُوا و دیگر جاها تعطیل است. طبیعی ست؛ ساعت نه و نیم شب، آن هم جمعه چرا باز باشند؟! 🔸چشم تیز می کند. می بیند سه پسر افتاده اند به جان دو دختر. نزدیک شان شده اند. چنگ می اندازند سمت دختران. پسر دستش را چنگک می کند دور مچ دختر، می گیرد می کشدش حریصانه. حمید خیابان را رد می کند پا می گذارد توی پیاده رو. می رود که مثل همیشه مثل دفعه های پیش سد بزند جلوی آدم های نامردی که دنبال لذت طلبی اند. 🔸پسران می خواهند دو دختر را به زور ببرند توی ماشین. ماشین شان را آن طرف پیاده رو یا خیابان گذاشته اند. دختر خودش را می کشد عقب. نمی دانم داد می زند کمک می خواهد یا نه. پسر وحشیانه دختر را می کشد. حمید که می بیند از آن طرف خیابان می آید. داد می زند که ول کنید چه کارش دارید؟! 🔸خودش را می رساند. توی دل دختران لرزه افتاده است. نمی دانم حمید آن لحظه دخترش آوا آمده بود جلوی چشمش یا نه. ولی هر چه بود رفته بود وسط معرکه که نجات دهد. پسر سیاه پوش، پیرهن می زند بالا چاقو را از کمرش می کشد بیرون. حمید با لگد می رود سمت پسر. پسر دوم می پیچد پشت حمید. حمید یک لگد دیگر می زند به پسر جلویی. پسر دوم از عقب چاقو را تند تند فرو می کند توی گُرده حمید. پسر دیگر از جلو چاقو را می زند توی سینه حمید. پسر سوم که لباس زرد پوشیده، ایستاده است نگاه می کند. دختری که ماسک زده چیزهایی می گوید. دختر دیگر که موهایش ریخته ست روی شانه اش بدون روسری چیزی نمی گوید. چاقوست که از جلو و عقب توی تن حمید می رود. حمید نمی توماند نفر عقب را بزند. فقط مشت هایش می رود به سوی جلو. نفر عقب تا جا دارد با سنگ دلی و تیرگی، تیغ تیز فرو می کند. دو مرد از آن طرف پیاده رو می آیند راه شان را کج می کنند می افتند توی سرازیری خیابان و ناپدید می شوند. نبوده اند انگار هیچ وقت. 🔸دو پسر حمید را ول می کنند می ایستند جلویش چیزهایی می گویند. حمید جواب می دهد دستش را می گیرد سمت شان. سه مرد از پشت حمید پیدای شان می شود. یکی از مردها که کچل است می رود دو پسر را دور می کند. 🔸خون دارد از از زیر پوست حمید می آید بالا بافت های لباسش را رد می کند می رسد روی پیراهن. پشتش خیسِ خون شده. روی سینه اش هم خون زده و درد می کند. از زیر ماسک سفید رنگش یک کله نفس می کشد. قلبش می زند. نمی دانم دارد به چه فکر می کند. آوا را یادش هست؟ آمده بود دنبالش؟ منتظر است. 🔸یک موتوری می رسد. حمید را که می بیند سوارش می کند. پیراهن حمید پرخون تر شده. نمی دانم موتور سوار به حمید چیزی می گوید یا نه. فقط گاز می دهد سمت چهار راه دادگستری. می رود بیمارستان. سر چهارراه یک نفر سرش را از پراید در آورده می گوید: «تلوتلو می خورد». موتورسوار تا می آید کاری کند حمید می افتد روی آسفالت. ترافیک می شود. مردم دوره می کنند. مغازه دارها سرک می کشند قاطی جمعیت می شوند. حمید دردش آمده چیزی می گوید: - کمک! 🔸یک نفر زنگ می زند 115. اورژانس زود می رسد. حمید را می برند تو. تا می رسد بیمارستان رفته ست توی کُما. آوا نشسته است ثانیه می شمارد پدر بیاید زود برود خانه ولی از حمید خبری نیست. آوا شماره خانه را می گیرد می گوید: -بابا نیومده! کجاست؟ 🔸یک ساعت بعد یعنی یازده شب از فرمانداری زنگ می زنند به همسر حمید. می گویند: «آقای شما با کسی خصومت دارد؟» همسر حمید می گوید: «نه! چرا می پرسید؟ یعنی دوباره به خاطر امر به معروف کاری کرده؟» ... ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/salamiraniaziz ┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🔴 برسد به دست عبد الحمید مولوی 🔹 این عکس درصد تکمیل هلال ماه در اپریل ۲۰۲۳ میباشد که متعلق به ایران  است، در روز ۲۰ اپریل یعنی پنجشنبه هلال ماه صفر بوده است و در روز جمعه که شما به صورت خودمختار آن را عید سعید فطر اعلام کردید در غروبش هلال ماه یک درصد میگردد که بدون چشم فوق مسلح و تلسکوپهای قوی قابل رویت نیست. 🔹 سوال اینجاست که شما چگونه ماه صفر درصد را در شامگاه پنج شنبه دیدید که عید بودن روز جمعه بر شما مسجل گردیده است؟ 🔸شما باعث شدید درصدی از هموطنان بلوچ ما در استان سیستان و بلوچستان روزه کامل ماه را نگیرند. 🔻 خداوند هم انشالله این یک روز را بر همه عزیزان خواهد بخشید ولی آیا برای شخص شما هم همینطور بوده؟!؟ 🔻 چنانچه این کارتان از قصد و غرض سیاسی و از سر خشم بوده باشد حتماً در آن دنیا باید پاسخگوی این کارتان باشید. ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/salamiraniaziz ┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🔴نیویورک تایمز: علیرضا اکبری همان فردی است که تاسیسات اتمی فردو را به انگلیس لو داد 🔸نیویورک تایمز در سپتامبر ۲۰۱۹ گزارش داد که منبع اطلاعاتی که سایت هسته‌ای فُردو را لو داد، جاسوس بریتانیا است. به گفته سه مقام اطلاعاتی و امنیت ملی غربی، اطلاعات مربوط به سایت فردو تنها یکی از افشاگری‌هایی آقای اکبری بود که مقام اطلاعاتی بریتانیا در آوریل ۲۰۰۸ به همتایان اسرائیلی و غربی خود منتقل کرد. ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/salamiraniaziz ┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
ای باشهید مدافع حرم بهمن قنبری # ، ازهمر زمان ودوستانم ازدوران دفاع مقدس بود. به مشکلات جسمی که داشت ازدیده بانان ماهروتوانمندی بود که درهرعملیات های افندی وپدافندی دوران دفاع مقدس نقش وبژه ای داشت. سلحشوری وشهادت طلبی اش خیلی بالا بودوبرایش شهادت شهدی گوارا بود. ازجاماندگان دوران دفاع مقدس بود که دوستانش ویارانش معراجی شده بودند وبهمن دردنیای خاکی بدنبال سرنوشت جدیدی میگشت. مسیرراگم نکرد وولایت مداری وسیره شهدایی روش ومنش اودرزندگی وکارهایش بود. جهاد فی سبیل الله دردفاع از حرمین شریف گشوده شده بود. وبهمن دلتنگ این باب بودتاباردیگر به میدان بیاید وحماسه آفرینی کند اما با شرایط جدید که هم همسر وفرزندان و..... داشت. وتلفنی پیگیری می‌کرد ومیگفت که مراباخود رابرای دفاع ارحرم اهل بیت علیهم السلام ببربد. حقیر کاملا ازتوانایی او آگاهی داشتم وجایگاه اورا درمیدان نبرد لمس میکردم. او دردوران دفاع مقدس بارها تامرز شهادت پیش رفته بودوازنظرمهارت ومسولیت درجایگاه فرمانده گروهان ویژه دیده بانی تیپ شهدای الحدید ("ادوات و ضدزره) لشکر ویژه 25 کربلا قرارداشت. ، فعلی لشکر، اورانمیشناختند ونسبت به حضورش درجمع رزمندگان اسلام برای نبرد باتکفیریها ابهام وشک داشتن وپیش خودشون میگفتن که این پیرمرد وجانباز چکار میخاد کنه؟ چرا حاجی، اورادرلیست اعزامی قرارداده است؟ ، دونفر، ازدوستان، مستقیم ازخودم درمسیر راه کاروان عشق سوال کردند. بهشون گفتم، دوستان، بنده بهمن را ازدوران دفاع مقدس می شناسم اوگوهری گرانبهاست که دنیای تجربه ومهارت های تخصصی وصفات انسانی رادرخودش داره، خیلی توی ماموریت بکارخواهدامد. دوستان باتعجب حرف های بنده راگوش می‌کردند ولی یقین به حرف های بنده نداشتند. محمود رادمهر، بدلیل، حضورش درگروه توپخانه لشکری، شهید بهمن رامیشناخت (البته شناخت محدود)، جبهه خان طومان شدیم، وانجا میدان کارزار وامتحانات ونشان دادن هنرهای مردان خدابود. بهمن قنبری و محمود رادمهر دریمین ویسار جبهه خان طومان چه هاکردند. آرامش، آسایش، راحتی وخواب و... رابا انجام واجرای انواع آتش‌ها گرفتند. مکان ونقطه ای از منطقه استقرارومیدان عمل دشمن اززیرچشمان آنان مخفی باشد. تلفات وارده با دشمن با ندای زیبای: مارمیت اذرمیت ولکن، مارما، این شهیدان عزیزبود. بهمن، حج خود رادرجهاد انجام داد وباپرتاب وهدایت گلوله، برروی یاران شیطان، رمی جمرات میکرد. های خان طومان 95، نبردهای آتشینی با تکفیری ها داشت تااینکه درعصر روز 16 اردیبهشت بر اثر اصابت گلوله های راکت انداز های گراد غربی هابه تکفیری ها، بشهادت رسید. یگان، وفاطمیون عزیز درطول یکماه نبرد درخان طومان، بخشی ازاین گوهر گرانبهاراشناختند. واوراحبیب وچشمان بصیر یگان ویژه 25 کربلا درمیدان خان طومان می دانستند. وبرای همیشه، نام حبیبی ازحبیب های لشکر دردل رزمندگان لشکر عملیاتی 25 کربلا ولشکر فاطمیون ثبت وماندگارشد. روحش شاد و راهش پررهرو باد. سرتیپ دوم پاسدارحمید رضا رستمیان ازفرماندهان جبهه مقاومت ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/salamiraniaziz ┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@بسم رب الشهدا و الصدیقین @ عاشق نبرد خان طومان 95 # شهید مدافع حرم وحریم اهل بیت علیهم السلام، علی جمشیدی. (آمادگی بر دفاع عاشورایی) اواسط دی ماه سال 94بود که برادر ش، درسلسله عملیات‌های محرم ازناحیه شکم مجروح وجانباز شده بود. برای سرکشی وملاقات به خونه پدرش آمدیم. عرض ادب و احترام با خانواده (پدرومادر و...)داشتیم، سپس داخل اتاقی که دوست جانبازومجروح مون بودواردشدیم. جانباز عزیزمون ازناحیه مجروحیت درد می‌کشید ومی نالید، کمی با او صحبت کردیم حال و احوالش رادرموضوع دردودرمان پیگیربودیم. آقا مثل پروانه به دور برادر جانباز ش می چرخید واو رابرای بدست آوردن سلامتی اش کمک می کرد. با علی آقا صحبت کردیم، ازوضعیت برادرحانبازش پرسیدیم. از حدود نیم ساعت، قصد خداحافظی داشتیم که جانباز مدافع حرم روبما کرد و گفت. آقا، این برادرم علی آقا، خیلی دوست داره راهی ماموریت دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام بشه، وازشما التماس دعا ویژه داره. @گفتم، ببین علی آقا، الان اخویتون مجروح و جانباز هست رسیدگی به او خودش جهاد هست، ان شاء الله خوب شد شما به این ماموریت بیایید. آقا، نگاهی عاشقانه و مظلومانه داشت، چشم به چشم با برادرش صحبت اشاره ای می‌کرد. @ احساس کردم که او عاشقی است که دنیا برایش تنگ شده است. گفتم که توی ماموریت احتمال اتفاقات تلخ و شیرین هست،!!!! گفت ما همه آماده شهادتیم، علی آقا اگرشهید هم شود ما راضی و شاکریم. @مجددا نگاهی به چهره مظلومانه وعاشق علی آقا انداختم هرچه دیدم شور شعور، عشق، شهادت طلبی بود. @به فرمانده گردان امام حسین علیه السلام شهرستان نور گفتم نام این پرستوی عاشق رابرای دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام بنویسید. تا اوهم به آرزویش برسد. ، براونمایان شد. انگاربرای سفر ی بزرگ آماده ومهیاشده است. (رقص و جولان برسرمیدان کنند رقص اندر خون خود مردان کنند). بدین شکل، علی آفا نامش دراسامی کاروان عشق نوشته وراهی شام بلا شد. سرتیپ دوم پاسدارحمید رضا رستمیان ازفرماندهان جبهه مقاومت ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/salamiraniaziz ┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@بسم رب الشهدا و الصدیقین @ عاشق نبرد خان طومان 95 # شهید مدافع حرم وحریم اهل بیت علیهم السلام علی جمشیدی(، جهادوشهادت). 18 فروردین 95، علی آقای جمشیدی بهمراه سایر همرزمان یگان ویژه 25 کربلا وارد جبهه خان طومان شد. گروهان اطلاعات رزمی یگان مشغول اجرای ماموریت محوله شد. شبانه روز او نبرد باتکفیریها در جایگاه‌های مختلف جبهه خان طومان بود.دراین جهاد عشق می ورزید. @عاشقی دردسری بود نمیدانستیم حاصلش، خون جگری بود نمی دانستیم پرگرفتیم ولی با ز،بدام افتادیم. شرط، بی بال و پری بود نمی دانستیم.@ های شبانه روزی وبویژه درمقابله با هجوم های دشمنان تکفیری، درتاریخهای 21،22،31فروردبن و16اردببهشت 95 حماسه آفرینی کرد. آقا جمشیدی، درسحرگاهان 17 اردیبهشت 95 بهنگام اجرای عملیات برعلیه دشمنان تکفیری بشهادت رسید. پس از حدود 50 ماه به آغوش خانواده اش رجعت کرده وکشور، استان وشهرودیارش را معطر نمود. روحش شاد و راهش پررهرو باد. ان شاء الله، شفاعت این شهید عظیم الشان نصیب همه رهروان شهیدان وپیروان ولایت وامامت گردد. سرتیپ دوم پاسدارحمید رضا رستمیان ازفرماندهان جبهه مقاومت ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/salamiraniaziz ┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@حماسه های نبرد کربلای خان طومان @ روزها، ماه ها، سال‌های فراق وانتظار# از پایان ماموریت فروردین واردببهشت سال ٩۵ که حماسه کربلای خان طومان رقم خورده بود. تمام فکر وذهن مان، چگونگی پاسخ گویی به خانواده های معزز شهیدان بود. خودمون رابرای پذیرش هرگونه جملات تند و...... آماده کرده بودیم. از فردای برگشت مون از جبهه مقاومت اسلامی، توفیق دیدار وسرکشی ازخانواده های معظم شهیدان حماسه خان طومان نصیبمان گشت. های بی نظیر، فرزندان، برادران، همسران، پدران شهید روایت کردیم وگفتیم، # هم عاشورا هاوهم کربلا،ها رابارهاوبارها دردوران دفاع مقدس ودفاع ازحرمین شریف بچشم دیده بودیم. حماسه سجادی وزینبی راهم دردوران دفاع مقدس سراغ داشتیم. ولی این نسل، این روزگار، این جنگ، و.... رالمس نکرده بودیم. وقتی برای اولین بار پس ازشهادت به دیدارخانواده های معظم شهیدان آمدیم. نمادی، جلوه ای ازمحرم وصفر سال ۶١ه ق را احساس کردیم. وپدران شهدا بما می‌گفتند که اصلا نگران مانباشید، بروید به ماموریت اعتقادی ونظامی خودبپردازید. دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام، ازهمه ماموریت هامهم تراست. با دشمنان اسلام ناب محمدی (ص)، وانقلاب اسلامی،و بشریت بجنگید. مطالبه خانواده های معزز شهیدان، وظیفه مون راسنگین تر واراده مان راقوی تر نمود. اکبر، ازاین همه بزرگواری، بصیرت ========================، ١،خانواده شهید رحیم کابلی ، ازارزوی شهید رحیم ورضای الهی . ٢.خانواده شهید سید سجاد خلیلی، ازجوانمردی وصلابت وبصیرت، ٣.خانواده شهید بهمن قنبری، ازارزوهای حبیب الله می‌گفتند که حج واجب خود راجهاد فی سبیل الله میدانست. ۴.،خانواده شهید محمدتقی سالخورده، اززبان شهید برگشت پس از هفت شبانه روز را بیان می کرد. ۵.،خانواده شهید حسین مشتاقی، ازصفا ودلدادگی وشوق جهادی. ۶.خانواده شهید سید جواد اسدی، از رویاهای صادقه وخبر شهادت دومین شهید خانواده، ٧.،خانواده شهید محمود رادمهر، ازاشتیاق محمود برای جهاد و شهادت. ٨.،خانواده شهید محمد بلباسی از مرد خستگی ناپذیر میادین مردمیاری ومردم دوستی، صفات شهادت گونه، . ٩.خانواده شهید سیدرضا طاهر، از معنویت وروحیه ایثارگری سید، . ١٠.،خانواده شهید حسن رجایی فر، از آمادگی شهیدشان برای شهادت ، ١١.خانواده شهید علیرضا بریری ازروحیه جهادی او، ١٢.،خانواده شهید علی عابدینی، از شهادت طلبی ، ١٣.خانواده شهید رضاحاجی زاده، از توکل وتوسل الهی شهید، ١۴.،خانواده شهید جمشیدی، ازمجاهدت های میادین جنگ نرم وسخت شهید، ١۵.،خانواده شهید حسین بواس، ازتلاشها ومجاهدتها وعشق به اهل بیت علیهم السلام میگفتند. ١۶.خانواده شهید سعید کمالی، ازعشق، واعتقادات سعید برای یاری دین خدا سخن می گفتند. همه جا شور، شعور، ایثار، گذشت، شهادت، شفاعت، و..... بود. @مادرشهیدی، بمن گفت اگرنگذارید فرزندان دیگرم به میدان جهاد بروند ازشما نزد حضرت زهرا (س) شکایت خواهم کرد. دیدیم، هرچه شنیدیم، هرچه ازشهدا وخانواده های معزز شهیدان اموختیم، برابرسخن گوهربار زینبی (س) ((((ما رأیت الا جمیلا .))))بود. ان شاء الله، رضایت خداوند متعال، عنایت امام عصر(عج)، دعای امام المسلمین، وخانواده های معزز شهیدان. شفاعت شهیدان . نصیب همه پیروان ولایت وامامت، ورهروان شهیدان گردد. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سرتیپ دوم پاسدارحمید رضا رستمیان ازفرماندهان جبهه مقاومت ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/salamiraniaziz ┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🍃🍃🍃🍃 🍃 آنجا آن دور دست ها انتهای افق است ما به زودی پرچم خود را آنجا میکوبیم... ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/salamiraniaziz ┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🔺آیا می دونستید یکی از قاتلین شهید قبلا مرتکب قتل عمد شده و با وساطت بزرگان شهر و استان و باپرداخت دیه از قصاص در رفت تا جان جوان دیگری رو سلب کنه؟ هیچی،میخوام بگم واسه هر بی سروپایی وساطت نکنید،اجازه بدید جامعه از لوث این اشرار پاکسازی بشه، بنفع نوامیس خودتونه ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/salamiraniaziz ┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
✋ سکوتی که بوی خون می‌دهد! 🔺محمد فخرا، فعال رسانه‌ای: 🔹نمی‌دانم شنیدید یا نه ولی در هفته‌ای که گذشت یازده گلوله بر تن انسانی اصابت کرد و چاقو سینه‌ای را شکافت و دو فرزند پانزده و شانزده ساله از نعمت پدر و مادر محروم شدند؛ خداروشکر اما ماست بر سر کسی ریخته نشد! احتمالا اینها به گوشتان نرسیده است چون بریده شدن گلوی یک طلبه آنقدر جذاب نیست که ترند فضای مجازی شود. یا مثلاً برای حمید علیمی و امثالش گلوله خوردن یک آیت الله کمتر از چپه شدن یک سطل ماست اهمیت دارد. حتی مسئله ماست هم نیست؛ مسئله کسی است که ماستی شده است. صد سیلی به زن مسلمان بخورد عده‌ای چشم از خلخال زن یهودی بر نمی‌دارند که مبادا خش بردارد. آیت الله سلیمانی عضو سابق خبرگان رهبری بر روی صندلی بانک مورد هدف یازده گلوله قرار گرفت. خب به ضارب هم حق بدهیم؛ با خود گفته دیگر کی فرصت می‌کنم یک چنین مقام سابقی را بدون خدم و حشم در یک مکان عمومی میان مردم پیدا کنم. شاید آمده پول شارژ بادیگاردها و ماشین ضد گلوله‌اش را تحویل بگیرد. در مجازی گفتند بحث روی عدد چهار میلیارد تومان بالا گرفته بود. تقصیر خود شهید بود که فکر می‌کرد آن مقدار پول در جیب عبا جای میگیرد و با خدمتکاران خود تعارف کرد بر سر تحویل پول از بانک. واقعیت این است که آیت الله سلیمانی میان مردم یازده گلوله خورد و آنها که در ذهن مشوش خود توانایی هضم بادیگارد و نوکر نداشتن عضو سابق خبرگان را هم ندارند، به او تهمت‌های میلیاردی زدند تا شاید وجدانشان را اینچنین گول بزنند. وجدانی که هر چند سنگ شده باشد اما از سکوت تناقض آمیز برای خون یک انسان اندکی بدرد میاید. به طلبه‌ی دیگری با ماشین حمله شد و سپس ضارب با چاقو به جان او افتاد و خون انسانی بر زمین جاری شد. خوشبختانه آن طلبه فوت نکرده است اما وجدان بعضی زودتر از اینها مرده است. هر چقدر مقایسه کنیم که سوز چاقو بیشتر است یا ماست کم گفتیم. شاید به آن ضارب هم گفته‌اند این طلبه‌ها خطرناکند. اگر با چاقو سینه‌شان را نشکافیم فردا روزی بر سر مردم ماست می‌ریزند. امروز بزن بر قلبش تا فردا ماستی نشوی. عده‌ای ناشناس زنی را در سراوان به شهادت رساندند. مولوی عبدالحمید بخاطر این زن بالای منبر می‌رود؟ حمید علیمی برای بچه‌های پانزده و شانزده ساله‌اش توئیت می‌زند؟ عزاداران خلخال زن یهودی و سطل ماست لبنیاتی آیا برای آنها عزاداری می‌کنند و هشتگ زن زندگی آزادی می‌زنند؟ یا وقتی بفهمند شوهر این خانم فرمانده نیروی انتظامی سراوان بوده و در ماشین همراه همسرش به شهادت رسیده است، روضه سکوت می‌گیرند؟ اینها یک طرف و شهید امر به معروف که برای دو دختر کم حجاب غیرت داشت یک طرف. باز هم هست و نیازی به گفتنش نیست. آخر کلام اینکه مواضعتان خونی شده است. توئیت‌های شما بوی خون می‌دهد. از ماست گفتن‌های‌تان خون می‌چکد. سکوت شما همه جا را خونی کرده است. ✍محلل ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/salamiraniaziz ┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🔻قاتل شهید الداغی، آیت الله سلیمانی، سرهنگ شهرکی و... کیست؟ در روایتی از امام باقر علیه‌السلام می‌خوانیم: «بنده‌ای در روز قیامت محشور شود و [با این‌که در دنیا] دستش به خونی آلوده نشده، اما یک ظرف شیشه‌ای خون و یا بیشتر از آن به دست او دهند و بگویند: این سهم تو است از خون فلان شخص؟! او عرضه می‌دارد: پروردگارا! تو خود می‌دانی که جان مرا گرفتی [و تا آن لحظه] من خون کسی را نریخته بودم! خداوند فرماید: آری! تو خبرهای مختلفی از فلانی شنیده بودی و برای دیگران بازگو کردی، پس این خبر زبان به زبان به فلان ستمکار رسید و با استناد به همین خبر، او را کُشت، و این بهره تو از خون اوست» (کافی، کلینی، ص 370 – 371) وای بر ما اگر در تولید و انتشار دروغ و نفرت و کوتاهی در دین و تقویت نقشه‌ی شیاطین برای از بین بردن عفت و حیا و اخلاق نقشی داشته باشیم. گاهی با یک جمله در تقویت طرح دشمنان شریک می‌شویم و آن وقت از آخرت‌مان چه می‌ماند؟! ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/salamiraniaziz ┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈