eitaa logo
صالحه کشاورز معتمدی
6.3هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
10 فایل
کمکتون میکنم تا حال خانواده شما بهتر بشه دبیر خانواده استان البرز در جبهه فرهنگی و قرارگاه تحول ادمین : @Admiin114 ثبت نام دوره: @Sabte_name_doreh واحد مشاوره https://eitaa.com/joinchat/4035444855C167ad52bed
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام روزتون بخیر خوب هستید ان شاالله... فردا یه لایو با هم داریم میخوام درباره لطماتی که پدر و مادرها ناخواسته به بچه هاشون میزنن صحبت کنم حتما اون لایو رو ببینید
شما چه لطمه هایی خوردید و چه لطمه هایی زدید ؟ لطفا نظرات و سوالاتتونو برام ارسال کنید گپ بزنیم 👇👇 @Admiin114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️یه نکته قابل تامل درباره عزیزانم خواهش میکنم ازتون بچه هاتونو بیسواد بار نیارید 🙏 ⭕️مدرسه ها به هر بهانه ای در حال تعطیل شدنه بچه ها ذاتا عاشق فرار از درس هستن در نهایت کی ضرر میکنه ؟ کل جامعه ✅این وسط فقط اون پدر و مادری که حواسش جمع هست با وقت و حوصله و تدبیر به درس بچش میرسه . 📛وقتی میبینم مامانها هم کمک بچه هاشون میکنن که با تقلب تو امتحان مجازی قبول بشن کلی حرص میخورم 🚫چون با اینکار به بچه ها یاد میدن که : میتونی تو این دنیا بدون تلاش هم موفقیت کسب کنی ⁉️بعدا که این بچه بزرگ بشه و واقعیت دنیا رو ببینه و متوجه بشه از این خبرا نیست چقدر لطمه میخوره ؟ @salehe_keshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به کرات از این مدل پیامها و اینجور حرفها تو مشاوره هام دارم لطمه های دوران کودکی گاهی تا پایان عمر باقی میمونه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه پست جدید تو روبیکا با موضوع متنوع گذاشتم ؛ اینکه ویژگی مامانای موفق چیه ؟ برای مشاهده بیا لینک زیر👇 https://rubika.ir/salehe_keshavarz به نظرت یه مامان موفق چه ویژگی هایی باید داشته باشه...!!! کامنت کن برامون لطفا✍
خدا براتون نگهش داره ... هنوز هم دیر نشده فراموش نکنید شما اشرف مخلوقات خدا هستید و توانایی تغییر دارید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این پیام خیلی درد داشت ولی بخونید لطفا یا شکر میکنید بابت نعمتهاتون یا همزاد پنداری میکنید با این دوستمون یا شاید عزیزی به خودش بیاد و به داد خودش و بچه هاش برسه رنجنامه دوستمون رو بخونید لطفا 👇👇👇👇
سلام.روزتون بخیر.لطمه هایی که در کودکی خوردم خیلی زیاد هست که متاسفانه خواسته یا نا خواسته روی فرزندم هم تاثیر گذاشته. زمانی که خیلی بچه بودم با اینکه تقریبا بد و خوب رو از هم تشخیص میدادم،اما از باغ دیگران میوه ای برداشتم.کار بدی بود اما بدتر این بود که مادرم تا مدتها منو دزد صدا میزد. دائما بخاطر هر کار کرده و نکرده کتک میخوردم یا باید میرفتم توی مرغ دونی تنگ و تاریک: اگر از دست پدر و مادر و نا مادریش یا از مادرشوهر یا جاری خودش ناراحت بود ،من کتک میخوردم، یا اگر ملافه بالش و متکا کج می شد‌‌،کتک میخوردم.بچه های مهمان خرابکاری می کردن یا گلی رو می کندند من کتک می خوردم.اگر خواهرم زمین می خورد یا درس نمی خواند من کتک می خوردم. بعد از کتک زدن هم دوباره یک پرس دیگه کتک میزد که چرا وقتی داری کتک میخوری فرار نمی کنی؟! بزرگتر که شدم،دیگه نوبت له کردن احساسات و تخریب شخصیتم شد.مثلا وقتی صحبت از گرفتن حق و سر و صدا کردن می شد،میگفتم من اگر جای شما بودم فلان کار رو می کردم،به من میگفت: تو گُه خوردن هم بلد نیستی یا یک سری حرف های رکیک که متاسفانه در حضور دیگران و همسرم هم زده میشد. اگر می شنیدم که دختر فلانی که از من کوچکتر هست و شوهر کرده،میگفتم اون بچه دست چپ و راستش رو هم نمی شناسه،مادرم میزد توی روم و می گفت همون بچه یک خونه و زندگی ای می چرخونه که بیا و ببین.تو هیچی از دستت برنمیاد. همین ها باعث شد خواهرم که سه سال از من کوچکتر هست هم یاد بگیره که نه تنها احترام نزاره تازه روی من دست بلند کنه و با جیغ و دادش، باعث بشه دوباره من بشم آدم بده ی ماجرا و کتک خوردن دوباره. همیشه هر کاری که برای اولین بار بهم میسپرد ،انتظار داشت در حد بیست باشم و مثل یک زن باتجربه انجام بدم.برای این موارد هم همیشه نفرین شنیدم. کلا همیشه من ، آدم بده و به درد نخور زندگیش بودم و دائم در حال انتقاد از من بود.در زمان هایی که فامیل و آشناها دور هم بودن و همه از بچه هاشون و مهارتهای بچه های شیطون شون با افتخار حرف می زدن،مادرم فقط به حرفهاشون گوش میداد. همین ها باعث شد تبدیل بشم به آدمی که زود رنج هست و نمیتونه حق خودشو بگیره و ازدواج هم که کردم،مادر شوهرم که به من زور می گفت نمی توانستم از خودم دفاع کنم و در رابطه با همسرم مشکل ایجاد شده و الان بعد از ۲۵ سال زندگی مشترک همسرم میگه خیلی زودرنجی و بچه مون هم عین توئه.با اینکه تمام تلاشم رو کردم که هیچ کدوم از اون رفتارهای مادرم رو روی فرزندم پیاده نکنم واز اتفاقات گذشته درس بگیرم،اما خواسته یا ناخواسته حداقل متاسفانه این زودرنجی در رفتار فرزندم هم مشهود هست. خیلی سعی کردم با فرزندم مثل یک دوست باشم و آنطور که هست بپذیرمش. به گفته خودش که من بهترین دوستش هستم،اما خوب خودم متوجه بعضی از اشکالات و معایب در خودم و فرزندم هستم. از همه چیزم گذشتم که حداقل فرزندم دچار احساس سرخوردگی نشه و احساس کنم که برای یک بار هم شده آدم به درد بخوری هستم. اما هنوز برای شخصیت له شده و آرزوها و علایق فراموش شده خودم ناراحتم حتی با اینکه بعضی از مهارتها رو دارم اما اعتماد به نفس ندارم که بخوام برای خودم کسب و کاری درست کنم.