#ممنونم_خدا 🙏
❄️ وقتی هوا سرد میشه؛
- عضلاتم رو منقبض میکنی که رگها تنگ بشن و حرارت کمتری به سطح بدنم بیاد تا دمای مرکزیِ بدنم حفظ بشه...
- فعالیت غدههای تولیدکنندهٔ عرق رو متوقف میکنی تا پوستم یخ نکنه..
- عضلههایی که به موهای ریز پوستم چسبیدن رو منقبض میکنی تا موهام راست بشن و دور بدنم یه لایه هوای ساکن و گرم رو به دام بندازن..
- بیشتر که سردم بشه، بدنم رو میلرزونی تا با اصطکاک و سوخت و ساز گرما تولید کنن..
✦ همهٔ این کارها رو، بدون اینکه من حواسم باشه، انجام میدی تا کمتر احساس سرما کنم، تا گرم بمونم..
ممنونم ازت خدا... 🙏
#ممنونم_خدا 🙏
🖐 به انگشتام نگاه میکنم،
و به این فکر میکنم که اگه ناخن نداشتم چطوری میتونستم چیزهای ریز رو بردارم یا گرهی رو باز کنم..
- بدون ناخن حتی برای خاروندن بدنم هم درمونده میشدم..
- سرانگشتام برای انجام دادن کارهای مختلف به تکیهگاه نیاز دارن و تو پشتشون ناخنها رو گذاشتی...
- وقتی مشغول کاری هستم با همین ناخنها از بافت نرم انگشتام محافظت کنی..
- تو اونها رو بدون حس خلق کردی تا هم بتونم کارهای سختتر رو بدون احساس درد انجام بدم و هم اینکه وقتی اونها بزرگ میشن بتونم بهراحتی کوتاهشون کنم..
✨راستی اگه ناخنهام حس داشتن باید چیکار میکردم؟!
ممنونم ازت خدا...🙏
#ممنونم_خدا 🙏
🤯وقتی تو یه موقعیت خطرناکِ ناگهانی قرار میگیرم؛
- توی صدم ثانیه، تفکر آگاهانه رو ازم میگیری
- بعد بلافاصله حجم خیلی زیادی از آدرنالین و هورمونهای دیگه رو تو بدنم آزاد میکنی،
- اینجوری میشه که نفسکشیدن و ضربان قلبم رو تند میکنی تا؛
- از طرفی خون و اکسیژن بیشتری به مغزم برسونی که بتونه در لحظه و آنی تصمیمگیری کنه،
- و از طرفی قند و انرژی بیشتری به سمت عضلهها ببری تا بتونن واکنش مناسبی نشون بدن..
🔺اگه کنترل همهٔ اینا با خودم بود؛ تا حالا بارها کارم از کار گذشته بود.
ممنونم ازت خدا..🙏
#ممنونم_خدا 🙏
👃وقتی گرد و غبار وارد بینیم میشه؛
- تو با تحریکِ سیستم عصبیم ،
موهای ریز بینیم رو تکون میدی...
- بلافاصله، با یه نفس عمیق هوای زیادی رو میاری داخل ریههام و تا جایی که ممکنه اونو فشرده میکنی
- برای اینکه بتونم هوای فشرده شده رو توی سینه نگه دارم ؛ زبونم رو میچسبونی به سقف دهانم تا راه گلوم رو ببندی.
- حالا وقتشه که اینهمه هوا رو یکدفعه آزاد کنی تا عامل مزاحم به بیرون پرتاب بشه..
- اما چشمام ممکنه تحمل این حجم فشار رو نداشته باشن و آسیب ببینن ؛ پس تو اونا رو محکم میبندی،
- و همزمان راه گلوم رو باز میکنی؛ و من عطسه میکنم..
✖️ارادۀ من هرگز نمیتونه مثل تو با چنین سرعتی از سلامتیم مواظبت کنه..
✨بیدلیل نیست که بهمون یاد دادی بعد هر عطسه بگیم ؛ الحمدلله..
ممنونم ازت خدا...🙏
#ممنونم_خدا 🙏
▪️وقتی بغضم میگیره؛
- تو بلافاصله سیستم عصبیم رو فعال میکنی و میفرستیشون سراغ غدههای اشکیِ چشمام!
- اینجوری اون غدهها رو راه میندازی تا اشک بیشتری تولید کنن،
- وقتی بغض از حد تحملم فراتر میره، تو دریچۀ غدهها رو باز میکنی تا اشکهام جاری بشن.
- همزمان، تو با آزادکردنِ هورمون شادیآور و آرامشبخش، دلتنگیهام رو کم میکنی،
- و از طرفی با گریه کردن، به خارج شدن سموم بدنم هم کمک میکنی و جسمم رو به تعادل میرسونی.
- همزمان با همهی این اتفاقها، با افزایش سرعت تنفسم، اکسیژن بیشتری وارد بدنم میکنی تا مغزم رو خنک کنی.
- حالا یواشیواش حالم بهتر میشه و احساس سبکی بهم دست میده...
※ شاید من گریهکردن رو دوست نداشته باشم، اما تو این سیستم عظیم رو برای تخلیۀ احساسات من و رسیدنم به تعادل و آرامش قرار دادی... 💞
ممنونم ازت خدا 🙏
#ممنونم_خدا 🙏
👁 وقتی چشمام رو باز میکنم ↓
- نور محیط به سرعت وارد چشمام میشه؛
- وقتیکه نور داره از روزنۀ وسط عنبیه یا همون مردمک چشمم میاد داخل،
- اگه خیلی شدید باشه، در لحظه عضلههایی که از قبل توی بافت عنبیهم قرار دادی رو منقبض میکنی..
با اینکار فوراً مردمک چشمم رو تنگ و کوچیک میکنی تا نور خیلی کمتری وارد چشمام بشه و من اذیت نشم...
- از طرفی اگه هوا خیلی تاریک باشه، تو یه سری عضلۀ دیگه رو توی عنبیهم منقبض میکنی تا مردمکم رو باز و بازتر کنی و نور بیشتری به چشمام بیاد و من بتونم اطرافم رو ببینم.
- وقتی چشمام رو باز میکنم، نور محیط ممکنه اونقدر شدید باشه که به اعصاب چشمم آسیب بزنه، و یا فضا اونقدر تاریک باشه که نتونم حرکت کنم...
- اما این اتفاقها نمیافته، چون تو با نهایت دقت و ظرافت، میزان ورودی نور رو تنظیم میکنی و مواظبم هستی...💞
ممنونم ازت خدا...🙏
#ممنونم_خدا 🙏
▫️وقتی غذایی رو به سمت دهانم میبرم؛
- اولین چیزی که به استقبالش میره زبونمه که باهاش مزۀ اون غذا رو به من میفهمونی.
- تو با هزاران سلول چشایی که روی سطح زبونم پخش کردی، طعمهای مختلف رو برام قابل تشخیص میکنی،
- سلولهایی که هر چند روز یکبار، اونها رو با سلولهای جدید و تازهنفس جایگزین میکنی.
- اما فقط این نیست؛ تو برای اینکه برام سنگ تموم بذاری، گیرندههای بویایی رو نوک بینیم کار گذاشتی تا حس چشاییم رو کامل کنن.
- تو روی زبون و ورودی بینیم رو با این گیرندهها پر کردی تا بتونن طعم هر غذایی رو در لحظه به من اطلاع بدن؛
- اینجوری هم ازم در برابر غذاهای فاسد مراقبت میکنی
- و هم لذتِ خوردن غذاهای مختلف رو به من میچشونی...
ممنونم ازت خدا... 🙏
#ممنونم_خدا 🙏
➖وقتی ذهنم خسته میشه؛
- یعنی تهویۀ هوای بدنم رو خوب انجام ندادم و این باعث شده حرارت مغزم بالا بره، تا جایی که ممکنه سلولهای حساس مغزم آسیب ببینن و عملکرد کلی بدنم به مشکل بخوره.
- توی این شرایط خطرناک، تو با یه خمیازۀ کشدار به دادم میرسی!
- تو دهانم رو بیش از حد معمول باز میکنی و با کش آوردنِ عضلات فکهام، گردش خونی که به مغزم میره رو بالاتر میبری تا این عضو حیاتیم رو خنک کنی.
- همزمان هوای زیادی رو میکشی توی ریههام و با سرعت بیشتری خارجش میکنی و اینجوری اکسیژن بیشتری رو به مغزم میرسونی و دیاکسیدکربنها رو، که موجب خستگیم میشن، میفرستی بیرون.
- خیلی وقتا وسط فعالیتهای ذهنیم، من بیخبرم از اینکه حرارت مغزم داره بالا میره، اما تو با روشن کردن پنکۀ طبیعی بدنم مغزم رو خنک میکنی تا مراقب سلامتیم باشی. 💞
ممنونم ازت خدا...
#ممنونم_خدا 🙏
➖ وقتی از خوردن یه غذای فاسد مسموم میشم؛
- تو، در همون مراحل اولیهٔ هضم غذا، حس و حالم رو میبری روی هشدار و حالت تهوع رو به من غالب میکنی..
- بعد، در یک لحظه عضلات قفسهٔ سینه و شکمم رو بهشدت منقبض میکنی و با این انقباض، فشار معدهم رو بالا میبری تا محتویاتش رو بهسرعت تخلیه کنی.
- حالا وقتشه که دریچهٔ معدهم رو باز کنی تا غذای فاسد بتونه برگشت کنه و وارد مری بشه...
- همزمان، مجاری تنفسم رو هم میبندی تا این مواد وارد بینی و ریههام نشه.
- در همین لحظهس که مجبورم میکنی تمام اون غذاهای فاسد رو بالا بیارم...
- ممکنه من غذای فاسد بخورم اما، تو همون اول اونا رو از شکم من پس میزنی و نمیذاری مواد سمی وارد خون من بشه...
💞اگه مراقبم نبودی، تا حالا چند بار مرده بودم؟
ممنونم ازت خدا... 🙏
#ممنونم_خدا 🙏
وقتی میخوام به آسمون نگاه کنم؛
مُهره های گردنم رو به سمت بالا میچرخونی تا بتونم بالای سرم رو ببینم.
- تو اونارو جوری طراحی کردی که نمیذارن سرم از پشت آویزان بشه!
- با همین مُهره ها، بدون حرکت دادن به بدنم میتونم اطرافم رو ببینم.
- تو این دوتا مهرۀ کوچیک رو تکیه گاه امنی برای جمجمهام که حدودا 5 کیلو وزنشه، قرار دادی.
سرم رو بالا میگیرم و بابت همین دوتا مُهرۀ کوچولو از ستون فقراتم ازت سپاسگزاری میکنم.💞
ممنونم ازت خدا... 🙏