eitaa logo
صالحین دامغان
342 دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
597 فایل
ارتباط با ادمین @a_mohammadi61
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 🇮🇷 ⁉️ چرا انقلاب کردیم؟ ✍ پاسخ رهبر معظم انقلاب 👆👆 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
📖همه باید خود را موظّف به مواسات بدانند. مواسات یعنی هیچ خانواده‌ای از خانواده‌های مسلمان و هم‌میهن و محروم را با دردها و محرومیّت‌ها و مشکلات خود تنها نگذاشتن؛ به سراغ آنها رفتن و دست کمک‌رسانی به‌سوی آنها دراز کردن. 📓گفتار دوم: برای تحقق عدالت چه باید کرد؟ ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
صالحین دامغان
‍ ‍ #خاطرات_شهید_حسن‌باقری🌷 💬 آن‌جا نماز نمی‌خوانم|غفور حاجی‌سالم| ◽️برای شناسایی به منطقه بین سوس
🌷 💬 احسنت! آفرین! ◽️وقتی بنی‌صدر فرمانده‌ی کل قوا بود، از دادن سلاح و امکانات به سپاه امتناع می‌کرد. کار به جایی کشید که فرماندهان سپاه، موضوع را به امام اطلاع دادند. بنی‌صدر هم با تأکید امام، قرار تشکیل جلسه‌ای را گذاشت و گفت: «که توی این جلسه سپاهی‌ها بیایند تا ببینیم چه می‌گویند.» ◽️تمام فرماندهان رده بالای ارتش و سپاه و حتی حضرت آیت‌اللّٰه خامنه‌ای، در این جلسه که در اهواز تشکیل شد، حضور داشتند. ◽️ بعد از این که ارتشی‌ها گزارشات خود را دادند، نوبت به سپاه رسید. این جلسه، اولین جلسه‌ای بود که برادران سپاه اجازه داشتند، در آن سطح بالا، نظرات‌شان را بدهند و اظهار نظر کنند‌. به همین دلیل نگرانی خاصی بین فرماندهان سپاه و حتی آیت‌اللّٰه خامنه‌ای وجود داشت. ◽️فرمانده عملیات جنوب، پشت تریبون رفت و از مسئول اطلاعات سپاه خواست تا گزارش خود را ارائه دهد. 👤 سید رحیم صفوی در این‌باره می‌گوید: ◽️در آن جلسه، ما همه نگران بودیم که پس از ارائه گزارش سپاه، وضع به چه ترتیب خواهد شد. آیت‌اللّٰه خامنه‌ای نیز که در آن زمان نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند، اذعان کرده بودند: «با اینکه ما روحانی بودیم و نماینده امام، و سپاه بخشی از ما محسوب می‌شد، اما نگران این بودیم که آیا مسئول اطلاعات، می‌تواند گزارشی را در حد و اندازه‌ی جلسه ارائه بدهد و از این جلسه سربلند بیاید یا نه؟» ◽️حسن باقری از جایش بلند شد که گزارش خود را ارائه دهد. با بلند شدن او، به خاطر سن و سال کمش و هم‌چنین اندام نحیف و صورت لاغر و کم مویش، ابتدا بنی‌صدر نیشخندی به تمسخر زد و سر تفریح، خود را آماده‌ی شنیدن صحبت‌های کرد او کرد. ◽️به هر ترتیب، حسن صحبت‌های خود را آغاز کرد. او روی نقشه، بخش‌های مختلف نیروهای دشمن را تشریح کرد و در مورد مناطق مختلف و اقدامات آتی دشمن نیز توضیحاتی داد. ◽️هرچه از گزارش دادن او می‌گذشت، بیشتر خنده بر لبان سپاهی‌ها نقش می‌بست و اخم‌های بنی‌صدر در هم می‌رفت. گزارش حسن باقری به گونه‌ای بود که قابل قیاس با گزارش مسئولان ارتشی نبود. بحث هایی که قبل از این شده بود، بحث های‌کلاسیک و دور از ذهن و عمل بود، اما بحث‌های حسن، کاملاً عملی، تانک به تانک، نفر به نفر و جزء به جزء بود و در کل، گزارش جامع و کاملی بود. گزارش آنقدر جالب و کامل بود که بنی‌صدر در آخر خطاب به او گفت: «احسنت! آفرین! اصلاً فکر نمی‌کردم بتونم چنین گزارشی رو از برادران سپاه بشنوم.» ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
📖بحث عدالت بایستی به یک گفتمان نخبگانی تبدیل شود. باید این مسئله را دنبال کنیم و پیگیری این بحث را رها نکنیم؛ چون زمینه خیلی زیاد است، نیاز خیلی شدید است. 📓گفتار سوم: چگونه عدالت‌خواهی کنیم؟
📖جرمی که ثابت شد، اصل نباید بر افشای آن جرم باشد؛ بالاخره یک مجرمی است، یک غلطی کرده، مجازات هم می‌شود؛ خانواده‌‌ی او، فرزندان او، پدر و مادر او گناهی نکرده‌اند؛ ما چرا بیخود اینها را رسوا کنیم؟ مگر آنجایی که خود نفس افشاء کردن، یک مصلحت بزرگی داشته باشد. ما واقعاً حق نداریم افراد را به صرف گمان، متّهم کنیم، مشهور کنیم؛ واقعاً جایز نیست؛ نه در سایت، نه در روزنامه، نه در تربیون‌های گوناگون؛ حیثیّت افراد را باید حفظ کرد. 📓گفتار چهارم: بایدها و نبایدهای عدالت‌خواهی ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🌸 آن شب وقتی مهمان ها رفتند،پدرم به مادرم گفته بود: 《به خدا هنوز هم راضی نیستم قدم را شوهر بدهم. نمی توانم چطور شد قضیه تا اینجا کشیده شد. تقصیر پسر عمویم بود. با گریه اش کاری کرد توی رو دربایسی ماندم. با بغض و آه گفت اگر پسرم زنده بود ،قدم را به او می دادی؟! حالا فکر کن صمد پسر من است.》 پسرِ پسرعموی پدرم سال ها پیش در نوجوانی مریض شده و از دنیا رفته بود. بعد از گذشت این همه سال، هر وقت پدرش به یاد او می افتاد، گریه می کرد و تأثر او باعث ناراحتی اطرافیان می شد. حالا هم از این مسئله سوء استفاده کرده بود و این طوری رضایت پدرم را به دست آورده بود. در قایش رسم است قبل از مراسم نامزدی، مردها و ریش سفیدهای فامیل می نشینند و با هم به توافق می رسند. مهریه را مشخص می کنند و خرج عروسی و خریدهای دیگر را برآورد می کنند و روی کاغذی می نویسند. این کاغذ را یک نفر به خانواده داماد می دهد. اگر خانواده داماد با هزینه ها موافق باشند، زیر کاغذ را امضا می کنند و همراه یک هدیه آن را برای خانواده عروس پس می فرستند. آن شب تا صبح دعا کردم پدرم مهریه و خرج های عروسی را دست بالا و سنگین گرفته باشد و خانواده داماد آن را قبول نکنند. 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan