[Forwarded from سروش]:
⭕️هدیه ای که هدیه داده شد 💰
📚 بخشی از یک کتاب خوب به بهانه روز پزشک😍
🔻زمانی ویزیتور دارو بودم. داروها را به داروخانهها میفروختم. به مطب دکترها هم میرفتم و داروهای جدیدی را که آورده بودم معرفی میکردم تا دکترها از آنها برای معالجه بیمار تجویز کنند. اگر دکترها این داروها را توی نسخه نمینوشتند، داروخانهها هم نمیتوانستند بفروشند. هر از گاهی شرکتهای دارویی، هدیهای (اشانتیون) برای دکترهایی که بیشتر همراهی و همکاری میکردند، میفرستادند که معمولا خودم هدیه را به دست دکترها میرساندم.
یک روز یک جاروی نپتون بردم برای #دکتر_شیخ . گفتم: «آقای دکتر! این قابل شمارو نداره. این رو شرکت دارویی به عنوان هدیه برای شما فرستاده.» گفت: «من لازم ندارم. توی خونه و مطب جارو داریم.» گفتم: «بالاخره ناقابله آقای دکتر! هدیه است دیگه.» گفت: «اگر هم لازم داشتم، نمیتونستم قبول کنم. حس خوبی ندارم بابت چنین هدیههایی. من اگه داروی شما خوب باشه و حال مریضم رو خوب کنه بدون این هدیهها هم اون رو تجویز میکنم. اگر هم خوب نباشه، هرچقدر هم هدیه بدین توفیری نداره!» کمی هول شدم. کمی هم بهم برخورد. سعی کردم به اعصابم مسلط باشم. گفتم: «نقل این حرفها نیست آقای دکتر! این فقط یک هدیه است. من هم نمیتونم اون رو برگردونم به شرکت، درست نیست.»
دکتر لبخندی زد و گفت: «باشه.» بعد رفت بیرون و نگاهی به مریضهایش انداخت. یک خانم نسبتا مسن که به نظر سر و وضعش از بقیه ضعیفتر بود را صدا کرد و گفت: «بعد از ویزیت بچهات یادت باشه این جارو رو هم ببر خونه. جاروی خوبیه. دسته داره و مجبور نیستی خم بشی و جارو کنی و کمردرد بگیری!»
#فریاد_در_تاکستان
#چاپ_دوم
#محمد_خسرویراد
#انتشارات_عیدگاه
#با_کتاب
🌹➖➖➖➖➖
🇮🇷 کانال رسمی صالحين خراسان رضوي
🆔 @Salehin_razavi