به زمان گوش فرا ده که علی چون آمد
کعبه از شوق پذیرای اش از هم وا شد
حیرتم بیشتر از لحظه وارد شدن است
که چو مادر به درون رفت شکافش تا شد
جمله خلق دهان وا شده از این میلاد
که چه کس داخل این محرم و در آن جا شد
همگی گویی از این واقعه حیرت دارند
چشم حاسد شودش کور تبش بالا شد
دو سه روزی بگذشته است و خبر می آید
فاطمه بنت اسد خارج از آن دارا شد
کودکی در بغلش جنس منور انگار
پایه دین به همین نورش از اول جا شد
کودکی چشم خدا دست خدا همراهش
تا نبی دیدش از اول به دلش غوغا شد
چشم در چشم پسر نوگل فرخنده رسید
دست در دست علی زد که مرا یارا شد
باری از کول نبی گویی از آنجا افتاد
که چو من دارم علی غم چه کند رسوا شد
یا نبی رحمت عالم به علی جانت گو
غم ما هم بزداید که شفیع ما شد
شاعر: آقای م_ر
#شعر_آئینی
#ولادت_مولا
@maktabo_shohada
﷽
برای حفظ جان ای جانِ جان در خانه میمانیم
بمانیم از بلا تا در امان ، در خانه میمانیم
نشستن دور هم با خانواده عالمی دارد
صمیمی، با محبت، مهربان، در خانه میمانیم
بلایی میکند تهدید، نه ایران ، جهانی را
خِرَد فرموده در خانه بمان، در خانه میمانیم
رعایت میکنیم آداب پاکیّ و سلامت را
همه دستی به سوی آسمان در خانه میمانیم
دعا بر جان بیماران و تقدیر از پرستاران
کنیم ،از جان و دل ، ما همدلان در خانه میمانیم
بلی ما میتوانیم از خطرها بگذریم ای دوست
بلی ایمان به ما داده توان در خانه میمانیم
همه اعضای یک پیکر ، همه سربازِ یک سنگر
همه جمعیم در یک پادگان در خانه میمانیم
زمانی بهر حفظ آب و خاک از خانه میرفتیم
ولی امروز بهر حفظ جان در خانه میمانیم
شب عید است و سالی نو خرامان میرسد از راه
کنیم از دور سیر بوستان در خانه میمانیم
دلِ ایرانیان هرگز جدا از هم نمیگردد
بدان این نکته را ای نکته دان در خانه میمانیم
سرور زندگی گاهی به محدودیّت است ای دل
بلی کوته بوَد عمر خزان در خانه می مانیم
بهار آید، نگار آید، گل آید بوی یار آید
به شوق وصل منجیّ زمان در خانه میمانیم
تنت ناز طبیبان را نبیند هموطن هشدار
سفر تعطیل کن، گو شادمان در خانه میمانیم
دل ما لک زده بر روضه و تشکیل هیئت ها
قرار خانگی داریم، هان در خانه میمانیم
پیام رهبر فرزانه را با گوش جان بشنو
توکل کن به حیِّ لامکان در خانه میمانیم
اگر چه چشم یاران خراسانی به راهش بود
ولی فرمود امامِ خوش بیان در خانه میمانیم
علاج این گرفتاری حمایت از ضعیفان است
اگر غفلت کنیم آتش به جان! ؛در خانه میمانیم؛
مگیر ای محتکر زآب گل آلوده چنین ماهی
بدان بهر چه ما پیر و جوان در خانه میمانیم
به عید این رسم دید و بازدید آداب زیبایی است
ولی امسال ما ایرانیان در خانه میمانیم
«کلامی» بگذرد این روزها ، آری مراقب باش
نلرزد پای دل در امتحان در خانه میمانیم
شاعر:استاد کلامی زنجانی
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#جهاد_همچنان_باقی_است
#در_خانه_میمانیم
#شعر_آئینی
@maktabo_shohada
دلم روشن نگاهم گرم حالم احسن الاحوال
به لطف روضه های تو چه سالی می شود امسال
که ایران در تو میبیند بهار سرزمینش را
کنار سفرهء باب الحوائج هفت سینش را
#سید_حمیدرضا_برقعی
#شعر_آئینی
@maktabo_shohada
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزلهای فراوان باشد
نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت
نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد
سایه ابر پی توست دلش را مشکن
مگذار این همه خورشید هراسان باشد
مگر اعجاز جز این است که باران بهشت
زادگاهش برهوت عربستان باشد
چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست
تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد
فکر کن فلسفه خلقت عالم تنها
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد
چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده
از تحیر دهن غار حرا وا مانده
عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد
نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد
شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست
ظرف و مظروف هم اندازه یکدیگر نیست
از قضا رد شدی و راه قدر را بستی
رفتی آنسوتر از اندیشه و در را بستی
رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید
و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید
عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته
جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته
پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد
چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد
آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز
سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز
شاعر این سیب حکایات فراوان دارد
چتر بردار که این رایحه باران دارد
شاعر:حمیدرضا برقعی
#مبعث
#پیامبر_مهربانی_ها
#شعر_آئینی
@maktabo_shohada
نفس باد صبا مشك فشان خواهد شد
عالم پير دگر باره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقيقى به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقايق نگران خواهد شد
اين تطاول كه كشيد از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
گر ز مسجد به خرابات شدم، خرده مگير
مجلس وعظ درازست و زمان خواهد شد
اى دل ار عشرت امروز به فردا فكنى
مايه نقد بقا را كه ضمان خواهد شد؟
ماه شعبان منه از دست قدح كاين خورشيد
از نظر تا شب عيد رمضان خواهد شد
گل عزيز است غنيمت شمريدش صحبت
كه به باغ آمد ازين راه و از آن خواهد شد
مُطربا مجلس انس است، غزل خوان سرود
چند گوئى كه چنين رفت و چنان خواهد شد
«حافظ» از بهر تو آمد سوى اقليم وُجود
قدمى نِه به وداعش كه روان خواهد شد
شاعر: حضرت حافظ
#ماه_شعبان
#شعر_آئینی
@maktabo_shohada
رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم
همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم
زیر سنگینی اعمالِ پریشان مُردیم
رمضان است، بیایید سبکبار شویم
میتوانیم در این ماه به قرآن برسیم
میتوانیم در این ماه، علیوار شویم
ماهِ مهمانیِ حقّ است، بیایید همه
تا نمکخوردهٔ این سفرۀ افطار شویم
چشمها را بتکانیم در این ماهِ زلال
با دو آیینه همه راهیِ دیدار شویم...
سِرِّ سی جزء به سی روز فرو میآید
هان! رفیقان! همه آیینهٔ اسرار شویم
یازده ماه گذشت و خبر از عشق نشد
با خداوند، در این ماه مگر یار شویم
رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم
همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم
شاعر: مرتضی امیری اسفندقه
#شعر_آئینی
#پیشواز_ماه_میهمانی_خدا
@maktabo_shohada
آنکه از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟
آنکه ز اغیار بَرَد شِکوه بَرِ یار کجاست؟
باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک
می زند بانگ منادی که گنه کار کجاست
سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست
تاکه معلوم شود طالب دیدار کجاست
بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب
تا نگوئی که در رحمت دادار کجاست
مرغ شب نیمه شب دیده به ره می گوید
سوز دل ساز بود دیده بیدار کجاست
ماه رحمت بود ای ابر خطاپوش ببار
تا نگویند که آن وعده ایثار کجاست
حق به کان کرمش طرفه متاعی دارد
در و دیوار زند داد خریدار کجاست
آن خدائی که رحیم است و کریم است و غفور
گوید ای سوته دلان عاشق دلدار کجاست
من ژولیده به آوای جلی می گویم
آنکه با توبه ستاند سپر نار کجاست
شاعر: ژولیده نیشابوری
#شعر_آئینی
#ماه_رمضان
#ماه_غفران
@maktabo_shohada
رمزها در رمضان است، خدا مى داند
برتر از فهم و گمان است، خدا مى داند
لیلة القدر، کدامین شب این ماه خداست؟
چه شبى برتر از آن است، خدا مى داند
هر شبى توبه کنیم از گنه و پاک شویم
لیلة القدر، همان است، خدا مى داند
موسم بندگى چشم و زبان و گوش است
نه همین صوم دهان است، خدا مى داند
گر نباشد همه اعضاى تو تسلیم خدا
روزه ات صرفه ى نان است، خدا مى داند
بار عام و همه مهمان خداوند کریم
ماه آزادى جان است، خدا مى داند
سبط اکبر که در این مه متولد گردید
رمز حسن رمضان است، خدا مى داند
زین مه نیمه مه، ماه خدا کامل شد
عید شادى جهان است، خدا مى داند
میزبان است خدا، در مه میلاد حسن
رمز این نکته نهان است، خدا مى داند
کرمش مایه امید گنه کاران شد
یا حسن، ورد (حسان) است، خدا مى داند
شاعر: حبیب الله چابچیان
#شعر_آئینی
#ماه_رمضان
@maktabo_shohada
🔻 #شعر_آئینی
🍃 #انتظار
❇️ هزار جمعه ی بی تو گذشته از عمرم
رفیق حادثه هایی به رنگ تقدیری
اسیر ثانیه هایی شبیه زنجیری
در این رسانه ی دنیا میان برفک ها
نه مانده از تو صدایی نه مانده تصویری
رسیده سن حضورت به سن نوح اما
شمارِ مردم کشتی نکرده تغییری
هزار جمعه ی بی تو گذشته از عمرم
هزار سال پیاپی دچار تأخیری
شبیه کودک زاری شدم که در بازار...
تو دست گمشده ها را مگر نمی گیری؟
کاظم بهمنی
🌷 اللهم عجل لولیک الفرج
#واحد_هیئت
✅ مدرسه علمیه صالحیه قزوین
🖇 @salehie_qazvin
#بخوانیم
عمری گدای درگه این خانوادهایم
با هر نظر اسیر تماشای بادهایم
عمری تمام عمر گدایان ز پشت در
چشمان خود به لطف کریمانه دادهایم
فرقی نمیکند که جوابش چه بوده است
تاوان عشق و عاشقی اش با چه بوده است
لیکن جواب عجز یتیمان که تلخ نیست
ما جان فدای عجز یتیمانه دادهایم
سر میدهد به شوق وصالش هر آنکه دید
انوار قدسیان ملک روی پر سفید
شاهان به سوی عزّ شما سر فرو برند
ما از ازل به عشق همین خانه زادهایم
دل دادهایم و دلبرمان را نشانه ایست
هر کس دروغ و لاف شما زد زمانه ایست
زنجیر عشقتان به گلوهایمان فتاد
با وصلتان الی الابد این را نهادهایم
#واحد_هیئت
#شعر_آئینی
✅ مدرسه علمیه صالحیه قزوین
🖇 @salehie_qazvin
#بخوانیم
رکن نماز و قبله دلهاست، فاطمه
جان جهان و روح تولاست، فاطمه
قدرش فراتر از شب قدر است و در حجاب
مسندنشین عصمت و تقواست، فاطمه
چون سر آفرینش از اول وجود اوست
هستی تمام صورت و معناست، فاطمه
همسایه از نماز شبش فیض میبرد
وقتی که در حضور مصلاست، فاطمه
در قاب چشم فاطمه تمثال مرتضی است
هرجا علی نظر کند آنجاست، فاطمه
علم الکتاب اگر که برازنده علی، است
روشن به نور علم الاسماست، فاطمه
در غیبت رسول به او وحی میشود
چون متصل به عالم بالاست، فاطمه
گفتی پیامبر به سریر سخن نشست
وقتی برای خطبه به پا خاست، فاطمه
دیروز اگر به پاس ولایت قیام کرد
امروز نیز منتظر ماست، فاطمه
برخیز تا به راه ولایت قدم زنیم
با علم و دین به قله عالم علم زنیم
زهرا که بر جلال خدا مظهری کند
در مدح او رسول، سخن پروری کند
آن بضعةالرسول که از مهر بیدریغ
او را سزد برای پدر، مادری کند
امر خدا بود که پیمبر به دست او
بوسه زند تکامل پیغمبری کند
مریم به بانوان زمانش، ولی بتول
بر بانوان هر دو جهان سروری کند
یوسف اگر که برد دل از مردمان مصر
مهدی او ز عالمیان دلبری کند
گر فاطمه نبود، علی همسری نداشت
شیر خدا مفاخره زین همسری کند
قدر علی کجا و سلیمان کجا بگو
تا در مقام این دو خرد، داوری کند
آن سلطنت ز دولت انگشتری گرفت
این سروری ز بخشش انگشتری کند
گر حکم خاتمیت خاتم نمیرسید
شایسته بود، فاطمه پیغمبری کند
این است مادری که به مولای خود علی
در سنگر مجاهده هم سنگری کند
ما نیز با امید شهادت قدم نهیم
در راه او که بر شهدا، مادری کند
یادش به خیر نام سلیمانی عزیز
در آسمان عشق بلند اختری کند
مانند او کجاست که در جبهه نبرد
بر لشکر سه منطقه سر لشکری کند
بر هفت کعبه، پیکر پاکش طواف کرد
از این مقام بر شهدا سروری کند
باشد جواب ملت ما، انتقام سخت
هر جا که دست ظلم، ستم گستری کند
دشمن نمیتوان که به زانو در آورد
این قوم را که خامنهای، رهبری کند
این خاک سربلند به الطاف داور است
در سایه عنایت زهرای اطهر است
ای آفتاب مادریت سایه سرم
گل کرده با ولای شما نام کشورم
دستی که دستگیر شهیدان شود تویی
ای دختر نبی به فدای تو مادرم
الگوی ما به راه امام زمان شدی
در مکتب تو شکل گرفته است، باورم
از مکتب تو بود سلیمانی عزیز
آن کس که بود حافظ امنیت حرم
از جان و دل وصیت او را عمل کنم
تا عذر خواه من بشود روز محشرم
آموختم (به پای علی بودن) از شما
امروز اگر که پیرو فرمان رهبرم
عالم به نسل حیدریت فخر میکنند
هر جا که نام خامنهای را میآورم
او آفتاب روشن صبح خوش عهدی است
در این زمانه خوبترین یار مهدی است
#شعر_آئینی
شاعران: مشفق کاشانی_ سید رضا موید
#متن شعر خوانی آقای جعفر ملائکه در محضر رهبر انقلاب در سالروز #ولادت_حضرت_زهرا(سلام الله علیها)
#واحد_هیئت
✅ مدرسه علمیه صالحیه قزوین
🖇 @salehie_qazvin
#شعر_آئینی
شعر شهادت امام جواد(ع)
دردا که گشت با من، بیگانه یار جانی
با دست خود مرا کشت، لب تشنه در جوانی
من از نفس فتادم، بر خاک رخ نهادم
او میزند به مرگم، لبخند شادمانی
ای بلبلان بنالید ای لالهها بریزید
شد باغبان دل را گلزار جان خزائی
غمها بدل نهفتم، در دم بکس نگفتم
بردم بگور با خود صد غصة نهانی
لب تشنهام ثوابی، ای امّ فضل آبی
بالله این نباشد، پاداش مهربانی
بر دیدهام ستاره، در سینهام شراره
با قلب پاره پاره، رفتم ز دار فانی
عمرم چو عمر یک آه، کوتاه بود کوتاه
شد اول حیاتم پایان زندگانی
دردا که رفتم از حال از بس زدم پر و بال
در لانه اوفتادم از فرط ناتوانی
گوئید تشنه جان داد، خاموش شد ز فریاد
از این غریب تنها، پرسند اگر نشانی
جانم به لب رسیده «میثم» بگو که دیده؟
مرغی به لانه این سان افتد ز نغمه خوانی
شاعر : غلامرضا سازگار
#واحد_هیئت
✅ مدرسه علمیه صالحیه قزوین
🖇 @salehie_qazvin