.
ملا آقاجان زنجانی نقل میکند که زمانی از روضه میآمدم که در بیابان، اسبسواری جلوی مرا گرفت و گفت: آمدهام که از شما وعده بگیرم که شما را پیش #زعفر_جنی ببرم، ایشان روضه دارند و شما را دعوت کردهاند.
من با او همراه شدم تا به جلسهای رسیدم که همه از اَجنه بودند
#زعفر_جنی به من گفت که روضه بخوان، من چایی خود را خوردم که روضه را آغاز کنم
او از من پرسید: ملاآقاجان! میدانی امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا از چه چیزی سیر نشد؟
من در پاسخ گفتم: از آب سیر نشد؟
او گفت: خیر
گفتم: از غذا سیر نشد؟
او گفت: این چه حرفی است که میزنی، من خودم آنجا بودم، امام در روز عاشورا از دیدن #علی_اکبر (علیه السلام) سیر نشد 😭
وقتی صدای نالهی فرزندش را شنید اسب را تاخت و با شتاب آمد و صفوف دشمن را میشکافت و سپاهیان را پراکنده میکرد تا آن ملعونان ، سنگی به پیشانی حضرت زدند و خون از پیشانی حضرت آمد تا بر روی چشم اسب آمد 😭
امام ، طاقتش طاق شد و خود را از اسب به زمین انداخت و با زانو به سر نعش پسر آمد و سر پسر را بر دامن گرفت و صورت بر صورت مبارک او گذاشت و خون از دهان او پاک میکرد 😭
خدایا
قَسَمت میدهیم
به #حضرت_علی_اکبر
فرج منتقمش را الساعه برسان
🤲 الهی آمین 🤲