✿❥◆◎◈◆❥✿⛱
⚜ @salehe_keshavarz
✿○○••••••══
🖋 به نام مهربانترین ...
📗داستان #خیانت_شیرین
📌#قسمت_یازدهم ۲
+ببین شیرین اگر فقط بیینم یا بشنوم یا بفهمم که آبروریزی کردی یا چیزی به عاطفه گفتی ، دیگه نه من نه تو ...
محکم تر از چیزی بود که فکرش را می کردم،عصبانی بود و واقعا ترسیده بودم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
هیچ فکرش را هم نمی کردم که مسعود بتواند تا این اندازه #ترسناک شود ، از این که اینهمه به این دختر اهمیت می داد دلم شکست اما همان لحظه هم می دانستم که زندگیم برایم با ارزش تر از این حرف هاست.
باید راهی پیدا می کردم .
چندروز طول کشید تا خودم را جمع و جور کنم ، تصمیمم را گرفته بودم ، باید زندگیم را نجات می دادم.
هرروز با مسعود به شرکت می رفتیم و برمی گشتیم.
به جز روزهایی که ریحانه واکسن داشت یا حالش خوب نبود.
در شرکت با عاطفه کارینداشتم ، به جز جلسات یا مواقعی که از نظر کاری به هم مربوط بودیم.
ریحانه بیشتر دست خانم اسفندیاری آبدارچی شرکت بود ، فقط برای شیر دادن به اتاقم می آوردش.
بچه ی آرامی بود و مزاحم کارم نمی شد.
مسعود هم هروقت کمترین فرصتی داشت با ریحانه خودش را مشغول می کرد.
بعد از آن روز مسعود تلاش می کرد مثل قبل شود ، و بعد از چند روز کاملا حال خودش را خوب کرد.
اما چیزی #تغییر کرده بود ، چیزی در "من "تغییر کرده بود.
با مسعود خوب شدم ...
گرم شدم ...
حتی گرم تر از قبل و تغییر بزرگتر در #ظاهرم اتفاق افتاد...
#بهانه آوردم که با ریحانه چادر سر کردن و رانندگی برایم سخت است ، چادرم به داخل کیفم منتقل شد ، و بعد از مدتی کلا جا ماند خانه...
در درونم #رقابت عجیبی با عاطفه راه انداختم.
زیادتر از قبل لباس می خریدم ، و مرتب به آرایشگاه می رفتم ، به راهی که انتخاب کرده بودم اطمینان داشتم.
جز این راه نمی توانستم شوهرم را حفظ کنم.
باید #زیبا تر از عاطفه می شدم
باید #مهربان تر از او می شدم
و این روش جدید من بود.
پدر و مادرم متعجب بودند حتی تذکر هم دادند ، اما انگیزه یمن بیشتر بود
از هرطرف که به مسعود نگاه می کردم برایم #خواستنی ترین عالم بود ، پس برای حفظ این خواستنی هرکاری از دستم برمی آمد انجام دادم.
مسعود هم متعجب بود ، اما گاهی فقط با تعجب به رویم لبخند می زد....
#ادامه_دارد ...
✍صالحه کشاورز معتمدی
📤( انتشار #خاطرات_یک_مشاور بدون لینک کامل کانال #صالحه_کشاورز_معتمدی جایز است )
═══••••••○○✿
هدایت شده از بیداری ملت
🗳 چرا به انتخابات رقابتی، افتخار نکنیم!
انتخابات، یکی از مظاهر و نمادهای مردم سالاری است. هرچه #مشارکت بیشتر و #رقابت جدی تر باشد، بیشتر نمود مردمسالاری می دهد.
طعنه های انتخابات۱۴۰۰ مشارکت پایین و غیر رقابتی بودن بود.
مرحوم شهید رئیسی باوجودی که در آن دخالتی نداشت اما زیاد هجو شد که: رئیس جمهور یک انتخابات غیر رقابتی و مشارکت پایین است! و بدتر از این حرفها که یادتان هست!
اینبار حتی موسسه نظر سنجی #استاسیس انتخابات را یک رقابت جدی آن هم سه جانبه گزارش کرده است.
رقابت بین #جلیلی و #قالیباف همانقدر جدی است که بین آنها با #پزشکیان.
پس تا همین جا اتفاقی مبارک درون ارزشهای اسلامی و انقلابی مان افتاده است .
رئیس جمهور چهاردهم هرکه باشد متهم به انتصاب و درآمده از یک صندوق بی رقابت و بی مشارکت نیست.
اینکه انقلابی ترها هم بتوانند دو جناح از یک انتخابات باشند و نه بین بد و بدتر بلکه بین خوب و خوبتر انتخاب کنند هم اتفاق خوب دوم است و حاکی از رشد و بالندگی است.
برای انتخاب اصلح نسبی هم باید تلاش کرد تا نتیجه را هم دلخواه کرد.
این جمله رهبر انقلاب هنگام رای دادن، نادر بود و البته مطرّا:
"سالهای آینده انشاءاللّه سالهای خوب و مطلوبی باشد و مردم از گزینش خودشان راضی باشند."
📝 محسن قنبریان ۸تیر۱۴۰۳
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat