eitaa logo
صالحه کشاورز معتمدی
6.3هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
10 فایل
کمکتون میکنم تا حال خانواده شما بهتر بشه دبیر خانواده استان البرز در جبهه فرهنگی و قرارگاه تحول ادمین : @Admiin114 ثبت نام دوره: @Sabte_name_doreh واحد مشاوره https://eitaa.com/joinchat/4035444855C167ad52bed
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا🚫ꕥ✅ꕥ⚠️ꕥ اꕥ✅ꕥ ا⚠️ꕥ اꕥ 🧕بانو بیست و این رو یادتون باشه👇👇 ‼️باید باور کنیم که نفس ما دشمنی هست که می‌خواد ما رو ذلیل و نابود کنه. نه تنها باید این نفس خطرناک رو ارباب خودمون قرار ندهیم❌❌ 🚫بلکه حتی با اون رفاقت و دوستی هم نباید داشته باشیم 🚫حتی نسبت به او بی‌تفاوت هم نباید باشیم. ✅چون بی‌اعتنایی و غفلت از این دشمن بی‌رحم و خطرناک، ما رو بیچاره می‌کنه.😱😱 برای مبارزه با نفس، باید ابتدا نفسمون رو طرف مقابل ببینیم و اون رو دشمن بدونیم ...👌👌 تا بتونیم اون رو زمین بزنیم و الا اون ما رو به زمین خواهد زد.🤯🤯 ✔️🌺باید احساس خودمون رو نسبت به نفسمون تغییر بدیم و اون رو واقعاً دشمن خودمون بدونیم؛ دشمنی که هر لحظه می‌خواد به ما صدمه بزنه و ما را ذلیل کنه.😢 ❌❌نباید در خوش خیالی به سر ببریم و احساس امنیت کاذب ما رو در دام دشمنی‌های پنهان او بیفکند. ☢یه مثلی هست که میگن🔰 ✔️«گربه را دم حجله باید کشت» 💯💯اتفاقا دربارۀ نفس باید انجام بشه از همون اول باید در مقابل خواسته‌های نفس ایستادگی کرد و الّا لوس و پُررو می‌شه و دیگه از عهدۀ اون برنمی‌آییم ... 🚫♻️⚠️باید از همون ابتدا به نفس خودمون جواب منفی بدیم و الا این نفس، لوس می‌شه و بعد جاهای دیگر شروع می‌کنه به نِق زدن و دیگه از عهدۀ اون برنخواهیم آمد ... خواسته‌هاش هم تمامی نداره و تا انسان رو بدبخت نکنه دست بردار نیست.👌✔️🌺 ☺️👈پس آدم عاقل کسی است که از همان اول در مقابل خواسته‌های نفس خودش بایسته ، و آخر کار اون رو ببینه. 🎯 @salehe_keshavarz 💎════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✿ ◦•●⊙◎-4⃣7⃣🌹
سلام و درود عزیزانم رسیدیم به محاسبه شبانه نفس ...☺️👇 😎👈و بریم سراغ نکاتی که باید برای مبارزه با نفس بهشون دقت کنیم⤵️ 💯✅ اولین و مهمترین نکته اینکه یادمون باشه یه دشمن درونی داریم که خیلی باید حواسمون باسه چون که چراغ خاموش حرکت می کنه ... و اون هوای نفس هست😈😈 همه جا ، همیشه و هر لحظه با ماست ...🙈🙈 👊👊ما باید اون دشمن رو زمین بزنیم اگر نه پس اون ما رو زمین میزنه ...🙊🙊 اصلا خوش خیال نباشیم چون اون بالطبع فعااال هست ...👌👌 خب ببینم کی امروز هوای نفسشون رو زدند ؟!! چند بار زدید ...؟!! چند بار خوردید ...؟؟؟ میتونید گزارش روزانه تون رو برامون بفرستید ادمین ایتا در رکاب شماست @Admiin114 آیدی کانال تجارب ⤵️ 📨 @nazarat_tajrobiat ❤️ @salehe_keshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱ ⚜ @salehe_keshavarz ✿○○••••••══ 🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان 📌 نمی توانستم افکارم را جمع کنم ، آینده برایم مبهم بود. فکر ریحانه و زندگیم را می کردم. در خیالاتم طلاقم را هم گرفتم و دنبال خانه ای برای زندگی می گشتم... خدا بر سر هیچ انسانی نیاورد... گیجی و سردرگمی و ندانستن راه حل بدترین حال یک انسان خصوصا یک زن آن هم در دیار غربت است. تنها چیزی که خیلی به آن اطمینان داشتم سقط بچه ام بود. فقط نمی دانستم این کار را اینجا انجام بدهم یا در ایران. اینجا کسی را نداشتم،می ترسیدم. اگر هم به ایران برمی گشتم حتما پدر و مادرم و مسعود مانع می شدند. اما واقعا دلم نمی خواست از مسعود دیگری داشته باشم. با حال بدم رفتم سراغ اینترنت و راه های سقط جنین را سرچ کردم اما چیز زیادی دستگیرم نشد. همیشه در مورد مسائل‌مربوط به کم اطلاعات بودم ، از دست خودم حرصم در آمده بود. چهار روز از خانه خارج نشده بودم و چهار روز به همین ترتیب گذشت. گوشیم خاموش بود فقط گاهی روشن می کردم و به مادرم خبر سلامتیم را می دادم و احوال ریحانه را می پرسیدم. از‌حرف های مادرم معلوم بود مسعود به آن ها نگفته است. خانه ام بهم ریخته و نامرتب شده‌ بود ، خودم رنگ پریده بودم و در این چهار روز غذای درست و حسابی نخورده بودم ، و ضعف‌ و بی حالیم مضاعف ‌شده بود. صدای چرخاندن کلید درب خانه را شنیدم.فقط عاطفه کلید اضافه داشت. اصلا تحمل دیدنش را نداشتم. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 از اتاقم داد زدم: _مگه نگفتم برو و دیگه اینجا پیدات نشه چرا نمی فهمی؟ از در نیمه باز اتاقم داخل شد. چشم هایم می دید‌ش اما مغزم درک نمی کرد. مسعود بود ... در چهارچوب در‌ ایستاده‌ و نگاهم می کرد. با دیدنش‌تمام وجودم نفرت شد.. آن شب در ویلای شمال... خاطرات شرکت... کلمه ی "مسعود جان"... خنده های عاطفه... همه و همه به مغزم هجوم آورد. +سلام... چه بلایی سرت اومده؟ چت شده تو؟... جوابش را ندادم ، به سختی از جایم بلند شدم ، از عصبانیت می لرزیدم ، مسعود به طرفم آمد ، آرام بازوهایم را تکان می داد. +شیرین چی شده؟ اون حرف ها چی بود زدی؟ زودتر از این نمی تونستم بیام... مردم که،حرف بزن. با تمام تنفرم نگاهش کردم ... این بار نگذاشتم احساساتم بر من غلبه کند ، باید بعد از ده سال حرف دلم را می زدم . _ازت متنفرم مسعود... از تو و اون متاسفم که ده سال زنت بودم و تو با عاطفه خوش بودی آره درست شنیدی... نه تو رو میخوام... نه بچتو.. فریاد می زدم ، طوری که گلویم درد گرفته بود : _دیگه نمی خوام ببینمت... مسعود تو... اولش نفهمیدم چی شد!!!!! فقط صورتم به شدت می سوخت. محکمی خورده بودم. +خفه شو... به چه حقی این حرف ها رو می زنی؟ دیگه صدای مسعود رو نشنیدم ، به سمتش حمله کردم و با تمام قدرت می زدمش ، هرچند ضربه های بی جان من بدن قوی او را تکان هم نمی داد. مسعود مچ دستانم را گرفت ، دردم گرفته بود... +شیرین بد حرفی زدی... بد ‌تهمتی ‌زدی بهم... با همه ی ادا اصولات کنار اومدم ، الانم نگران سلامتیت بودم که اومدم... وگرنه خیلی وقته فقط دارم تحملت می کنم . مچ دستم درد می کرد و مسعود به حرفش ادامه داد: +حق نداری به بچم آسیب‌برسونی وگرنه بد میبینی !!! حالیت شد؟ _دستم رو شکوندی لعنتی ... ولم کن +حالیت شد؟ چاره ای نداشتم : _آره ولم کن... دستمو رها کرد... هر دو نفرمون نفس نفس می زدیم ، این اولین دعوای محکم بین ما بود. هر دو حرف هایی که سال ها در‌دلمون بود به زبان آورده بودیم ، حرف گفته شده را نمی شود پس گرفت . مسعود کیفش را برداشت و با سرعت به سمت در‌ رفت. ایستاد و با صدای بلند گفت: +یه تار‌مو از سر بچه کم بشه پدرتو در میارم اینو تو اون مغز فرو کن جول و پلاستم جمع کن برگرد ایران،بهم گفتن که برای این هلندی ها چه هایی اومدی ... حرفی برای گفتن نداشتم... فقط رفتنش را نگاه کردم ... او رفت و صدای ضجه های من در خانه پیچید ... ... ✍صالحه کشاورز معتمدی 📤( انتشار بدون لینک کامل کانال جایز است ) ═══••••••○○✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘️ سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... @salehe_keshavarz بعد از هزار و اندی سال فراموشی ما اما شما هنوز ، هر روز به یاد ما هستيد ... صاحب مهربان ترین قلب ها ! ارحم الراحمین خدا! 💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
࿐❁🌸❒◌🕊◌❒🌸❁࿐ سلام و درود وقتتون به تبارک و تعالی ♻️موضوعی که قراره امروز در محوریتش باشیم مهربانی ...❤️✨ چطور می تونیم یه فرد مهربان و رئوف باشیم🤔⤵️ منتظر نظراتتون هستیم😍✋ ببینم کیا پیشقدم میشن برای پاسخگویی🔰🔰 @Admiin114 ࿐❁🌸❒◌🕊◌❒🌸❁࿐ ⚜توانمندسازی بانوان⚜ کانال 🌺 @salehe_keshavarz
┄┄┄┅═✧❁✦﷽✦❁✧═┅┄┄┄ بانو بیست تو مهربانی ...🙃 🔖🖇یادتون باشه انجام ۴ کار روتین با برنامه به مهربانیتون کمک شایانی می کنه ... 🌹مهربان معبودم! امروز قول میدم که مهربان باشم و مهربانی رو تمرین کنم ...🤝 💬 @salehe_keshavarz ❁✦✨❅ೋ❅📝❅ೋ❅✨✦❁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣📣📣📣📣 سلام عزیزانم حتما در این نظر سنجی همه شرکت کنید⤵️ https://EitaaBot.ir/poll/yltjic 🎁 @salehe_keshavarz