یه لحظه توذهنتون عرایض پایینوتصورکنید
«تموم شهرسقوط کرده،
یک مشت گرگ صفتِ درنده خو رسیدن جایی که شماوچندنفردیگه سنگرگرفتین،
گرسنه،
تشنه،
بدون فشنگ ومهمات،بدون راه پس وپیش افتادیدتومحاصره،
وتقریباکارتمامه،
یک عده هم مدام بابلندگوفریاد میزنن که تسلیم بشید،مافقط« سرچمران»رومیخوایم ومدام تهدیدتون میکنن به بریدن سر،
و شمامیدونیدهمین آدم ها چندروزقبلش باموزاییک سر یکعده پاسدار رو توی مریوان بریدن ودست شون به شما برسه ازدست زدن به چنین کاری ابا ندارن وبرای انجامش لحظه ای درنگ نمیکنن»
تصورکنیدوببینیدچه حالی میشید؟
این تنهالحظاتی ازاون شب عجیب وغریب آخری بودکه به #شهید_چمران و#شهید_علی_اصغر_وصالی و #دستمال_سرخ_ها توی پاوه گذشت
اونوقت فکرمیکنیدشهیدچمران چکارکرد؟
فکرکنم همین یک بخش اززبان خودش همه چیزوبیان کنه:
باخداي خودرازونياز کردم
و ازهمه وابستگيهاحتي از زيبايي آسمان باستارگان جذابش بريدم
وخاطرات تلخ وشيرين گذشته درنظرم رژه رفتندومن باهمه آنها وباهمه عالم وجودوداع کردم
«وآماده شهادت شدم »
وباخودعهدکردم دراین لحظات آخرچنان ضربه شستی به دشمن نشان دهم که تاابد با شنیدن نام من برخودبلرزد.
➖➖➖➖
🇮🇷 لشكر سايبري صالحين خراسان رضوي
🆔 @Salehin_razavi
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲