┄┄┄┅═✧❁✦﷽✦❁✧═┅┄┄┄
بانو بیست تو می توانی با درایت بهترین انتخاب رو داشته باشی ...😍😍
📌و در انجام ۴ کار روتین بهترین مسیر رو انتخاب و برای انجام آن در بهترین زمان ها خلق وقت کنی ان شاءالله👌✅
🖇🌸بارالها!
مشارطه امروزم این باشه که با انتخاب ها به اونچه باید برسم ، برای رسیدن به یک زندگی برتر و نمونه باید انتخابی نمونه داشت ...⤵️
از امروز و همین الان بهترین انتخاب ، انتخاب منِ بنده🤝
ان شاءالله و تعالی🤲🌹
#مشارطه
#دمنوش_انگیزشی
💬 @salehe_keshavarz
❁✦✨❅ೋ❅📝❅ೋ❅✨✦❁
ا💯ꕥ👌ꕥ♻️ꕥ
اꕥ👌ꕥ
ا♻️ꕥ
اꕥ
#بانو_بیست_شو
🧕بانو بیست و #بهترین_انتخاب
چرا بهترین ها را انتخاب کنیم🤔‼️
بریم سراغ ویژگی های یک انتخاب برای سرنوشت خوب⤵️⤵️
👌ما در طی زندگی روزمره دست به انتخاب های متعددی می زنیم. از انتخاب های کوچک مثل انتخاب لباس برای یک مهمانی و یا انتخاب غذا در رستوران گرفته تا انتخاب های بزرگ مثل انتخاب مدیر، نماینده مجلس و رئیس جمهور.
📌برای این که در هر مسئله ای بتونیم بهترین انتخاب رو انجام بدیم باید با ویژگی های انتخاب درست آشنا باشیم.
پس این اولین قدم ...👣
این یا آن...؟!!
مسئله این است...!!!!
🤔⤵️
✅انتخاب یکی از با اهمیت ترین موضوعاتی است که به صورت روزمره در زندگی همه ی انسان ها اتفاق می افته. وقتی ما برای رسیدن به هدفی و یا تأمین نیازی با چندین گزینه که هر کدام محاسن و معایب خودشون رو دارند مواجه می شویم، ناگزیریم دست به انتخاب بزنیم و گزینه ای رو انتخاب کنیم که بیشترین هماهنگی رو با هدف و نیاز ما داشته باشه.😊👌
⚠️💯دقت کنیم ...!!!!
انتخاب های منطقی🔰
انتخاب هایی هستند که در طی گذر زمان مستحکم باقی می مانند و در تمام دورانِ حیاتشون ما رو از منافعی که دارند بهره مند می کنند ...😍😍
برای این که بتونیم در مورد هر موضوعی بهترین ها رو انتخاب کنیم باید به چند نکته مهم توجه کنیم:👌✔️🌺⤵️
💢باید آگاهی داشته باشیم که بتونیم خوب مسیر رو بررسی کنیم
✨در درجه دوم باید موقعیت خودمون رو با اون مسیر کاملا بسنجیم ، که آیا اصلا باعث رشد و تعالی ما میشه یا خیر ...⁉️🤔🔰
💢و در مرحله بعد ببینیم به کدام سرمنزلگاه میرسیم با این مسیر منتخب
🌕به سعادت ...
یا شقاوت ...🌑
💯🔆♻️اگه باعث شد ختم به سعادت باشیم ، پس حتما مورد رضایت پروردگار هست🙃
اما ...
🚫⚠️❎اگر رشدی نبود و به شقاوت میرسیم با اون انتخاب ، پس شک نکن که شیطان و هوای نفس دخیل هست🤯
اینجاست که باید گفت 👇👇
⚠️💢مراقب باش عزیزم💢⚠️
🎯 @salehe_keshavarz
💎═════════✿
◦•●⊙◎-4⃣6⃣🌹
سلام شبتون بخیر
📝بریم سراغ محاسبه نفس
نکاتی که برای مراقبت از مشارطه امروز باید دقت می کردیم تقدیم شما😊👇
💯اینکه باید آگاهی می داشتیم ...
💯موقعیت خودمون رو می سنجیدیم ...
💯بررسی اینکه در انتهای مسیر به کجا میرسیم ...
‼️👈اعلی علیین یا اسفل السافلین ...
خب کیا دقت کردند ؟!!
چقدر موفق بودید و چقدر طعم شکست رو چشیدید ؟!!🤔🤔
آیدی ادمین ایتا برای ارسال نظرات⤵️
🆔 @Admiin114
#یادآوری_مؤثر
#محاسبه_نفس
#معاتبه
آیدی کانال تجارب ⤵️
📨 @nazarat_tajrobiat
❤️ @salehe_keshavarz
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱
⚜ @salehe_keshavarz
✿○○••••••══
🖋 به نام مهربانترین ...
📗داستان #خیانت_شیرین
📌#قسمت_شانزدهم ۲
در یکی از همین مکالمات بود که آنچه که نباید را شنیدم ...
چند روزی بود که حال جسمی خوبی نداشتم ...
عاطفه دنبالم آمده بود تا با هم به شرکت برویم .
رفتم اتاق تا سریع دوشی بگیرم و آماده شوم .
عجله داشتیم ...
از حمام در آمدم و لباس پوشیدم ... جلوی میز توالت ایستادم و مشغول آرایش بودم که شنیدم ...
صدای عاطفه را شنیدم ...
که ...
خیلی آرام به مسعود من می گفت :
+ "مسعود جان" من کی روی حرف تو حرف زدم که این بار دومم باشه ... چشم ...
هرچی تو بگی ...
کلمه " مسعود جان " مثل پتک توی سرم کوبیده می شد .
با خودم گفتم #عمق رابطه ی اینها بیشتر از چیزی است که من می دانم .
دنیا دور سرم می چرخید ...
یاد حرفهای دیشبم افتادم که به مسعود می گفتم :
_من اولین مامانی هستم که دلم برای شوهرم بیشتر از بچم تنگ میشه ...
و مسعود گفته بود :
+ آخه تو شیرین خودمی ...
برای همین اخلاقاته که عاشقتم ...
واااای مسعود ...
چطور می توانست ...
اینهمه دورویی ....
باورم نمیشد ...
حالا با حرفی که از عاطفه شنیده بودم هر آنچه که این سالها #شک داشتم به یکباره تبدیل به #یقین شد .
به آینه ی رو به رو خیره بودم ...
داشتم می افتادم ...
دستم را روی میز گذاشتم و دیگر چیزی نفهمیدم ...
وقتی به هوش آمدم عاطفه نگران بالای سرم حرکت می کرد .
مرا سوار آمبولانس کردند.
اشکهای داغم سرازیر می شد و صدای ناله ام بلند بود ...
احساس می کردم در آن کشور غریب فقط "مرگ " می توانست درد قلب شکسته ام را درمان کند .
تا شب در بیمارستان بودم ، چند آزمایش گرفتند.
نمی دانم اثر داروها بود یا توان بیداری نداشتم ، گذشت زمان را حس نمی کردم .
هوا تاریک شده بود که چشمهایم را باز کردم ...
عاطفه خوشحال و خندان بالای سرم بود ...
ازش متنفر بودم و باااید این را بهش می گفتم ...
+ مبارکه شیرین خانوم ...
از حرفش سر در نیاوردم
+ مبارک باشه عزیزم ...
تو #حامله هستی ...
...ازحرف عاطفه شوکه شده بودم حاملگی دوم در #بدترین شرایط روحی من اتفاق افتاده بود.
آن شب عاطفه پیش من ماند و مراقبم بود...
وای بر حال کسی که مراقبش #دشمنش باشد.
بعد از ترخیص از بیمارستان هنوز حال ضعف داشتم.
چند ساعتی روی تختم خوابیدم ، هروقت که چشم هایم را باز می کردم به بدبختی خودم اشک می ریختم.
در ذهن من مسعود با همه ی جذابیت و کششی که در من ایجاد کرده بود مانند مجسمه ی زیبایی به یکباره فرو ریخت.
حتی فکرش را هم نمی کردم که چطور این همه سال گول رفتار موجه مسعود و عاطفه را خوردم.
باید از ازدواج نکردن عاطفه می فهمیدم که رابطه ای این وسط وجود دارد ،اما افسوس که اینهمه سال #پای مسعود نشستم ...
به همه ی کارهایی که برای حفظ زندگیم کرده بودم فکر می کردم و افسوس می خوردم...
دلم به حال خودم و تمام زنان مثل خودم می سوخت که چطور به دست یک مرد، جوانی و زندگی شان را از دست داده بودند.
نزدیک ظهر تلفن همراهم را روشن کردم،۲۵تماس ناموفق داشتم،مسعود ۱۹مرتبه زنگ زده بود هنوز در حال چک کردم گوشی بودم که دوباره زنگ خورد.
مسعود بود...
نمی توانستم جوابش را بدهم
عصبانی تر از آنی بودم که توان حفظ خونسردی خودم را داشته باشم
گوشیم چند باری پشت سر هم زنگ خورد ، بعد وقفه افتاد...
عاطفه در زد و وارد اتاقم شد.
+شیرین خانوم مسعود نگرانتونه ، اگر بیدارید جوابش رو بدید لطفا.
حالم از حرف زدنش بهم می خورد
فقط گفتم :
_برو بیرون عاطفه دیگه هم اینجا پیدات نشه.
گوشیم باز زنگ خورد...
عصبانی بودم اما ضعف بدنی شدیدی داشتم ، صدایم از ته چاه در می آمد...
_بله
مسعود بود .
+وای سلام شیرین کشتی منو تو ...
چرا جواب نمی دی ...
خوبی؟
سرد گفتم : بهترم...
بله کارم داری؟
مسعود از شدت خوشحالی هیجان زده و بلند حرف می زد :
+شیرین عاطفه چیمیگه؟!
راسته؟
تو حامله ای؟؟؟
با تمام قدرت فقط فریاد کشیدم ، طوری که عاطفه هم بشنود :
+عاطفه غلط کرده با تو ، به عاطفه چه ربطی داره که خبر حاملگی منو به شوهرم بگه؟
مسعود نه تو رو می خوام نه این بچه رو
مطمئن باش همین جا سقطش می کنم و برمی گردم ، شنیدی؟
+شیرین...
شیرین...
چی میگی؟...
قطع کردم.
یک بار برای همیشه باید این قضیه تمام می شد
صدای در ورودی سوئیت را شنیدم ، عاطفه بی صدا رفته بود.
#ادامه_دارد ...
✍صالحه کشاورز معتمدی
📤( انتشار #خاطرات_یک_مشاور بدون لینک کامل کانال #صالحه_کشاورز_معتمدی جایز است )
═══••••••○○✿
☘️
میترسم
آنقدَر نیایید که
آخرین سلامم
خداحافظی از شما باشد ...
#سلام_علی_آل_یاسین
#با_ادب_دست_به_سينه_سلام
@salehe_keshavarz
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
#ترسم_چو_باز_گردی_از_دست_رفته_باشم
💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
࿐❁🌸❒◌🕊◌❒🌸❁࿐
#مشارطه #مراقبه
سلام به بانوان توانمند😍✌️
روزتون بخیر باشه ان شاءالله
تفکر امروزمون🔰
😎👈چطور با هوای نفسمون مبارزه کنیم ؟!!
میتونید نظراتتون رو با دوستانتون در کانال تجارب به اشتراک بزارید📨👇
ادمین ایتا
@Admiin114
#محاسبه #معاتبه
࿐❁🌸❒◌🕊◌❒🌸❁࿐
⚜توانمندسازی بانوان⚜
کانال #صالحه_کشاورز_معتمدی
🌺 @salehe_keshavarz
┄┄┄┅═✧❁✦﷽✦❁✧═┅┄┄┄
بانو بیست تو در میدان مبارزه با نفس پیروز خواهی شد😉👏
📌و در انجام ۴ کار روتین نیز موفق خواهی بود. می دونید دیگه برای موفقیت باید تلاش کرد ؛
پس تلاشتون مستدام باد ...✌️✌️
🖇مهربون معبودم!
امروز مشارطه ام رو مبارزه با نفس قرار دادم ، همان دشمنی که همراه من هست ، همان قدرتمنی که اگر بخواهم او دگر قدرتی ندارد ...😇🌹
امروز می خواهم جلویش بایستم!!!💪💪
با قدرتی که نشأت گرفته از قدرت لایزال توست🤝
#مشارطه
#دمنوش_انگیزشی
💬 @salehe_keshavarz
❁✦✨❅ೋ❅📝❅ೋ❅✨✦❁